پیشنهاد‌های محمود اقبالی (٣,٢٣٣)

بازدید
٨٣١
تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باصر. [ ص ِ ] ( ع ص ) چشم دارنده. ذوبصر. ( تاج العروس ) ( از اقرب الموارد ) . || لمح باصر؛ ذوبصر و تحدیق. ( تاج العروس ) . نگاه تیز. ( ناظم الاطباء ) ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ایمن. [ م ِ ] ( از ع ، ص ) تلفظ فارسی آمِن عربی. در امن و در امان. محفوظ. مصون. ( فرهنگ فارسی معین ) . بی خوف و بی دهشت و بی ترس ، ممال آمِن که اسم ف ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( زبالة ) زبالة. [ زُ ل َ ] ( ع اِ ) چیز اندک ، یقال : مافی البئر زبالة؛ یعنی نیست در چاه چیزی از آب. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تأهل. [ ت َ ءَهَْ هَُ ] ( ع مص ) زن کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ) . بااهل شدن. ( زوزنی ) ( از قطر المحیط ) . زن خواستن و با اهل شدن. ( منتهی ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

علام. [ ع َ م َ ] ( ع حرف جر اسم ) مرکب از �علی � حرف جر، و �ما�ی استفهامی ، الف �ما� بواسطه داخل شدن حرف جر بر آن ، حذف شده است. ( اقرب الموارد ) . ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عدل. [ ع َ ] ( ع اِمص ) مقابل ستم. مقابل بیداد. داد. ( دستوراللغة ) . مقابل جور. ضد جور. نقیض جور. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) . مقابل ظلم. نصفت ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ذوب. [ ذَ ] ( ع مص ) گداختن. ( دهار ) ( دستور اللغه ادیب نطنزی ) . گداخته شدن. ( تاج المصادربیهقی ) ( دهار ) ( دستور اللغه ادیب نطنزی ) . ذَوَبان. ( ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اکهاء. [ اَ ] ( ع اِ ) مردمان دانا و آگاه. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ) . اکهاء. [ اِ ] ( ع مص ) به دم گرم ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اکتناف. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) حظیره شتران ساختن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) . || گرد چیزی درآمدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( از ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انسجام. [ اِ س ِ ] ( ع مص ) روان شدن اشک و جز آن. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . یقال : انسجم الدمع فانسجم و کذلک الماء. ( ناظم الاطباء ) . رو ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مفقود. [ م َ] ( ع ص ) گم کرده شده. یافته نشده. ( از غیاث ) ( از آنندراج ) . گم. گمشده. ناپدید. غایب. معدوم. ( از ناظم الاطباء ) . از دست بشده. گم شده ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

متکلم. [ م ُ ت َ ک َل ْ ل َ ] ( ع اِ ) جای سخن. یقال : ما اجد متکلماً؛ ای موضع کلام. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ) . متکلم ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

فتوا. [ ف َت ْ ] ( ع اِ ) فتوی. رجوع به فتوی شود منبع. لغت نامه دهخدا

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اسکی. [ اَ ] ( ترکی ، ص ) قدیم. || کهنه. مندرس : آن پسر پاره دوز شب همه شب تا بروز بانگ کند چون خروز اسکی بابوش کیمده وار. مولوی. اسکی. [ اِ ] ( فر ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مقرب. [ م ُ ق َرْ رَ ] ( ع ص ) نزدیک شده. ( ناظم الاطباء ) . نزدیک داشته. نزدیک کرده. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) . || اجازه به نزدیکی داده شده. آن ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اقلام. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ قَلَم. ( ناظم الاطباء ) : ضرورت است که روزی بسوزد این اوراق که تاب آتش سعدی نیاورد اقلام. سعدی. منبع. لغت نامه دهخدا

