پیشنهادهای حسین کتابدار (٢٠,٨١٤)
**سولیپسیسم** یا خودانگاری یک دیدگاه فلسفی است که بر اساس آن، تنها وجود ذهن یا آگاهی فردی خودِ شخص، یقینی و مسلم است. به بیان ساده، سولیپسیسم ادعا می ...
/ˌsɒlɪpˈsɪstɪk/ ( سالیپ سیستیک ) ( خودباورانه، خودمحور، شکاک نسبت به وجود دیگران ) به تفکری اشاره دارد که فقط وجود ذهن یا آگاهی فرد مسلم است و باع ...
( خودبین، از خود راضی، مغرور ) مترادف؛ Self - satisfied, arrogant, conceited, vain, complacent, self - important متضاد؛ Humble, modest, self - aware ...
( انسان گریز، متنفر از بشر، بدبین به انسان ها ) مترادف؛ Pessimist, cynic, recluse, misanthropist, anti - social متصاد؛ Humanitarian, optimist, phil ...
مترادف؛ Miser, penny - pincher, cheapskate, tightwad, money hoarder مثال؛ He never tips the waiter—he’s such a Scrooge! The holidays are about givin ...
اوج، نقطه ی پایانی، سرانجام مترادف؛ Peak, pinnacle, zenith, climax, apex, summit, conclusion, finale مثال؛ The culmination of the project was a succe ...
"Windup" به عنوان اسم؛ ( پایان، نتیجه، آماده سازی ) مترادف؛ Conclusion, end, wrap - up, preparation مثال؛ The meeting was a quick windup of the year ...
موافقم، پایه ام، آماده ام مترادف؛ I’m in, count me in, I’m ready, I’m game, I’m all for it مثال؛ "If you're going to try that new caf�, I’m down to j ...
📌حداقل، دست کم، لااقل تلطیف یک جمله – باعث می شود یک ادعا کمتر قطعی یا شدید به نظر برسد. تأکید بر رضایت حداقلی – نشان دهنده ی اینکه حتی اگر بهترین ...
بی نظم، ناپایدار، نامنظم، غیرقابل پیش بینی به حالتی اشاره دارد که در آن رفتار یا حرکت، فاقد الگوی مشخص است و غیرقابل پیش بینی به نظر می رسد. نشان ده ...
بی اختیار، ناگزیر، از سر اجبار یا تصادف مترادف؛ helter - skelter, haphazardly, at random, involuntarily, unavoidably مثال؛ After the sudden storm, th ...
با این همه، با وجود همه ی این ها مترادف؛ Despite that, even so, nevertheless, still, all the same, nonetheless مثال؛ He is stubborn, for all that, he ...
به هر حال یا به هر صورت/ اصطلاحی است که برای تغییر مسیر گفتگو یا ادامه ی بحث استفاده می شود، مشابه در هر حال/anyhow یا به هر صورت/moving on در فارسی. ...
جذاب یا دلربا/ به فردی اطلاق می شود که از نظر ظاهری زیبا یا دارای گیرایی خاصی است. معمولاً به صورت غیررسمی برای توصیف افراد خوش چهره و جذاب استفاده م ...
بی نظیر یا چشمگیر /به چیزی اشاره دارد که فوق العاده زیبا، جذاب یا تأثیرگذار است. همچنین می تواند به موفقیت قاطع و تعیین کننده اشاره کند، مانند یک برد ...
مهارت داشتن در چیزی/ به این معناست که فرد به طور طبیعی توانایی یا استعداد خاصی در برخورد با چیزی یا کسی داشته باشد. این اصطلاح معمولاً به جذابیت، توا ...
مترادف؛ captivate, charm, fascinate, be infatuated, be smitten مثال؛ He became enamored with her kindness and grace. The artist was enamored with t ...
/ کاربرد در ادبیات و تاریخ: واژه ی Mesmerize از نام فرانتس مسمر، پزشک و محقق قرن ۱۸، گرفته شده که نظریه ای درباره ی هیپنوتیزم ارائه داد. 📖 مثال: در ...
مترادف؛ captivate, enchant, fascinate, spellbind, hypnotize, charm مثال؛ The dancer’s graceful movements mesmerized the entire audience. Her deep b ...
جلب توجه کردن/ جذب نگاه یا توجه کسی است، چه به صورت بصری و چه به صورت استعاری. این اصطلاح معمولاً برای چیزهای جذاب، قابل توجه یا دلنشین به کار می رود ...
مترادف؛ humble, modest, down - to - earth, simple, natural, genuine مثال؛ Despite his success, he remains unpretentious and approachable. Their unp ...
به طور استعاری برای توصیف فردی به کار می رود که پاک، معصوم و دست نخورده از تجربیات منفی یا فساد است. این اصطلاح از افسانه معروفی گرفته شده که در آن ش ...
مترادف؛ na�ve, innocent, inexperienced, idealistic, gullible, pure مثال؛ His unworldly optimism makes him believe that all problems will solve themse ...
ریلکس کن / با احساساتت همراه شو لذت بردن از فضای اطراف و غوطه ور شدن در حال وهوای لحظه است. این اصطلاح معمولاً برای لذت بردن از موسیقی، فضای اجتماعی، ...
راه فرعی / مسیر کم تردد این اصطلاح به صورت استعاری می تواند مسیرهای ناشناخته یا غیرمتعارف در زندگی، دانش، یا ایده ها را نشان دهد. همچنین بیانگر انتخا ...
