harp

/ˈhɑːrp//hɑːp/

معنی: سرند، غربال، الک، چنگ، بصدا در اوردن، چنگ زدن، ترغیب کردن
معانی دیگر: (با: on یا upon) روی چیزی پیله کردن، (مصرا) درباره ی چیزی حرف زدن، (موسیقی) چنگ، هارپ، هر چیز به شکل چنگ، ابزار یا ساز چنگ مانند، (خودمانی) سازدهنی، (نجوم) رجوع شود به: lyra، (موسیقی) چنگ نواختن، چنگ الت موسیقی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a large musical instrument that consists of an upright triangular frame fitted with forty-six strings of graduated lengths, played by plucking with the fingers.

(2) تعریف: something with a similar triangular shape.

(3) تعریف: (informal) a harmonica.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: harps, harping, harped
• : تعریف: to play a harp.
فعل گذرا ( transitive verb )
مشتقات: harper (n.)
• : تعریف: to talk or write about repeatedly and tiresomely (fol. by on or upon).

- He was always harping on his lack of money.
[ترجمه 🌺] آن پسر همواره با کمبود پول 💰 مواجه می شد و پافشاری می کرد.
|
[ترجمه مهدی] او مدام از بی پولی خود مینالید
|
[ترجمه گوگل] او همیشه از بی پولی خود انتقاد می کرد
[ترجمه ترگمان] همیشه به خاطر کمبود پول پافشاری می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. She began to harp us to drink after dinner.
[ترجمه Elham] او شروع به اصرار به ما برای نوشیدن بعد از شام کرد
|
[ترجمه پویا] او بعد شام به نواختن چنگ پرداخت
|
[ترجمه گوگل]او شروع کرد به چنگ زدن ما برای نوشیدن بعد از شام
[ترجمه ترگمان]بعد از شام شروع به نواختن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He played an Irish melody on the harp.
[ترجمه Bb] او یک اهنگ ایرلندی را با چنگ نواخت
|
[ترجمه Milad] او یک ملودی ایرلندی را با چنگ نواخت.
|
[ترجمه ✌🏻کانون زبان ایران ✌🏻] او یک آهنگ ایرلندی را با چنگ نواخت
|
[ترجمه گوگل]او یک ملودی ایرلندی را بر روی چنگ می نواخت
[ترجمه ترگمان]او یک ملودی ایرلندی را با چنگ نواخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. By means of pedals, a harp can be set in any desired key.
[ترجمه گوگل]با استفاده از پدال می توان چنگ را در هر کلید دلخواه تنظیم کرد
[ترجمه ترگمان]با پدال های of، یک چنگ می تواند در هر کلید مورد نظر تنظیم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. to harp on the same string.
[ترجمه گوگل]چنگ زدن بر روی همان سیم
[ترجمه ترگمان] با همون نخ چنگ بزنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She's a wizard at playing harp.
[ترجمه شیما فرشادی] او در نواختن هارپ ( غربال ) معجزه میکند
|
[ترجمه Arvin] اویک جادوگر در نواختن غربال است
|
[ترجمه T.N] او در نواختن چنگ جادوگری است.
|
[ترجمه پویا] او یک جادوگر در نواختن چنگ است
|
[ترجمه گوگل]او یک جادوگر در نواختن چنگ است
[ترجمه ترگمان]جادوگر در بازی چنگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. When her harp arrives at the parsonage, Edmund spends happy hours listening to her music.
[ترجمه گوگل]هنگامی که چنگ او به محله می رسد، ادموند ساعات خوشی را صرف گوش دادن به موسیقی او می کند
[ترجمه ترگمان]وقتی که چنگ به خانه کشیشی برسد، ادموند ساعت های خوشی را که به موسیقی گوش می دهد می گذراند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The harp, an instrument Britten favored, proved particularly pleasing, its celestial tones foreshadowing Billy's dire end.
[ترجمه گوگل]چنگ، سازي كه بريتن به آن علاقه داشت، به ويژه دلنشين بود، آهنگ هاي آسماني آن پيشگوينده پايان وحشتناك بيلي بود
[ترجمه ترگمان]چنگ، وسیله ای که به دل خواه خود مورد علاقه بود، به ویژه خوشایند بود، و صدای آسمانی آن در پایان وخیمی به سر می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Power, a New Zealander, plays the blues harp and the chromatic harmonica.
[ترجمه گوگل]پاور، نیوزلندی، چنگ بلوز و سازدهنی کروماتیک می نوازد
[ترجمه ترگمان]قدرت، یک Zealander جدید، با چنگ بلوز و the رنگی بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I note this, and harp on her imperfections, as a defence mechanism.
[ترجمه گوگل]من به این نکته توجه می کنم، و به عنوان یک مکانیسم دفاعی، به نقص های او چنگ می زنم
[ترجمه ترگمان]من این را یادداشت می کنم و چنگ را به عنوان مکانیزم دفاعی به چنگ می آورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But the Tories would be unwise to harp on about Mr Kinnock's.
[ترجمه گوگل]اما محافظه‌کاران عاقلانه نیستند که در مورد آقای کیناک چنگ بزنند
[ترجمه ترگمان]اما در مورد آقای Kinnock، چنگ محافظه کاران بی فایده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The third time, Jack stole a golden harp and was almost caught.
[ترجمه Reyhaneh] سومین بار، جک یک چنگ طلایی را دزدین و تقریبا گیر افتاد
|
[ترجمه گوگل]بار سوم، جک یک چنگ طلایی را دزدید و تقریباً دستگیر شد
[ترجمه ترگمان]بار سوم، جک یک چنگ طلایی دزدید و تقریبا گیر افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She gave harp lessons and sent her son firmly to school.
[ترجمه گوگل]او درس چنگ داد و پسرش را محکم به مدرسه فرستاد
[ترجمه ترگمان]درس چنگ گرفت و پسرش را محکم به مدرسه فرستاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They had brought the harp into her bedchamber for me, all freshly strung.
[ترجمه گوگل]چنگ را برای من به اتاق خواب او آورده بودند، که تماماً نوازنده شده بود
[ترجمه ترگمان]آن ها چنگ را به اتاق خوابش برده بودند، برای من که تازه strung شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. One unkempt mound bore a glass with a Harp Lager insignia, filled with greenish water.
[ترجمه گوگل]یک تپه نامرتب لیوانی با نشان هارپ لاگر داشت که پر از آب مایل به سبز بود
[ترجمه ترگمان]یک پشته ژولیده، یک لیوان بزرگ، با یک بطری چنگ پر دار، که پر از آب سبز رنگ بود، داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سرند (اسم)
brattle, chaffer, screen, bolt, riddle, bolter, harp