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( محاکمة ) محاکمة. [ م ُ ک َم َ ] ( ع مص ) با کسی بحکم شدن. ( زوزنی ) . بردن کسی راپیش حاکم به خصومت. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) . و رجوع به مح ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اعانه. [ اِ ن َ ] ( ع مص ) کمک : اگر اعانه شما نبود من مغلوب می شدم. ( فرهنگ نظام ) . مساعدت. عون. معونه. ( کازیمنسکی ) . یاری کردن. ( تاج المصادر بی ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( مثانة ) مثانة. [ م َ ن َ ] ( ع اِ ) آبدان که جای بول و کمیز باشد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . جای کمیز اندر شکم. ( دهار ) . کمیزدان. آبدان. ( زمخ ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سعایت. [ س ِ ی َ ] ( ع مص ) سعایة : طرفه آنکه افاضل و مردمان هنرمند از سعایت و سطبر ایشان در رنجند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 415 ) . ابوالحسن بن سیمجور ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لاشعور. [ ش ُ ] ( ع ص مرکب ) ( از: لا شعور ) به معنی بی شعور منبع. لغت نامه دهخدا

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حوایج. [ ح َ ی ِ ] ( ع اِ ) توابل. دیگ افزارها. || ج ِ حاجة و این خلاف قیاس است. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) . ج ِ حاجة. مأخوذ از تازی ، کار ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لابد. [ ب ُدد ] ( ع ق مرکب ) ( از: �لا� �بُد� ) به معنی چاره نیست. علاج نیست. ( زمخشری ) . لامحاله. ناچار. ( حاشیه لغت نامه اسدی نخجوانی ) . لاعلاج. ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منشاء. [ م َ ش َءْ ] ( ع اِ ) محل نشأت و گویند: مولدی و منشی فی بنی فلان. ( از اقرب الموارد ) . زیستنگاه. جایی که مردم بدانجا نشو و نما کنند. ( یادد ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

متروک. [ م َ ] ( ع ص ) گذاشته شده. ( آنندراج ) . واگذاشته شده. ( ناظم الاطباء ) . ترک شده. رهاشده : می بینم که کارهای زمانه میل به ادبار دارد. . . و ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( ضجة ) ضجة. [ ض َج ْ ج َ ] ( ع اِ ) بانگ و فریاد مردم. ( منتهی الارب ) . بانگ. فریاد. ناله. غوغا. شیون. خروش. فغان. ضج . ضجیج. منبع. لغت نامه دهخدا

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دانس. ( فرانسوی ، اِ ) رقص. دست افشانی و پای کوبی مرد و زن. وشت. ترقص. دستبند. زقن. حنجله. بحرکت درآوردن بدن بموزونی ، هم آهنگ با نوایی یا سازی. من ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ضریب. [ ض َ ] ( ع ص ، اِ ) مانند. ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ) . مثل. ( منتهی الارب ) . نظیر : ضریر ما له فی العلوم نظیر و طبیب ما له فی الازمنة ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دیاگرام. ( فرانسوی ، اِ ) برای نمایش قسمتهای مختلف گلها در روی حلقه های مختلف اشکال اختصاری رسم میشود که آنها را دیاگرام نامیده اند. ( گیاه شناسی گل ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( محبوبة ) محبوبة. [ م َ ب َ ] ( اِخ ) نامی مدینه رسول اﷲ را. ( دمشقی ) . محبوبة. [ م َ ب َ ] ( ع ص ) تأنیث محبوب. ج ، محبوبات. ( یادداشت مرحوم دهخ ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( آمن ) آمن. [ م ِ ] ( ع ص ) بزینهار. بازینهار. بی بیم. بی خوف. ایمن. استواردارنده بی بیمی. آمن. [ م َ ] ( ع ن تف ) استوارتر. امن. [ اَ ] ( ع مص ) ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مرض. [ م َ رَ / م َ ] ( ع مص ) بیمار شدن و پراکنده و مضطرب خاطر گردیدن. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) . بیمار شدن. ( دهار ) ( ترجمان القرآن جرجانی ) ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موقت. [ م َ ق ِ ] ( ع اِ ) جایی که برای وقت دادن مقرر کرده باشند. ( ناظم الاطباء ) . میقات. ( منتهی الارب ) . || هنگامی که برای تعیین جای مقرر شده با ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

