پیشنهادهای کاوه عقدایی (٨٨)
به آخر رساندن، به انتها رساندن، تثبیت کردن
پناه بردن
محقق کردن
پیشنهاد دوستی دادن
ملال آور و کشنده
هیچ و پوچ
شهر دورافتاده یا محروم
جان پناه
سوراخ موش
ضرورت حیاتی
تحسین بی حد و حصر
طرد یا عاق شده، به کوه وصحرا زده
نیست انگاری
نیست شدن
زبان لمپنی و عوامانه
مسخ شخصیت شدن
جاذبه زدایی
به صورت علف هرز
روانی، کس خل ، مشنگ
دلیلی ندارد
در حد انفجار
آدمکهای ( بی جان )
فراگیر شده، همه را در بر گرفته
به فکر فرورفتن
حول و حوش صحیح است. هول به معنی هراس و ترس است
ناقص
رفاه
امکان و نه احتمال ( probability ) :امکان در رابطه با اطلاعات ناکافی، مبهم، نادقیق و یا متناقض است ولی احتمال در رابطه با جنبه های تصادفی است.
غوغا، سردرگمی
آوازه داشتن
محروم کردن ( از حقوق. . . )
گنج:توماس ولف در رمان ( فرشته به سوی خانه بنگر ) می نویسد:Each of us is all the sums he has not counted هر یک از ما گنجی است که او نشمرده است.
اغراق کردن
دراز مدت
هچل
مترادف predicament تنگنا ، مخمصه
نارضایتی
ناراضی
علوم غریبه
هدف و همه چیز
تار
روان تن شناسی
زوایا در حالت جمع
در حالت جمع به معنی زوایا
اجداد، ایل و تبار
جاری در
گمان، احتمال، ظن، عدم یا خلاف یقین
انتوزنی:رشد فردی ارگانیسم در مقابل فیلوژنی که تکامل نوعی یک موجود زنده هست
کامل کردن
تکمیل کردن