پیشنهادهای امیر (٣٢٥)
دیده شده Musical sense of "union of all parts in a performance" for "ensemble" in English first attested in 1844 معنای موسیقایی "پیوستن تمام قطعه ها ...
اسهال
در فارسی، مضارع ساده نداریم و فقط سه گونه مضارع داریم: التزامی، اخباری و مستمر مضارع اخباری: می روم مضارع التزامی: روم ( الان می گوییم: بروم ) مضارع ...
در فارسی، مضارع ساده نداریم و فقط سه گونه مضارع داریم: التزامی، اخباری و مستمر مضارع اخباری: می روم مضارع التزامی: روم ( الان می گوییم: بروم ) مضارع ...
رسمی است که در پایان سال نو میلادی با خاطرات و عادت های بد سال گذشته خداحافظی می کنند و آن ها را روی کاغذی نوشته به آتش می کشند.
well founded
جا افتاده
فک وفامیل relatives
Syllable structure such as CCCV in the word "spray" ساختارها/الگوهای هجایی متشکل از مصوت ( V ) و صامت ( C )
ادای کاری را درآوردن
"نه تنها، بلکه" در فارسی حشو است. می توان "علاوه بر" را به جای آن به کار بست
It marked a significant milestone in this company's growth تحول مهمی را در رشد شرکت �رقم زد�
income stream
آب باریکه
( ضرب المثل ) به کسی می گویند که در هر مناسبت و موقعیتی مصرف داشته باشد
معادل: رنج بین و گنج یاب ( سعدی )
چوب به مرده زدن
connecting/linking verb
( فلسفه ) مقول به تشکیک، درجه تشکیک
what is your take on it نظرت درباره اش چیست
عام unspecific noun
هر لحظه آن به آن نیش خارها گزیده تر می شد ( ساربان سرگردان، سیمین دانشور )
پروا داشتن رفیق عشق نیندیشد از نشیب و فراز ( حافظ )
مسائل جاری
( فلسفه ) اختلاف نظر همتایان معرفتی
کارمان به کجا کشید
"مرخص" ( در آخر کلاس درس به شاگردان می گویند )
فعل torch در وجه مجهول معنای "انتقاد کردن، سرزنش کردن" می دهد Kamala Harris is torched for Thanksgiving photo next to a gas stove after Biden admini ...
To speed up: سرعت دادن، سرعت گرفتن The World Bank aims to speed up the disbursement of loans بانک جهانی در نظر دارد تا روند وام دهی را سرعت ببخشد
بی مهار، لجام گسیخته uncontrolled mass emigration مهاجرت گسترده بی مهار
بیشتر گفتن درباره چیزی Adjectives modify nouns in grammar: they tell us more about nouns
( فلسفه ) باور صادق موجه: تعریف سنتی از معرفت/دانش
نومیدانه ( ناامیدانه )
Subjective case نقش فاعلی Objective case نقش مفعولی Possessive case نقش ملکی دستورزبان: به نقش یا حالت یک واژه در جمله گفته می شود. Who is used in s ...
می گه خب، من یه حرفی زدم، به تریج قباش برخورد؟ حالا رو قوز افتاده ( دو چراغ آبی روشن، جمال میرصادقی )
To hurt sb's feelings
terrorist
قشری گری طفلی همه عمر چوب قشری گری این بابا رو خورده ( از کتاب دو چراغ آبی روشن، جمال میرصادقی )
قشری گر طفلی همه عمر چوب قشری گری این بابا رو خورده ( از کتاب دو چراغ آبی روشن، جمال میرصادقی )
دسترسی revocation of the security clearance of a Pentagon official ابطال دسترسی امنیتی یک مقام پنتاگون
قید yet در حال کامل وقتی می آد، مفهوم "تکمیل نشدن کاری که قصد/انتظار انجام آن را داریم" رو داره. تفاوتش با still اینه که در still قصد/انتظار انجامش ن ...
connecting verb
"چون" اگر معنای "به علت، مانند" داشته باشد با ضمه خوانده می شود: /tʃon/ اگر معنای "چگونه" داشته باشد با مصوت "او کوتاه" خوانده می شود: /tʃun/ با چون ...
معادل فاسی آن "آستانه" یا "آستان" ( کفش کَن ) است
به طور زنده
beyond the boundaries beyond the horizon
در خط شدن: آزرده شدن مشو در خط از پند خاقانی ای جان که این خوش حدیثی است بر دفتر افکن
به کاور پلاستیکی کاغذ می گویند، معادل Punched Pockets
ادیب الممالک فراهانی: هفت خط داشت جام جمشیدی * هر یکی در صفا چو آئینه جور و بغداد و بصره و ازرق * اشک و کاسه گر و فرودینه
توبغلی