غربال (اسم)
chaffer, screen, riddle, bolter, sieve, harp, cribble, ethmoid bone

الک (اسم)
bolter, sieve, harp, sifter, scalp

چنگ (اسم)
paw, grapnel, gripe, harp, claw, clutch, grip, lyre, nail, grapple, pad, trombone

بصدا در اوردن (فعل)
sound, pluck, harp

چنگ زدن (فعل)
grab, clapperclaw, grasp, catch, harp, claw, clutch

ترغیب کردن (فعل)
encourage, cheer, influence, put, harp, persuade

انگلیسی به انگلیسی

• large stringed instrument with an upright triangular frame which is played by plucking the strings with the fingers
play on a harp; dwell tediously on a subject
a harp is a large musical instrument consisting of a triangular frame with vertical strings which you pluck with your fingers.
if you harp on about something, you keep talking about it; an informal expression, used showing disapproval.

پیشنهاد کاربران

Noun - countable :
سازِ چنگ ( یکی از مشهورترین سازهای ایرانی است. )
harp
منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/harp• https://en.m.wikipedia.org/wiki/Harp
harp ( موسیقی )
واژه مصوب: چنگ2
تعریف: سازی از دستۀ چنگ‏ها
رو موضوعی پیله کردن
چنگ یا هارپ یک وسیله برای نواختن است
musical instrument with many strings from top to botto
چنگ
کانون زبان ایران
ممنون که شما بهترین ها لایک می کنید
An instrument with the thin ropes with diffrent sounds
Thanks
Kanoon zaban🙏❤
سازی است که با دست یا چنگ انسان زده می شود.
در کانون زبان ایران ( ILI ) به معنی اسم آمده ( NOUN ) و تعریف به انگلیسیش می شه:
large musical instrument with many strings from top to botto
فارسی:
ساز بزرگ موسیقی با سیم های زیادی از بالا تا بوتو
سپاس
( nown )
large musical instrument with many strings from top to botto
ساز چنگ، از همونا که تو داستان لوبیا سحر امیز بود و جک اونو دزدید😆
کانون زبان ایران
ساز چنگ دستی
چنگ
A large musical معنی این کلمه ساز چنگ است و با دست هم این کار را انجام می دهند
چنگ یا هارپ یک سازه ی باستانی در ایران
یک ســاز قدیمی به نام چــنـگ
رایا ن رویآ!اقای دونقطه!
یک نوع ساز بزرگ و قدیمی و ساز چنگ است
یک نوع ساز قدیمی به نام چنگ
اسمم هم یک رازه به هیچ کی نمیگم
حالا لایک بده👍
A large musical instrument with many strings from top to bottom
ساز بسیار قدیمی
ساز چنگ
یک نوع ساز چنگ
ساز چنگ. یه نوع ساز خیلی خاص و قدیمیه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)

بپرس