پیشنهاد‌های محمود اقبالی (١,٦٥٣)

بازدید
١٤٩
تاریخ
٧ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

در پاسخ به ادعای جعلی و نادرستی که مطرح شده مبنی بر اینکه �واژه گرخیدن 100٪ ریشه ترکی دارد و وارد فارسی شده�، لازم است چند نکته مهم و مستند را با است ...

تاریخ
١٣ ساعت پیش
پیشنهاد

وارث. [ رِ ] ( ع ص ) ارث بر. کسی که به او ارث میرسد. ( از اقرب الموارد ) . آن که از کسی ارث می برد. میراث گیرنده. ( غیاث ) ( ناظم الاطباء ) . مرده ری ...

تاریخ
١٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

صیت. ( ع اِ ) آوازه. ( مهذب الاسماء ) . آوازه و ذکر خیر. ( غیاث اللغات ) . ذکر خیر. شهرت نیکو. ذکر. ذکره : به پیش صیت احسانت گه پیمودن عالم صبا را پا ...

تاریخ
١٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

معروفیت. [ م َ فی ی َ ] ( ع مص جعلی ، اِمص ) معروف بودن. شهرت. اشتهار. ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) . منبع. لغت نامه دهخدا

تاریخ
١٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

معروف. [ م َ ] ( ع ص ) مشهور و شناخته. خلاف منکر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) . شناخته شده و شهرت یافته و نامور. ( ناظم الاطباء ) . ...

تاریخ
١٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

مع. [ م َع ع ] ( ع مص ) گداخته شدن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ؛ مع هذاالشحم و غیره معاً؛ گداخته شد این پیه و جز آن. ( ناظم الاطباء ) . مع. ...

تاریخ
١٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

تمامی. [ ت َ ] ( ق ، اِ ) همگی. ( ناظم الاطباء ) . همه. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) . سرتاسر : تمامی بگفتم من این داستان بدان سان که بشنیدم از باست ...

تاریخ
١٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

( تماماً ) تماماً. [ ت َ مَن ] ( ع ق ) کاملاً و بتمامه و همگی و بدون باقی. ( ناظم الاطباء ) . یکسر. یکسره. یک رهه. همه رهه. ( یادداشت به خط مرحوم دهخ ...

تاریخ
١٣ ساعت پیش
پیشنهاد

ادعا — �داغ� اوستایی/فارسی و �داغ� ترکی — را بررسی کنم تا روشن شود این واژه در واقع چه سرگذشتی دارد. - - - 1. نکته کلیدی در بحث های ریشه شناسی ...

تاریخ
١٦ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

موضوع ریشه یابی واژه ها همیشه بحث برانگیزه و به خصوص وقتی پای ریشه یابی های نادرست یا جعلی وسط میاد، باید دقیق و مستند پاسخ داد. درباره ی کلمه ی �ناق ...

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

سجع. [ س َ ] ( ع مص ) بانگ کردن قمری. ( دهار ) . بانگ کردن قمری و آنچه بدان ماند. ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ) . بانگ کردن کبوتر. || قصد کردن. ( م ...

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

طرد. [ طَ ] ( ع مص ) آمدن قوم را و درگذشتن از ایشان. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) . || راندن. دور کردن. ( منتهی الارب ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( ا ...

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

تعادل. [ ت َ دُ ] ( ع مص ) با یکدیگر راست آمدن. ( زوزنی ، یادداشت مرحوم دهخدا ) . با یکدیگر برابر شدن. ( آنندراج ) . هم سنگی. با یکدیگر راحت شدن. با ...

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

اکار. [ اُ ] ( اِ ) زارع وکشاورز. ( ناظم الاطباء ) . زارع و زراعت کننده. ( هفت قلزم ) ( برهان ) . کشاورز. ( مؤید الفضلاء ) . || باغبان. ( ناظم الاطب ...

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

( قصة ) قصة. [ ق ِص ْ ص َ ] ( ع اِ ) گچ. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) . رجوع به قَصّة شود. || حال. ( منتهی الارب ) . || خبر. ( منتهی الارب ) . شا ...

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

فصلی. [ ف َ] ( ص نسبی ) منسوب به فصل. مربوط به فصل. ( فرهنگ فارسی معین ) . || تاریخی است از سال شمسی که بفصل تعلق دارد، اما مأخذ آن تاریخ هجری قمری ...

