پیشنهادهای دوستدار زبان (١٩٨)
بیماری درمان ناپذیر / علاج ناپذیر / مرگ فرجام / کشنده
خوش آتیه آینده دار
خلا، خالی بودن
خواستنی، جذاب، غبطه انگیز
غوطه وری
به طور غیر قابل انکاری به طور غیر قابل تکذیبی
فلسفه بافی فلسفه پردازی فلسفیدن
تسلی بخشانه
نگرانی بیش از حد
هیپنوتیزم کننده
خودافشاگری خودرازگشایی
جنجال ساز هوچی هراس آفرین
افترازن تهمت زن
تجلیل یافته
مناسبات، رابطه، تعامل مثال: mentor - prot�g� dynamic
قهوه نوش
باز تنظیم کردن باز نشانی کردن باز نشاندن باز آرایی کردن
حرکت زدگی سواری زدگی سفر زدگی
beseeching eyes چشمان ملتمس
اعلی حضرت والا حضرت عالی جناب معمولا به شوخی به کار میره
سر به سر گذار شوخی کن شوخی باز
قدرت، رهبر، هژمون Could the United States lose out to another global hegemon, China? آیا ایالات متحده به قدرت جهانی دیگر، چین، خواهد باخت؟
اُوِرهال تعمیرات اساسی باز آماد یعنی دوباره آماده کردن پیاده کردن و دوباره سوار کردن پیاده سوار کردن
غذای غنی شده / تقویت شده ( مثلا با ویتامین ها و مواد معدنی )
هم جنس گرا هراس هم جنس گرا بیزار
تیرکمون هفتی
کروموزوم همتا، کروموزوم هم ساخت یا کروموزوم همولوگ
رواقی ( فلسفه )
گل سر سبد بهترین
اتاق خواب اضافه اتاق مهمان همون spare room هستش.
حرمت شکنانه هتاکانه
پاره خط
نجیبانه
معنی هاش با توجه به معنی culpable عبارتند از: تقصیر، مجازات پذیری، سرزنش پذیری، مجرمیت مثال: Free will is closely linked to the concepts of moral res ...
رای گیری نخست گزینی رای گیری نخست نفری نوعی روش رأی گیری است که نامزد حائز آرای بیشتر، حتی اگر اکثریت مطلق آرا را کسب نکرده باشد، برندهٔ انتخابات خوا ...
همه روان دارانگاری
نواده ( نوادگان ) - زاده ( زادگان ) - بازمانده - اولاد - اخلاف
Deontological ethics اخلاق وظیفه گرا ( در مقابل اخلاق نتیجه گرا )
ساماندهی / ضابطه مندسازی / قانونمندسازی / تنظیم گری / نظم دهی / قاعده گذاری / کنترل / مهار There are increasing calls for the regulation of AI, both ...
تو فارسی همون متافلسفه هم میگن و یه کتاب با همین عنوان ترجمه شده
توصیف ناپذیری، وصف ناپذیری
به نظر می رسه که superego به اشتباه نفس اماره ترجمه شده اگه بخوایم به طور تقریبی معادل سازی کنیم superego میشه نفس لوامه و id میشه نفس اماره.
بی قراری، ناآرامی، اشتیاق برای سفر
در فلسفه یعنی مقوله: the mind imposes certain categories on experience ذهن مقوله های مشخصی را بر تجربه تحمیل می کند.
Critique of Pure Reason کتابی از کانت به معنای: نقد عقل محض، سنجشگری خرد ناب
گیک، خرخون، خوره، رایانه باز، علم باز، علم شیفته
غایت گرایانه
خودشکوفایی - خود محقق سازی
گونه گرایی یا تبعیض گونه ای. اینکه انسان خودش رو برتر از سایر جاندران بدونه و به نفع خودش به بقیه آسیب بزنه.
