پیشنهاد‌های A L C Y O N E U S (٨,٥٧٨)

بازدید
٣,٥٩٤
پیشنهاد
١٥

دست از سرم ( سر کچلم ) بردار Get off my back If you tell someone to get off your back, you are telling them angrily to stop criticizing you or pu ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

بالکان شبه جزیره ای در جنوب قارۀ اروپا بالکان شبه جزیره ای است در جنوب شرقی اروپا که از شرق به دریای سیاه و دریای اژه؛ از غرب به دریای یونان و دریای ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

در آینده نزدیک I'm quite a picky eater, that's why i won't be traveling to Asia in the near future But they're aigh

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

۱. غول آسا - هیکلی - تنومند ۲. نفهم - بیشعور ۳. عصبی ( رو من نمیدونستم. دوستان زیاد اشاره کردن. پس شاید درست باشه ) *در فارسی عامیانه و لفظ خیابان ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

عمودمنصف، خطی است که بر آن پاره خط عمود می شود و آن را به دو نیمهٔ مساوی تقسیم می کند. ویژگی های عمود منصف در مثلث: سه عمود منصف هر مثلث هم رأسند، ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

۱. به فساد کشاندن - خراب و فاسد کردن ۲. لوس کردن ( به بار آوردن بچه ) ۳. در بحث فیلم و سریال به معنای لو دادن داستان و اتفاقات یک فیلم هست مثلا میگن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

وردایی یا واریانس ( به انگلیسی: Variance ) ، در نظریه احتمالات و آمار، نوعی سنجش پراکندگی است. مقدار وردایی با میانگین گیری از مربع فاصله مقدار محت ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

Torque : گَشتاوَر نیرو یا نیروی چرخشی یا مُمان نیرو Angular momentum : تکانهٔ زاویه ای یا تکانهٔ دورانی Electric dipole moment : گشتاور دوقطبی الکتری ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

CATCH UP 1. succeed in reaching a person who is ahead of one. ◀️ "he stopped and waited for Lily to catch up" 2. talk to someone whom one has not s ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

بیا پیشم Get over here : بیا اینجا ببینم Come at me : تو بیا ( خودت بیا پیشم )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

Come near in time ; Move towards Get over here : بیا اینجا بینیم باووو ( پرتوقع ) Come over here : بیا اینجا ( مودبانه تره : تشریف بیارید ) ☮️ Com ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

Hey get back here : هی برگرد اینجا ببینم Example : 💚? What are you doing in my streets 💙This guy looks like he's lost 💚I'll kick your guys's ass ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

از سر رام ( راهم = راه من ) برو کنار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

این نهایت لطف شماست - نظر لطفتونه مثال : 💙 I'm really attracted to you though i was wondering if i can get your phone number 💚 Ummm. I mean 💙 I ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

بابا بنازم، ایولا ناموسا، دمت چیز، کارت درسته، ایول، باریک، آورین، همینو میخوایما INFORMAL used as an expression of strong support, approval, or☮️ e ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

دلنواز - دلنشین something that moves you on an emotional level. to touch someone's heart means to make them feel empathy or sympathy When someone s ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

ماشینگ ( به انگلیسی: Moshing ) که در اوایل با نام ( به انگلیسی: slamdancing ) شناخته میشد، سبکی از رقص است که شرکت کنندگان در آن، حین رقص خود را به ش ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

حداکثر سرعت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥١

Dentist : دندان پزشک ( گاهی جراح دندان گفته میشه ) Dental assistant : دستیار دندان پزشک Pharmacist : داروساز Surgeon : جراح Physician : پزشک - دکتر ...

پیشنهاد
١٥

بدون درد و خونریزی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٩

someone who behaves in a way that will attract other people's🔴 attention. ◀️I worried that people would see me as an attention seeker گدای توجه - ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

🔴 Swear to God Give some random girl an audience and she'll think she's a genius philosopher Yeah STG

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٩

following each other in quick succession. "one after another the buses drew up"

پیشنهاد
٢٦

How's life ( treating you ) ? How are you? How is everything in your life? ( Said as an informal greeting. ) Hey, John, great to see you again! زندگی ...