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

( فصلیة ) فصلیة. [ ف َ لی ی َ ] ( ع ص نسبی ) مؤنث فصلی : امراض فصلیه. ( یادداشت مؤلف منبع. لغت نامه دهخدا

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

فصل. [ ف َ ] ( ع اِ ) مانع و حاجز میان دو چیز. || هر جای پیوستگی در استخوان هر بند اندام. || ( ص ) سخن حق و راست. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ...

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

استعفاء. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) معاف کردن تکلیف خواستن. ( منتهی الارب ) . معاف کردن خواستن. ( زوزنی ) . استدعاء کناره گیری از شغل : از شغلهائی که بدیشان ...

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

( لزوماً ) لزوماً. [ ل ُ مَن ْ ] ( ع ق ) ضرورتاً. بالضرورة. اضطراراً. منبع. لغت نامه دهخدا

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

محفظه. [ م َ ف َ ظَ] ( ع اِ ) جای حفظ کردن و نگاه داشتن. ( ناظم الاطباء ) . آنچه اشیاء را در آن نگاهدارند. جائی که چیزی در آن حفظ کنند. جای نگاهداری. ...

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

محفظ. [ م ُ ف ِ ] ( ع ص ) به خشم آورنده. ( از منتهی الارب ) . کسی که به خشم می آورد. ( ناظم الاطباء ) . محفظ. [ م ُ ح َف ْ ف ِ ] ( ع ص ) یاددهنده ٔک ...

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

( فعلة ) فعلة. [ ف َ ع َ ل َ ] ( ع اِ ) ج ِ فاعل. کارگران و بیشتر آن دسته که در کار گل باشند. در تداول فارسی زبانان به معنی مفرد آید. ( از یادداشتهای ...

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

( حِ فِ ) [ ع . حرفة ] ( اِ. ) پیشه ، کار. حرفت، پیشه، صناعت، کسب وکار، حرف جمع ( اسم ) پیشه کسب و کار صناعت : ( ( حرف. مشاجیست ? ) ) ابن زید بن م ...

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

مشعل. [ م َ ع َ ] ( ع اِ ) مشعلة. قندیل و پلیته. ( منتهی الارب ) . قندیل. ج ، مَشاعل. ( اقرب الموارد ) . قندیل و پلیته. ج ، مشاعل. قندیل بزرگ مشبک و ...

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

عیالوار. [ عیال ْ ] ( ص مرکب ) صاحب عیال. دارنده اهل و عیال. کسی که نانخور بسیار داشته باشد. ( فرهنگ فارسی معین ) . بسیارعیال. معیل. عیالمند. عیالبار ...

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

متحیر. [ م ُ ت َ ح َی ْ ی ِ ] ( ع ص ) سرگشته. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . سرگشته و آشفته و حیران و آواره و رانده از جای. آشفته و سرگردان و سرگشته و ...

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

قدرت. [ ق ُ رَ ] ( ع مص ) قدرة. توانستن. توانائی داشتن. رجوع به قدرة و قدران شود : میرسد مست و جهانسوز و که دارد قدرت که سر راه به آن شعله آتش گیرد. ...

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد

آقای محترم مگه مشکل داری همش داری به ترک توهین تو جای دیگه که این طور نیستی ادعا ترک بودم داری کسی که زمین زمان توهین سرزش آقای سعید سرور یا امین یا ...

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد

ادعا رو دقیق خوندم و می تونم برات با استناد به منابع معتبر ( زبان شناسی تاریخی، فرهنگ های کهن، و اسناد واژه شناسی ) قدم به قدم نقدش کنم. برای اینکه ...

تاریخ
٢١ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

ادعاها پایه علمی ندارند جواب رو هم طوری می نویسم که هم از نظر زبان شناسی تاریخی دقیق باشه، هم با رفرنس های دانشگاهی پشتیبانی بشه، و هم سوءبرداشت های ...

