پیشنهادهای امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٢,٢٥٤)
آشوبناک ؛ پرآشوب. آشفته : گزاینده عفریتی آشوبناک شتابنده چون اژدها بر هلاک. نظامی. شه از خواب سر برزد آشوبناک دل پاک را کرد از اندیشه پاک. نظامی.
آشوبناک ؛ پرآشوب. آشفته : گزاینده عفریتی آشوبناک شتابنده چون اژدها بر هلاک. نظامی. شه از خواب سر برزد آشوبناک دل پاک را کرد از اندیشه پاک. نظامی.
I’m with you.
خال نور
پوست سایی
پسر هند. [ پ ِ س َ رِ هَِ ] ( اِخ ) معاویه : داستان پسر هند مگر نشنیدی که از سرکشی او به پیمبر چه رسید.
sugarcoat
sugarcoat
sugarcoat
the floral tributes
Low salt . . . . .
اردم. [ اَ دَ ] ( ع ص ، اِ ) کشتیبان ماهر. ج ، اَردَمون. ( منتهی الارب ) .
اردم. [ اَ دَ ] ( ع ص ، اِ ) کشتیبان ماهر. ج ، اَردَمون. ( منتهی الارب ) .
اردم. [ اَ دَ ] ( ع ص ، اِ ) کشتیبان ماهر. ج ، اَردَمون. ( منتهی الارب ) .
Old salt = a sailor who has had a lot of experience of sailing. The bar was packed with old salts who'd travelled all across the world, sharing stor ...
Old salt = a sailor who has had a lot of experience of sailing. The bar was packed with old salts who'd travelled all across the world, sharing stor ...
Who has a mouth goes to Rome.
flipping Get this flipping dog out of here!
flipping Get this flipping dog out of here!
flipping Get this flipping dog out of here!
تتق نیلی. [ ت ُ ت ُ ق ِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از آسمان است. ( برهان ) ( آنندراج ) . آسمان. ( فرهنگ رشیدی ) ( ناظم الاطباء ) . || ابر سیاه. ...
تتق نیلی. [ ت ُ ت ُ ق ِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از آسمان است. ( برهان ) ( آنندراج ) . آسمان. ( فرهنگ رشیدی ) ( ناظم الاطباء ) . || ابر سیاه. ...
A barbershop
sweat blood ( over/for/on sth )
betray your beliefs/principles/ideals etc
درخوش. [دَ خوَش ْ / خُش ْ ] ( اِ مرکب ) شوق. اشتیاق. ( برهان ) ( آنندراج ) . خواهش. آرزو. میل. محبت. ( ناظم الاطباء ) .
درخوش. [دَ خوَش ْ / خُش ْ ] ( اِ مرکب ) شوق. اشتیاق. ( برهان ) ( آنندراج ) . خواهش. آرزو. میل. محبت. ( ناظم الاطباء ) .
چون بم و زیر سازگار شدن کنایه از هم آغوش شدن چون در آن قصر تنگبار شدیم چون بم و زیر سازگار شدیم ( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص 508 )
چون بم و زیر سازگار شدن کنایه از هم آغوش شدن چون در آن قصر تنگبار شدیم چون بم و زیر سازگار شدیم ( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص 508 )
چون بم و زیر سازگار شدن کنایه از هم آغوش شدن چون در آن قصر تنگبار شدیم چون بم و زیر سازگار شدیم ( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص 508 )
چون بم و زیر سازگار شدن کنایه از هم آغوش شدن چون در آن قصر تنگبار شدیم چون بم و زیر سازگار شدیم ( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص 508 )
چون بم و زیر سازگار شدن کنایه از هم آغوش شدن چون در آن قصر تنگبار شدیم چون بم و زیر سازگار شدیم ( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص 508 )
give ( one ) food for thought
( جوانة ) جوانة. [ ج َوْ وا ن َ ] ( ع اِ ) سرین و دبر. ( منتهی الارب ) . اِسْت. ( ذیل اقرب الموارد از قاموس ) .
بوی پرست. [ پ َ رَ ] ( نف مرکب ، اِ ) سگ شکاری را گویند که جانوران را به بوی پیدا میکند. ( برهان ) . سگ شکاری را گویند که کلب المعلم باشدو به بوی ، ج ...
بوی پرست. [ پ َ رَ ] ( نف مرکب ، اِ ) سگ شکاری را گویند که جانوران را به بوی پیدا میکند. ( برهان ) . سگ شکاری را گویند که کلب المعلم باشدو به بوی ، ج ...
بوی پرست. [ پ َ رَ ] ( نف مرکب ، اِ ) سگ شکاری را گویند که جانوران را به بوی پیدا میکند. ( برهان ) . سگ شکاری را گویند که کلب المعلم باشدو به بوی ، ج ...
بوی پرست. [ پ َ رَ ] ( نف مرکب ، اِ ) سگ شکاری را گویند که جانوران را به بوی پیدا میکند. ( برهان ) . سگ شکاری را گویند که کلب المعلم باشدو به بوی ، ج ...
warm someone’s behind
warm someone’s behind
( مثل آب اماله رفت وآمد کردن یا آمدن و رفتن ) معنی اصطلاح - > مثل آب اماله [ به جایی ] رفت وآمد کردن / آمدن و رفتن پی درپی و بی دلیل معین [ به جایی ] ...
( مثل آب اماله رفت وآمد کردن یا آمدن و رفتن ) معنی اصطلاح - > مثل آب اماله [ به جایی ] رفت وآمد کردن / آمدن و رفتن پی درپی و بی دلیل معین [ به جایی ] ...
( مثل آب اماله رفت وآمد کردن یا آمدن و رفتن ) معنی اصطلاح - > مثل آب اماله [ به جایی ] رفت وآمد کردن / آمدن و رفتن پی درپی و بی دلیل معین [ به جایی ] ...
Standard ( 1608 ) : direct me to her bed - chamber. My noble firelock of a flesh pistol. CoL. Follow thy colours my brave worthy, mount up thy standa ...
Standard ( 1608 ) : direct me to her bed - chamber. My noble firelock of a flesh pistol. CoL. Follow thy colours my brave worthy, mount up thy standa ...
Standard ( 1608 ) : direct me to her bed - chamber. My noble firelock of a flesh pistol. CoL. Follow thy colours my brave worthy, mount up thy standa ...
Standard ( 1608 ) : direct me to her bed - chamber. My noble firelock of a flesh pistol. CoL. Follow thy colours my brave worthy, mount up thy standa ...
Standard ( 1608 ) : direct me to her bed - chamber. My noble firelock of a flesh pistol. CoL. Follow thy colours my brave worthy, mount up thy standa ...
Standard ( 1608 ) : direct me to her bed - chamber. My noble firelock of a flesh pistol. CoL. Follow thy colours my brave worthy, mount up thy standa ...
Standard ( 1608 ) : direct me to her bed - chamber. My noble firelock of a flesh pistol. CoL. Follow thy colours my brave worthy, mount up thy standa ...