استصواب. [ اِ ت ِص ْ ] ( ع مص ) صواب خواستن. ( منتهی الارب ) . صواب جستن. || راست یافتن فعل کسی را. ( منتهی الارب ) . || صواب شمردن. ( منتهی الارب ) ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

استقرار. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) ثبات. سکون. آرام گرفتن. ( غیاث ) ( تاج المصادر بیهقی ) . ثابت شدن. ( غیاث ) . قرار و ثبات ورزیدن به جائی. آرمیدن. ( منته ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

بیایید این ادعا را قدم به قدم بررسی کنیم و با منابع معتبر پاسخ بدهیم: - - - ادعای مورد بررسی: > �کوشش� کلمه ای ترکی است، از فعل کوشماق به معنی ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هر چقدر پاک بکونی بازهم جواب تو رو خواهم داد بیایید این ادعای جعلی را با دقت و مستندات علمی بررسی کنیم. - - - ۱. ریشهٔ واقعی واژه �شیشه� در زب ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این ادعا که واژه ی �خزینه� از ترکی و از واژه ی �قازان� ( به معنی دیگ ) آمده و بعد وارد عربی شده است، کاملاً نادرست است و می توان آن را از نظر زبان شن ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درباره ی ریشه ی کلمه ی �مخزن� آوردید و من می توانم آن را با بررسی منابع معتبر لغوی و تاریخی تحلیل کنم. ادعا: > �مخزن� از قازان ( به معنی دیگ ) در ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژهٔ �هزبر� در زبان فارسی به معنای �شیر درنده�، �پهلوان� یا �دلیر� است و در متون کهن فارسی، به ویژه در آثار سعدی و شاهنامهٔ فردوسی، برای توصیف شخصیت ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک بررسی دقیق و مستند از ریشه ی واژه ی �هژبر� ارائه کنم و منابع معتبر هم در پایان ذکر کنم. - - - بررسی ریشه و تطور تاریخی واژه ی �هژبر� 1. اوس ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیایید این واژه را دقیق بررسی کنیم. شما می پرسید درباره ی واژه ی �نَخش� یا �نقش� و ریشه های آن در اوستایی، پهلوی و سانسکریت. برای تحلیل، بهتر است قدم ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیایید این واژه را دقیق بررسی کنیم. شما می پرسید درباره ی واژه ی �نَخش� یا �نقش� و ریشه های آن در اوستایی، پهلوی و سانسکریت. برای تحلیل، بهتر است قدم ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ریشه ی واژه ی �نقش / نقشه� کاملاً منظم و مستند است و با منابع معتبر اوستایی، پهلوی و سانسکریت پشتیبانی می شود. اجازه بدهید قدم به قدم جمع بندی و تأکی ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژه ی �نقش� و مشتقات آن مانند �نقّاش� ریشه ای کهن دارند که در اوستایی، فارسی میانه ( پهلوی ) و سانسکریت قابل ردیابی است. این واژه با حفظ معنای �تصوی ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای بررسی ریشه شناسی واژه ی �نقطه� یا�نخته � در زبان های اوستایی، پهلوی و سانسکریت، منابع معتبر غیر از لغت نامه های دهخدا، معین و عمید عبارتند از: ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای بررسی ریشه شناسی واژه ی �نقطه� یا�نخته � در زبان های اوستایی، پهلوی و سانسکریت، منابع معتبر غیر از لغت نامه های دهخدا، معین و عمید عبارتند از: ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

من با استناد به منابع تاریخی و زبان شناسی معتبر، این موضوع رو باز می کنم تا روشن بشه کدام بخش حقیقت داره و کدام بخش تحریف و شایعه است: - - - ۱. ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

این ادعاها از نوع �اتیمولوژی عامیانه� ( folk etymology ) هست، یعنی افراد بدون آشنایی با زبان شناسی تاریخی، با بازی با شباهت های سطحی کلمات، یک داستان ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در واقع یک شبه ریشه شناسی عامیانه ( folk etymology ) است که در فضای مجازی و برخی نوشته های غیرعلمی برای تحریف واژه های جغرافیایی و قومی استفاده می شو ...