تاریخ
٢١ ساعت پیش
پیشنهاد
١

خودش عبدالرضا هست حساب جدید باز کرده دوستان چه کسی عبدالرضا توهین هیچ کسی توهین نکرده همین شخص هزار به دوستان توهین خود شیفت به خودش امتیاز می دهد م ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

این ادعای شما درباره ریشه شناسی کلمه �چانه� از زبان ترکی و فعل �آچماق� ( باز کردن ) رو به صورت دقیق و مستند نقد می کنم، با ذکر منابع معتبر زبان شناسی ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

ادعای اینکه کلمه ی �جهره� تورکی است و ریشه اش �چیغری� ( چیغری به معنای دستگاه نخ ریسی ) بوده، بهتر است با توجه به منابع معتبر زبان شناسی و تاریخی پاس ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

ادعاهای نادرست رو با استناد به منابع معتبر تاریخی و زبان شناسی نقد کنیم. ادعایی که فرستادید درباره ی واژه �تاتار� است و خیلی جاها به شکل های نادرست و ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

ادعایی که می گوید �تات� یک واژه ترکی است و سه معنی دارد ( غیر ترک، یکجانشین، ترک غیر مسلمان ) ، ترکیبی از واقعیت و تحریف است. بخش هایی از این معانی ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

این ادعا که واژه �آفرینش� ریشه ی ترکی دارد و از �اورن� یا �اورنیش� گرفته شده، نه از نظر زبان شناسی معتبر است، نه در منابع تاریخی و لغوی فارسی و ترکی ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

زبان شناسی تطبیقی می توان جعلی بودن آن را نشان داد. من دقیق و مستند توضیح می دهم تا روشن شود که: - - - 1. خلط میان پسوند مکانی ترکی - DA و پسوند ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

دوست آقای آرش کیانی قرار ما این که من پان ها رو بدهم اگر می شود دیگه جوابشون ندهید سپاسگزارم ازشما دوست من

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

پاسخ مستند و دقیق می نویسم تا هم به ریشه ی واقعی �باس� و �بایست� در فارسی پرداخته بشه، هم به ادعای �ترکی بودن�ش جواب علمی داده بشه. - - - 1. ری ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

لزب. [ ل ِ ] ( ع ِا ) راه تنگ. ( منتهی الارب ) . لزب. [ ل َ زِ ] ( ع ص ) اندک. ج ، لِزاب. ( منتهی الارب ) . لزب. [ ل َ زِ ] ( ع اِ ) ج ِ لزبة. ( من ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

لزن. [ ل َ زَ / ل َ ] ( ع مص ) انبوهی نمودن و گرد آمدن قوم بر آب و در هرکاری که باشد. ( منتهی الارب ) . گرد آمدن قوم بر سر چاه به جهت آب و انبوهی کرد ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

لزج. [ ل َ زِ ] ( معرب ، ص ) ( معرّب از لیز فارسی ) لیز . لغزان. || چسبنده. چسبان. ( منتهی الارب ) . چسبناک. دوسگن. هر چیزی که قبول امتداد کند. علک. ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

لزوم. [ ل ُ ] ( اِ ) کباده را گویند و آن کمان نرمی باشد که کمانداران بدان مشق کمان کشیدن کنند. ( برهان ) ( آنندراج ) . لیزم. ( آنندراج ) : ای به بازو ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

حشوش. [ ح ُ ] ( ع اِ ) ج ِ حَش . بستانها. بوستانها: حشوش ثلاثه ارض ؛ اردبیل و عمان و هیت است. || ادب جای. حاجت جای. ( منتهی الارب ) . حشوش. [ ح ُ ] ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

( حشوة ) حشوة. [ ح ِش ْ وَ ] ( ع اِ ) رجوع به حشو شود. حشوة. [ ح ُ وَ / ح ِ وَ ] ( ع اِ ) امعاء. آنچه در شکم است از آلات غذا. رودگانی. حشوه بطن ؛ آل ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

حشو. [ ح َش ْوْ ] ( ع مص ) زدن بر حشا. زخم بر شکم زدن. ( زوزنی ) . || آکندن. آکندن بالش و جز آن به آکنه. پر کردن. انباشتن. مملو کردن. || خرمای بد بار ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

طولانی. ( از ع ، ص نسبی ) دیر. || دراز. بسیار دراز. طویل. بطول. کثیرالطول : قلم به ختم سخن لب گزید یعنی بس که دلنشین نبود گفتگوی طولانی. درویش واله ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

مدید. [ م َ ] ( ع ص ) کشیده. دراز. ( منتهی الارب ) ( غیاث اللغات ) . طویل. ( متن اللغة ) ( اقرب الموارد ) . ممدود. ( اقرب الموارد ) . درازبالا. ( دست ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

مدیر. [ م ُ ] ( ع ص ) ( از �د و ر� ) گرداننده. آنکه می گرداند. دوردهنده. ( یادداشت مؤلف ) . نعت فاعلی است از اداره. رجوع به اداره شود. || در تداول ، ...