loved


معنی: دلپذیر، محبوب، معشوق

جمله های نمونه

1. loved by everyone, high and low
همه او را دوست داشتند،چه اعیان و چه فقیر.

2. loved one(s)
مورد علاقه،عزیز(ان)

3. each loved the other
هریک دیگری را دوست داشت.

4. he loved and haunted the theater
او تئاتر را دوست داشت و مرتبا به آن می رفت.

5. i loved the food you had fixed last night
از خوراکی که دیشب درست کرده بودی خیلی خوشم آمد.

6. she loved to go to her cozy little nest and write poetry
او عاشق این بود که به کاشانه ی دنج و کوچک خود برود و شعر بنویسد.

7. he was loved by the masses
توده ی مردم او را دوست می داشتند.

8. the children loved santa claus' burliness
بچه ها شیفته ی زمختی و خونگرمی بابانوئل شدند.

9. the five brothers loved one another
پنج برادر یکدیگر را دوست می داشتند.

10. the whole school loved him
همه ی اهل مدرسه شیفته ی او بودند.

11. an invitation for you and your loved ones
دعوتی برای شما و عزیزانتان

12. the untimely death of the woman i loved impoverished my life
مرگ نابهنگام زنی که او را می پرستیدم،زندگانیم را بی ارزش کرد.

13. i feel for all those who have lost loved ones
دلم به حال همه ی کسانی که عزیزان خود را از دست داده اند می سوزد.

14. The baseball veteran loved to coach young players.
[ترجمه گوگل]این پیشکسوت بیسبال عاشق مربیگری بازیکنان جوان بود
[ترجمه ترگمان]بازیکن کهنه کار بیسبال دوست داشت بازیکنان جوان را مربی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Have we loved so very reskless.
[ترجمه گوگل]آیا ما خیلی بی پروا عاشق شده ایم
[ترجمه ترگمان]ما خیلی دوست داشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Black is the darkest betrayal, forgiveness Who Loved the pain.
[ترجمه گوگل]سیاه ترین خیانت است، بخشش کسی که درد را دوست داشت
[ترجمه ترگمان]بلک تاریک ترین خیانت و بخشش - ه که درد رو دوست داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. I forget, or you have not loved.
[ترجمه گوگل]فراموش می کنم، یا تو عاشق نشده ای
[ترجمه ترگمان]من فراموش کردم، یا شما دوستش نداشتید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. How many loved your moments of glad grace.
[ترجمه گوگل]چقدر عاشق لحظه های لطف شما بودند
[ترجمه ترگمان]چند نفر از لحظات خوشی شما را دوست داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دلپذیر (صفت)
pleasant, nice, handsome, agreeable, mellow, graceful, scrumptious, amiable, lovely, loved, bonnie, bonny, gracious, placable, euphonious, euphonic, melodic, palatable, delightful, melodious, kindly

محبوب (صفت)
favorite, honey, lovable, loveable, lovesome, dear, beloved, popular, loved, cherished, darling, intimate, precious, treasured

معشوق (صفت)
beloved, loved

انگلیسی به انگلیسی

• held in great affection; passionately desired, adored; cherished

پیشنهاد کاربران

I’m loved
دوست داشتن
مورد عشق واقع شده - محبوب
I do love when matteo loves me like that and buy me flowers at the end , that just make me feel so loved by him
Hannah said
If I have not noticed the nonsense since last night
If you came to see me today and I did not look at the path of the parked car
If you loved me, you would get out of the car because of me
اگر متوجه حرفت از دیشب نشده ام
...
[مشاهده متن کامل]

اگر امروز به دیدنم اومدنی و من مسیر ماشین پارک شده را نگاه نکردم
تو اگر دوستم داشتی به خاطر من از ماشین پیاده میشدی

عشقم
دوست داشت
دوست داشتنی

بپرس