پیشنهادهای دوستدار زبان (١٨٤)
همین!
( تصمیم ) عجولانه/ شتابزده/ نسنجیده / هیجانی / بدون فکر ( آدم ) عجول/ هیجانی/ ویری / بی فکر / تکانشی
گرماگیر/گرماخور/گرماکاه/جاذب حرارت/حرارت گیر/خنک کننده
میز/سفره را جمع کردن
=next room اتاق بغلی/ کناری
هال
تا چند روز دیگر
راز پنهان مانده
باب میل پیش رفتن
پشت میز نشینی
بعد از شمارش معکوس به معنی پرتاب!
سر شار
پارک ملی، منطقه حفاظت شده برای حیوانات وحشی
آفتاب گیر
خائن
از ته دل از صمیم قلب
برگ برنده
عتیقه فروشی
عکس گرفتن
موج انفجار
دارای بینی پهن
قابلیت سکونت سکونت پذیری
جلد سخت
محیط بان
تقلیل گرایانه تحویل گرایانه
معجون gaseous brew of creation
راه و رسم دنیا
راه و رسم دنیا
اقتصاد دانش بنیان
عامل استرس زا
sensation: حس، احساس. مثل حس درد emotion: عاطفه. مثل خشم
در مقابل emotion sensation: حس، احساس. مثل حس درد emotion: عاطفه. مثل خشم
مترسک
بازوچه
رخت آویز
عنصر کم مصرف کمیاب
خودبنیاد از کتاب پرسیدن مهمتر از پاسخ دادن است ترجمه ی حمیده بحرینی
از این جالبتر
بهرِ
در خدمتِ
درست به موقع
نمک خوراکی
جادارتر بزرگتر
فراکائنات ابرجهان
کمین کردن به کمین نشستن
در انتظار نشستن
بی فکرانه
با حواس پرتی
ماده ی مرکب
به عهده گرفتن and fulfilling a duty that one has agreed to do