EOW ( End of Week ) پایان هفته مثال؛ Please submit your report by EOW so we can review it on Monday. The project deadline is EOW, so make sure all ...
سرکوب کردن احساسات / مخفی نگه داشتن احساسات مترادف؛ Hold in emotions | Suppress feelings | Keep things inside | Restrain emotions | Hide feelings مثا ...
محرمانه نگه دار / بی سر و صدا نگه دار این را محرمانه نگه دار ( DL مخفف Down Low ) به این معناست که موضوعی را خصوصی و دور از توجه عمومی نگه داری و از ...
محرمانه نگه داشتن / کنترل احساسات این اصطلاح به محرمانه نگه داشتن اطلاعات، کنترل احساسات، یا جلوگیری از گسترش یک وضعیت اشاره دارد. اغلب برای توصیه به ...
کنترل اوضاع را در دست داشتن / حفظ آرامش و تسلط این اصطلاح بسته به زمینه ی استفاده، معانی مختلفی دارد: - مدیریت و کنترل موفق یک وضعیت ( حفظ ثبات و ک ...
پخش هم زمان ( Simulcast ) به انتشار یک برنامه به طور هم زمان در چندین پلتفرم مختلف مانند تلویزیون، رادیو، و سرویس های استریم آنلاین اشاره دارد. این ر ...
یک باره / در یک مرحله این اصطلاح به انجام کاری به صورت یک باره و بدون توقف یا وقفه اشاره دارد. معمولاً برای نشان دادن کارآمدی، سرعت، و قاطعیت در انجا ...
دو دلی نکن / طفره نرو مترادف؛ Stop wavering | Make up your mind | Be decisive | Don’t stall | Speak clearly مثال؛ Stop hemming and hawing—just tell m ...
دور موضوع نگرد / اصل مطلب را بگو این اصطلاح به خودداری از توضیحات غیرمستقیم یا منحرف کننده اشاره دارد و توصیه می کند که موضوع به طور مستقیم و بدون حا ...
رک و صریح باش / صادقانه بیان کن مترادف؛ Speak plainly | Be honest | Be transparent | Lay it out clearly | Tell the truth مثال؛ I appreciate people wh ...
این اصطلاح به صحبت یا عمل بدون ملاحظه کاری اشاره دارد، به ویژه در نقد یا رویارویی. این عبارت بیان صریح، صادقانه، و گاهی بی رحمانه را توصیه می کند، بد ...
مترادف؛ Get to the point | Speak plainly | Be direct | Cut to the chase | Stop stalling مثال؛ Stop beating around the bush and just tell me what you ...
مترادف؛ Seductive | Enchanting | Captivating | Mesmerizing | Irresistible مثال؛ Her alluring smile had a mesmerizing effect on everyone in the room. ...
ETR ( Estimated Time of Restoration ) زمان تقریبی بازگردانی ( ETR ) / به زمانی اشاره دارد که یک خدمت، سیستم، یا زیرساخت مختل شده ( مانند برق، اینترن ...
COB ( Close of Business ) پایان ساعات کاری ( COB ) به اتمام روز کاری استاندارد اشاره دارد که معمولاً ساعت ۵ یا ۶ عصر بسته به ساعات کاری و زمینه ی کا ...
MOM ( Month - over - Month ) MOM ( مقایسه ی ماهانه ) به تحلیل تغییرات یک شاخص خاص، مانند درآمد، هزینه ها، یا رشد، بین دو ماه متوالی اشاره دارد. این ...
FTE ( Full - Time Equivalent ) معادل تمام وقت ( FTE ) واحدی برای اندازه گیری میزان کار یک کارمند بر اساس ساعات کاری استاندارد تمام وقت است. این مفهو ...
MTD ( Month - to - Date ) از ابتدای ماه تا امروز ( MTD ) به دوره ای اشاره دارد که از اول ماه جاری آغاز شده و تا تاریخ فعلی ادامه دارد. این اصطلاح مع ...
YDT ( Year - to - Date ) از ابتدای سال تا امروز ( YDT ) به دوره ای اشاره دارد که از اول سال جاری آغاز شده و تا تاریخ فعلی ادامه دارد. این اصطلاح معم ...
LIFO ( Last In, First Out ) LIFO مخفف "آخرین ورودی، اولین خروجی" است و به این معناست که جدیدترین آیتم های وارد شده ابتدا پردازش یا استفاده می شوند. ...
FIFO ( First In, First Out ) FIFO مخفف "اولین ورودی، اولین خروجی" است و به این معناست که اولین آیتم های ورودی ابتدا پردازش یا استفاده می شوند. این ر ...
Watercooler در معنای اصلی به دستگاه آبسردکن اشاره دارد که معمولاً در محل کار استفاده می شود. اما به صورت استعاری، watercooler talk به مکالمات غیررسم ...
واژه ی voluntold ترکیبی از volunteer ( داوطلب ) و told ( دستور داده شده ) است و به حالتی اشاره دارد که فرد ناخواسته یا تحت فشار مجبور به داوطلب شدن ب ...
این اصطلاح به حذف کردن قسمت های غیرضروری، کاهش هزینه ها، یا حذف ناکارآمدی ها اشاره دارد، چه در زمینه ی کسب وکار، بودجه بندی، نگارش، یا تصمیم گیری. ای ...
نقطه ی تماس به هر نقطه ای از تعامل بین یک فرد و یک سازمان، برند، سیستم یا تجربه اشاره دارد. این اصطلاح می تواند شامل مکان های فیزیکی، پلتفرم های دیجی ...