پیشنهادهای امیر ارادی (١,٧٢١)
فصلی تاریک ( غم بار، حزن انگیز ) در تاریخ ایران
یکی از فجیع ترین جنایات
خون گلگون شهیدان ما
چشمان خون گرفته ( از درد و یا اندوه وغم )
سوظن، محیط را تیره و تهدید آمیز کرده بود
تقریبا هرگز، به ندرت
آنان پول زیادی را برای چیزی که نیاز نداشتند حرام می کردند ( انگلیسی محاوره )
احساس غم و اندوه میکنم
این نوع موسیقی مرا غمناک می کند
من از خوشحالی رو ابرام، انجامش دادیم To be one cloud nine یعنی از خوشحالی رو ابرام بودن، پر در آوردن
گرفتار ( اسیر ) عشقت شدم
تو مایه دردسری، مایه ضعفی
بصورت محاوره، ماشینم در تعمیرگاهه
بیا داخل و استراحت کن، خستگی در کن
ضرب الاجل، موعد مقرر، مهلت محدود
برای بیان ناتوانی در انجام کاری
تحت مضیقه ، تحت فشار
وصل کردن ( با کابل به اینترنت. . . ) گیر افتادن، در تور کسی افتادن ( از نظر جنسی و رابطه )
حوزه تخصصی
خواب از سرم پرید
میخوام به خدا نزدیک بشم ( درد دل کنم، با خدا حرف بزنم )
خوب الان چرا بهم میگی ( خوب زودتر میگفتی )
جالا یه چیز جدید برام آوردی ( خوب نشونش بده )
نمیخوام بد برداشت کنی
ازت خوشم اومد برام جالب بود
بهم اصلا فکر نکن ( در هر حالی ) مناسب تو نیستم ( تو نخم نرو )
برام جالب نیست علاقه ای بهش ندارم
عجب دختری هستی ( عجب جیگری تو )
شلوارم رو دارم میپوشم
جواب نداد، حالم رو بهتر نکرد
برم ( برگردم ) که دوباره بخوابم
چرا اومدی؟
این لیست ( تقاضا ) بالا و بلندیه
قوی باش محکم بایست جا نزن
تو یه شخص جدید میبینی ( کلی تغییر کردم ، ببین و بعد بگو )
شبیه کس خل ا شدی مسخره بنظر میای منبع سریال shameless پارت دو قسمت دوم
جدی نگیر یه چیزی گفتم دیگه
فریبم دادی سرکارم گذاشتی
ارباب خود را شناختن، راه و چاه را بلد بودن
او سعی کرد سر معلم جدید شیره بمالد ( گولش بزنه )
عامیانه، فضولی کردن، دخالت بیجا کردنbut into هم همین معنی رو میده
( دلال شرط بندی ) شروع به شرط بندی رو چیزی کردن
ماجرای تمام شده، مبهم ، مستور
آدم زود باور، بی تجربه، ببو
آدم زود باور ، ببو، بی عرضه، بی تجربه
یکی از ریش سفیدان ( بزرگان ) شهر
عشق مادر ( انه )
اشک از گونه های او سرازیر شد
کسی را غرق تحسین کردن
گروه کوچکی از انقلابیون