ترجمههای علی ماشا اله زاده (١١٢)
این فیلم توی گیشه بلیط فروشی ناموفق بود
آنها خانه هایشان را بصورت مخروبه یافتند بعد از طوفان
ما باید استفاده ی خوبی بکنیم از وقتمان ( در این جملهphrasal verb وجود ندارد، اشتباها در این مدخل آورده شده است )
من به سختی می توانستم ببینم یک هیکل تیره را در هوای گرگ و میش
لطفا برای این کالاها یک صورتحساب تنظیم کنید
وزن چمدانها احتمالا از ۷۰ پوند تجاوز نکند ( possibility )
شما همگی دست به یکی کرده اید رو در روی من. این عادلانه نیست
هدف بنیادی کنگره میبایست قانوگذاری باشد
جواب آزماش شما هنوز نیامده؟
نتیجه ی آزمایش هنوز نیامده؟ ( بدست نیامده؟ )
برادر بزرگترش صرفنظر کرد ( چشم پوشی کرد ) از حقش برای تاج و تخت
فقدان پول تقریبا بصورت یک مانع لاینحل در آمده است
ما همگی انسانهای منحصر به فردی هستیم، شکل داده شده بوسیله تجربیات زندگی
آنها خودشان را به شکل یک پیانیست خوب در آوردند
( خاطره ی ) این بچه گربه بی سرپناه ( برای همیشه ) در ذهن این بچه ماند
او زن قوی بود اما اعصابش ریخت بهم وقتی آرنی فوت کرد
او فقط تمرکزش را از دست داد در امتحان. ( اعصابش ریخت بهم )
دندان رای جگر گذاشتم و پذیرفتمش به عنوان سرپرست
دندان روی جگر گذاشتم و صعود را به پایان رساندم
علارقم میل باطنی ام پذیرفتم اورا به عنوان یک سرپرست
او و همسرش همیشه سر جنگ دارند ( آبشان در یک جوی نمی رود )
تنها محدوه ی فهم ا درک ما از فردا، شک و تردیدهای ما درباره ی امروز است. ( یعنی ما حتی نمی دانیم امروز چه اتفاقی خواهد افتاد چه برسد به اینکه بخواهیم ...
باشیره مالیدن سر ملت که رشد اقتصادی متوالی داریم، بسیاری شرکت های اروپایی تصور می کنند این برای همیشه ادامه خواهد یافت
مدعووین به شام این امکان را دارند که از ویوی ابدی ( منظره ی بی پایان ) باغ لذت ببرند
هرگز چنین "تحریف واقعیت" خیره کننده ای را ندیده بودم
به انطباق ناپذیری ( با جمع ) کمتر بها داده می شود در فرهنگی که نیازهای جامعه را بالاتر از امیال فردی قرار می دهد
نیایش ملکوتی و تک نوازی پایانی به زیبایی خوانده شدند
منتها درجه ی درک و فهم ما از فردا ، حدس و گمان امروز ما است
او با میل و رغبت تصمیم نگرفته بود ببندد حسابش را، این گزینه را بواسطه ی قصور و کوتاهی انتخاب کرده بود ( گزینه ی دیگری براش باقی نمانده بود )
این گونه سگها معمولا پرجنب و جوش هستند و تمرینات ورزشی بسیاری را می طلبد
انسانها معمولا می ترسند از چیزهایی که نا آشنا هستند باهاشون
من موفق شدم ببینم تمام پسر عموهایم را در ( دورهمی ) تجدید دار خانوادگی مان در ماه گذشته
این مهمانی خیابانی به مردم آن دور و بر حس همزیستی با همدیگر را می دهد
حکمت های بی چون و چرا ( مسلم ) به سرعت جریان می یابد بین اقشار متوسط جامعه
اگر نمی تواند برود به باشگاه، او می تواند یک تمرین بدنسازی تعدیل شده را در منزل انجام بدهد
من چند تا تمرین به بدنسازی ام اضافه کرده ام
تصویر باقیمانده ( در ذهن مخاطب ) از المپیک سیدنی چه خواهد بود؟