گردن خم کردن

لغت نامه دهخدا

گردن خم کردن. [ گ َ دَ خ َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) کنایه از گردن انداختن. ( آنندراج ). تواضع کردن. فروتنی :
میتراود می گلگون ز رگ و ریشه ما
پیش خم گردن خود خم نکند شیشه ما.
صائب ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - تواضع کردن فروتنی نمودن گردن بکج کردن . ۲ - عاجز شدن عجز .

پیشنهاد کاربران

نرم داشتن رقبه : گردن خم کردن .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص339 ) .

بپرس