crash landing


معنی: سقوط کردن هواپیما
معانی دیگر: فرود اجباری

جمله های نمونه

1. Is there anything wrong with watching a crash landing or listening to rattling machine-gun repeatedly?
[ترجمه گوگل]آیا تماشای فرود تصادف یا گوش دادن مکرر به صدای تلق مسلسل اشکالی دارد؟
[ترجمه ترگمان]مشکلی پیش اومده که یه فرود تصادف یا گوش دادن به مسلسل رو بارها تکرار کنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He says that wasn't bad for a crash landing.
[ترجمه گوگل]او می گوید که برای فرود تصادفی بد نبود
[ترجمه ترگمان]اون می گه که برای فرود تصادف بد نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Get a walk-through of the crash landing in Halo with expert tips and advice on video games in this free Xbox 360 instructional video.
[ترجمه گوگل]در این ویدیوی آموزشی رایگان Xbox 360 با نکات و توصیه‌های تخصصی در مورد بازی‌های ویدیویی، از فرود تصادف در Halo دیدن کنید
[ترجمه ترگمان]به هنگام فرود در \"هالو\" با نکات تخصصی و توصیه در مورد بازی های ویدیویی در این ویدئوی رایگان ۳۶۰ باکس ۳۶۰ درجه پیاده روی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He had been knocked unconscious during the crash landing, and when he came to, he was astonished to find a woman leaning over him.
[ترجمه گوگل]او در هنگام فرود تصادف بیهوش شده بود، و وقتی به خود آمد، از دیدن زنی که روی او خم شده بود، شگفت زده شد
[ترجمه ترگمان]موقع فرود آمدن بی هوش شده بود و وقتی به آنجا آمد، از اینکه زنی روی او خم شده بود تعجب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Because the chances of surviving a first category crash landing are so infinitesimal, they're practically nonexistent!
[ترجمه گوگل]از آنجایی که شانس زنده ماندن در هنگام فرود تصادف دسته اول بسیار کم است و عملاً وجود ندارد!
[ترجمه ترگمان]از آنجا که شانس نجات یک فرود در طبقه اول بسیار کوچک است، آن ها عملا وجود خارجی ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The crash landing was shocking news in Guyana, a former Dutch colony and British territory that gained its independence in 196It has a population of nearly 750, 000.
[ترجمه گوگل]فرود تصادف خبر تکان دهنده ای در گویان بود، مستعمره سابق هلند و قلمرو بریتانیا که در سال 196 استقلال خود را به دست آورد و نزدیک به 750000 نفر جمعیت دارد
[ترجمه ترگمان]این فرود خبر تکان دهنده ای در گویان، یک مستعمره سابق هلندی و قلمرو بریتانیا بود که در سال ۱۹۶ میلادی استقلال خود را به دست آورد و جمعیت آن به ۷۵۰ هزار نفر رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Video footage of the crash landing captured the moments when the plane threw up a spray as it slid across the river.
[ترجمه گوگل]فیلم‌های ویدیویی از فرود تصادف، لحظاتی را به تصویر می‌کشند که هواپیما هنگام سر خوردن از رودخانه، اسپری پرتاب می‌کند
[ترجمه ترگمان]فیلم ویدئویی که از فرود هواپیما پخش شد، لحظاتی را که هواپیما هنگام عبور از رودخانه، یک اسپری را پرتاب کرد، ضبط کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The passengers were told to brace themselves for a crash landing.
[ترجمه گوگل]به مسافران گفته شد که خود را برای فرود تصادفی آماده کنند
[ترجمه ترگمان]به مسافران گفته شد که خود را برای فرود هواپیما آماده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Read in studio A glider pilot has suffered a broken leg in a crash landing at an R-A-F base.
[ترجمه گوگل]در استودیو بخوانید یک خلبان گلایدر در یک فرود تصادفی در پایگاه R-A-F دچار شکستگی پای خود شده است
[ترجمه ترگمان]مطالعه در استودیو یک خلبان گلایدر در یک فرود تصادف در پایه R - A دچار شکستگی ساق پا شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. An unnecessary signal: the radios had been dead since the crash landing.
[ترجمه گوگل]یک سیگنال غیر ضروری: رادیوها از زمان فرود تصادف مرده بودند
[ترجمه ترگمان]یک علامت غیر ضروری: رادیوها از زمان سقوط هواپیما مرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Over the course of 19 months, the probe compiled a map of the mineral composition over the surface, before crash landing on July 3 199
[ترجمه گوگل]در طول 19 ماه، کاوشگر نقشه ای از ترکیب مواد معدنی روی سطح، قبل از فرود تصادفی در 3 ژوئیه 199 تهیه کرد
[ترجمه ترگمان]در طول ۱۹ ماه، این کاوشگر، نقشه کشف مواد معدنی را بر روی سطح، قبل از فرود هواپیما در روز ۳ ژوئیه، جمع آوری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. However, sometimes a creature is high enough in the air or is a skilled enough flier that it can avoid a crash landing.
[ترجمه گوگل]با این حال، گاهی اوقات یک موجود به اندازه کافی در هوا بلند می شود یا به اندازه کافی پرواز ماهری است که می تواند از فرود تصادفی جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، گاهی اوقات یک موجود در هوا به اندازه کافی بالا است و یا یک مسافر ماهر است که می تواند از فرود تصادف جلوگیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. LL: If the company fails, it may be said to have a crash landing.
[ترجمه گوگل]LL: اگر شرکت شکست بخورد، ممکن است گفته شود که دچار سقوط شده است
[ترجمه ترگمان]در صورتی که شرکت موفق نشود، ممکن است گفته شود که یک فرود تصادف دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He proceeded to talk to me about the mechanics of an airplane and what would happen in a crash landing with inoperative wheels.
[ترجمه گوگل]او ادامه داد تا با من در مورد مکانیزم یک هواپیما و آنچه در یک فرود تصادف با چرخ های غیرفعال اتفاق می افتد صحبت کند
[ترجمه ترگمان]او در مورد مکانیک هواپیما با من صحبت کرد و اتفاقی که در فرود تصادف با چرخ های باطل شده روی خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سقوط کردن هواپیما (اسم)
crash, crash landing

انگلیسی به انگلیسی

• forced landing, emergency landing which ends with damage to the landing and other airplane gear

پیشنهاد کاربران

crash landing ( حمل‏ونقل هوایی )
واژه مصوب: نشست سانحه‏دار
تعریف: نشستی که در آن هواگَرد براثر عواملی نظیر ناهمواری زمین یا ناتوانی خلبان، دچار آسیب‏دیدگی شدید می‏شود
فرود اضطراری

بپرس