پیشنهادهای فاطیما ابراهیمی (٥٩)
range
یه اهنگ از وانتونز ( کوروشو رها ) 😂
راه شیری milky way galexy:کهکشان راه شیری
برادر شوهرم ، و شوهر خواهر شوهرم میشن برادر این لا ی من خواهر شوهرم ، وزن برادر شوهرم میشن سیستر این لا های من و همینطور من هم براشون همین میشم ینی م ...
تکنسین اتاق عمل . کارش چیه؟کارش اینه اتاق عملو اماده میکنه ابزارواماده میکنه یا استریل کردن اتاقو ابزارارو ب عهده داره
Verb come down from the air نشستن هواپیما. . فرود اومدن هواپیما↙ کانون زبان ایران
Varb leave the ground and start flying بلند شدن هواپیما↖ کانون زبان ایران
Nown A second pilot حلبان دوم ، کمک خلبان کانون زبان ایران
Adverb In or to another country خارج ، خارج از کشور، بیرون مرز He lives abroad. او در خارج کشور زندگی میکند کانون زبان ایران
Nown a company that proides flight fo people شرکت هواپیمایی. . شرکتیه ک پروازارو واسه مردم فراهم میکنه کانون زبان ایران
Nown . A person who flies an aircraft خلبان کانون زبان ایران
Adjective of girls or women مونث ، دختر یا زن ، ماده A female bird:یک پرنده ماده کانون زبان ایران
Nown A person who controls a ship or an airplane کاپیتان ، ناخدا ، کسی ک کشتی یا هواپیما را کنترل میکند . کانون زبان ایران
Adjective means very large or great خیلی بزرگ، عظیم الجثه
Nown hiking is a long walk in the mountains or the country کوهنوردی، پیاده روی طولانی روی کوه کانون زبان ایران
Nown Means running slowly ارام راه رفتن کانون زبان ایران
Nown Sightseeing means visiting interesting places of a city بازدید ( از مکان های دیدنی شهر ) کانون زبان ایران
Adverb Soon means early or quickly فورا، سریع، زود: Write soon فورا بنویس کانون زبان ایران
Nown A hole or box in the garden with sand in it یه جعبه یا گودال ک توش شنه و برای بازی بچه هاس کانون زبان ایران
Adjective Things make you smile or laug خنده دار کانون زبان ایران
Nown Recess is free time during the day at shool زنگ تفریح کانون زبان ایران
Verb Move away means stop living in one place and go to live in another مهاجرت کردن کانون زبان ایران
Verb when you miss someone you feel sad because that person is not with you anymore دلتنگ شدن کانون زبان ایران
( Verb ) Cut a piece of paper or cloth into a shape برش دادن، جدا کردن در اثر بریدن: Cut out the heart کانون زبان ایران
( Verb ) stop or hold somthing that is moving چیزی را که حرکت می کند متوقف یا نگه دارید. گرفتن کانون زبان ایران
( verb ) Take the skin off a fruit or vegetabl پوست کندن [میوه یا سبزیجات] کانون زبان ایران
( nown ) A large building with high walls and towers قصر، کاخ کانون زبان ایران
( nown ) An empty ball of air or gas حباب کانون زبان ایران
( Verb ) Make or shape something by sending air out of mouth فوت کردن کانون زبان ایران
( Verb ) give something to each one of a group of people پخش کردن کانون زبان ایران
( Verb ) stop trying تسلیم کردن، منصرف شدن ، دست برداشتن از کانون زبان ایران
( nown ) A class for little children مهد کودک، محل نگهداری کودک کانون زبان ایران
( nown ) A place of information that helps you solve a problem or find and answer انجمن، کانون کانون زبان ایران
( nown ) A canductor is a person who stands in front of an orchestra and directs musican رهبر ارکستر کانون زبان ایران
( nown ) One of the levels in the school is called a grade. مقطع , پایه تحصیلی کانون زبان ایران
( adjective ) elementary means at the beginning level ابتدایی کانون زبان ایران
( nown ) A chorus is a large group of people singing together هم سرایان, نواختن موسیقی های مختلف توسط چن نفر
( nown ) A larg group of people who sing togethe هم سرایان، چن نفر باهم وسایل متفاوت موسیقی رو مینوازند کانون زبان ایران
( nown ) Singing, acting, or dancing in front of people is called performanc اجرا
فوت کردن playing the flute by blowing نواختن فلوت با دمیدن فلوت زدن با فوت کردن
ضربه وارد کردن ضربه زدن مثل Hitting drum ضربه زدن به طبل ها
( nown ) A musical instrument like a flut یه نوع فلوت کانون زبان ایران
( nown ) a musical instrument like a large violi ویالون بزرگ کانون زبان ایران
( nown ) large musical instrument with many strings from top to botto ساز چنگ، از همونا که تو داستان لوبیا سحر امیز بود و جک اونو دزدید😆 کانون زبا ...
( nown ) a row of wooden or metal bars of different length سنتور چوبی، یه چیز به شکل پیانو که بهش ضربه میزنن و صدا تولید میکنه به شکل همون اسباب باز ...
( Nown ) A hollow musical instrument with plastic or skin stretched across it round fram طبل کانون زبان ایران
( Nown ) A pair of round metal plates that made a loud ringing sound. سنج ها، یه وسیله موسیقیه به شکل در قابله س😅 کانون زبان ایران
( nown ) large brass musical instrumen سنج ها، یه ابزار موسیقیه به شکل در قابلمه😅 کانون زبان ایران
( nown ) large brass musical instrument شیپور بزرگ کانون زبان ایران
( Nown ) a performance of musi کنسرت، اجرای موسیقی کانون زبان ایران