پیشنهاد
٢٠

هنوز به دنیا نیامده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

انسان موجودی اجتماعی است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

Mahdi✔️ Mehdi❌ خواهشاً انقدر نگید مِهدی. تلفظ درستش مَهدی هست از ریشه عربی به معنای the rightly guided one Mehdi is a common Arabic masculine given ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

مهدی : Rightly/Truly Guided هادی : The Guider/Guide

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

noun [count] : a word or phrase made by changing the order of the letters in another word or phrase ◀️ "The word “secure” is an anagram of “rescue و ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

Great Smog of London 1952 air pollution event in London, England The Great Smog of London, or Great Smog of 1952, was a severe air pollution event t ...

پیشنهاد
٢٧

Assignment of ownership

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

سالی که همین توش هستیم و تموم نشده. سالی که در حال سپری شدنه Current year This year

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧٦

Budgetary : بودجه ای Commercial : تجاری - بازرگانی Economic : اقتصادی Financial : مالی Monetary : پولی ⚠️ نکته به شدت کلیدی ⚠️ Economic یعنی مربوط ب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦٥

Budgetary : بودجه ای Commercial : تجاری - بازرگانی Economic : اقتصادی Financial : مالی Monetary : پولی ⚠️ نکته به شدت کلیدی ⚠️ Economic یعنی مربوط ب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

Naked : لخت - برهنه Half - naked : نیمه لخت ( یعنی تقریباً لخته طرف ولی نه کاملِ کامل )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

Facilitation

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

یکی از معنیش میشه استاندارد و معیار Those girls have very standards these days Knowing your strategy and personality is something that you absolut ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤١

👑Parody : نقیضه 👑Sarcasm : طعنه 👑Satire : طنز 👑Irony : گواژه یا وارونه گویی 👑Humor : شوخی یا مِزاح 👑 Metonymy : کنایه - دِگَرنامی - کنایه آوری ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

🌠giving proper respect to an individual or group ◀️You can circular breathe? Props to you! 🌠Abrieviation of proper respect ◀️Props dude, you just ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

نه تنها ( بعدش معمولاًalso یا but میاد ) Example : Hello China. This is john Cena. I wrongly said Taiwan is a country. Wrongly, Wrongly, Wrongly! No ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

انیمیشن معروف و نوستالژیک عروس مرده محصول ۲۰۰۵

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

سیکلون ب گاز کشنده مورد استفاده در اتاق های گاز برای کشتن زندانیان در هولوکاست سیکلون ب ( به آلمانی: Zyklon B; Uragan D2 ) نام نوعی گاز کُشنده و برگ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

noun a title or form of address used of or to a French - speaking man, corresponding to Mr. or sir. ◀️"Monsieur Hulot" Monsieur Verdoux که اسم یکی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

Hoofed herbivorous grazing or browsing mammals Ruminants ( suborder Ruminantia ) are large hoofed herbivorous grazing or browsing mammals that are a ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

شکمبه یا سیرابی ( به انگلیسی: rumen ) ( نام های دیگر: شکنبه، علفدان ) نخستین بخش از معده چندبخشی نشخوارکنندگان و در واقع انشعابی از مری ( سرخ نای ) ا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

سَنگدان اندامی است که در دستگاه گوارشی برخی حیوانات از جمله شاه خزندگان ( دایناسورها، پرندگان، خزندگان بال دار، تمساح ها و الیگاتورها ) ، کرم خاکی، ب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

مری = لوله ی باریک گوارشی که غذا از آن وارد معدا میشود مِری یا سُرخ نای ( به انگلیسی آمریکایی: Esophagus ) و ( به انگلیسی بریتانیایی ( /ɪˈsɒfəɡəs/ ) ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

noun [count] : a state of wild activity in which the animals in a group are all trying to eat something sharks in a feeding frenzy — often used figu ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣١

noun [count] : 🔴great and often wild or uncontrolled activity ◀️the buying frenzy just before Christmas ◀️The partygoers worked themselves ( up ) i ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

ریخته گری، فن شکل دادن فلزات و آلیاژها از طریق ذوب، ریختن مذاب در محفظه ای به نام قالب و آن گاه سرد کردن و انجماد آن مطابق شکل محفظه قالب است. این رو ...