من تو کتابای صوتی تلفظ بارکلی رو شنیدم نه برکلی ( فیلسوف )
کلمه ی قلمبه سلمبه
نام دوشیزگی
به دلم برات شده دلم گواهی میده
لحظه ی یافتم یافتم
خوش سفر
داراها و ندارها
شخص مسخره
پیش نماز امام جماعت
رویداد مهم زندگی
) رابطه ی ) به هم خورده
هم دست بودن
سلیقه در لباس پوشیدن
فی البداهه گفتن
تملق پاچه خواری
پیرو
طفره رفتن ( به خاطر خجالت یا دشواری یک موضوع )
فرم پایه ریشه
عقل کل ( به کنایه )
درو کردن = کشتن
مغلطه ی هزینه ی از دست رفته
برای اینکه ثبت بشه
خاک خوردن گرد و غبار خوردن گرد و غبار نشستن روی چیزی
لعنتی کوفتی
اصل
تیم مهمان
دوست نداشتنی
خاردار پُرخار
هم پرداخت
سم ضربه
شکست خیط گندکاری
رستوران گردان
طاق پیروزی
تالس ( فیلسوف )
معاف از مالیات
تک گویی مونولوگ
رُمبش رمبیدن
عاملِ دخیل / موثر/ کمک کننده/ کمکی / نقش آفرین/ سهیم
بزرگ بزرگ سایز بزرگ اندازه
مسخره باز
ناخوشایند
تندنویسی کردن
بی مدارا
پوپولیست عوام گرا توده گرا
پازُلف ( لری )
) مدرسه ) شهریه ای
صبح فعال صبح دوست
غرور خود را زیر پا گذاشتن
طناز طنزپرداز کمدین
they are being used in some correctional facilities as a pre - screening mechanism: only those who fail the test are asked for urine پیش غربال گری
مادر تنی / خونی / ژ نی
خانواده ی طلاق
غیر قابل استرداد غیر قابل باز پرداخت غیر قابل پس دادن
مجهز What about the kitchen? It's fully - fitted, so it includes a cooker and a dishwasher and all the other things you'd expect in a kitchen
a kitchen with units that are attached to the wall آشپزخانه ی کابینت دار
سیم دندان - ارتودنسی آتل ( محافظ ) پا و دست
Suburb = sub urban
مزخرف چرند چرت و پرت
باورمند
هم ذات پنداری ( نه همزاد پنداری! / ذات = هویت ) هم هویت شدن هم دلی کردن
astronomy ستاره شناسی ( علم ) astrology ستاره بینی ( طالع بینی )
مدرک لیسانس یا فوق ( مقابل دکترا )
مشروح / شرح ( مثلا خبر )
تشکچه
دمنده
همین!
( تصمیم ) عجولانه/ شتابزده/ نسنجیده / هیجانی / بدون فکر ( آدم ) عجول/ هیجانی/ ویری / بی فکر / تکانشی
گرماگیر/گرماخور/گرماکاه/جاذب حرارت/حرارت گیر/خنک کننده
میز/سفره را جمع کردن
=next room اتاق بغلی/ کناری
هال
تا چند روز دیگر
راز پنهان مانده
باب میل پیش رفتن
پشت میز نشینی
بعد از شمارش معکوس به معنی پرتاب!
سر شار
پارک ملی، منطقه حفاظت شده برای حیوانات وحشی
آفتاب گیر
خائن
از ته دل از صمیم قلب
برگ برنده
عتیقه فروشی
عکس گرفتن
موج انفجار
دارای بینی پهن
قابلیت سکونت سکونت پذیری
جلد سخت
محیط بان
تقلیل گرایانه تحویل گرایانه
معجون gaseous brew of creation
راه و رسم دنیا
راه و رسم دنیا
اقتصاد دانش بنیان
عامل استرس زا
sensation: حس، احساس. مثل حس درد emotion: عاطفه. مثل خشم
در مقابل emotion sensation: حس، احساس. مثل حس درد emotion: عاطفه. مثل خشم
مترسک
بازوچه
رخت آویز
عنصر کم مصرف کمیاب
خودبنیاد از کتاب پرسیدن مهمتر از پاسخ دادن است ترجمه ی حمیده بحرینی
از این جالبتر
بهرِ
در خدمتِ
درست به موقع
نمک خوراکی
جادارتر بزرگتر
فراکائنات ابرجهان
کمین کردن به کمین نشستن
در انتظار نشستن
بی فکرانه
با حواس پرتی
ماده ی مرکب
به عهده گرفتن and fulfilling a duty that one has agreed to do
برافروخته
متوجه کردن
کارشناس هواشناسی
برخلاف خواسته
فراگرفته
دائما گسترش یابنده
در راه بودن
کم سن و سال تر
سرسختانه
نتیجه نتیجه ی کار
پیشته برای فراری دادن گربه
ریزه میزه
نامشخص
محو
سرسری
فراگرفتنی
تردید به خود
چه سود از. . . ؟
بزرگ تر از اندازه
= on ( or under ) pain of death با کیفر مرگ
کمی یک خرده
به نوبه ی خودش
شخصیت اصلی چهره درخشان
قاچاق چیان مواد مخدر
صندوق جمع آوری اعانه
حرف را بد متوجه شدن
فرزندداری فرزندپروری
به طور اتفاقی
فرود اضطراری
پزشک قانونی / علوم جنایی
پرورشگاه / نوانخانه / یتیم خانه
پرنسس دیانا
دشمن قسم خورده
سرورم