نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
spot sb or sth: متوجه شدن و تشخیص دادن ( وقتی دیدنش ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the town was dead after midnight: بعد از نیمه شب شهر کاملاً ساکت بود.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is hart to muster the motivation each day: خیلی مشکله عزمتو جمع کنی هروز
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he rose to lofty heights of foreign minister: او به مقام رفیع وزیر خامورخارجه رسی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
like pre reviewing skimming cannot promise more than 50 percent comprehension: مثل پیش مرور کردن، سطحی خوانی نمی ت ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
attention to detail: توجه به جزئیات
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i didn't realize how late it was: متوجه نشدم چقدر دیر شده.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'd lie low if i were you till the trouble passes: من اگر جای تو بودم پنهان می شدم تا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i need a new diving suit: من به لباس غواصی جدیدی احتیاج دارم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i want to change my doctor: من می خواهم دکترم را عوض کنم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the labels bear a yellow and black symbol: برچسب ها دارای نمادی زرد و سیاه هست ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he received an advance to cover his travel expenses: او یک پیش پرداخت برای پوشش هزینه ها ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
of low intensity: جمع و جور/محدود
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was tired then i decided to rest: خسته بودم، سپس تصمیم گرفتم استراحت ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a rough and violent man: مرد خشن و جنایتکار
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he finally spotted the shirt he wanted: او بالاخره لباسی که میخواست رو پیدا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to scratch the paint job surface of a car: ماشین کسی رو خط انداختن key someone ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i have to leave now: باید الان برم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
weird guy: خُل و چِل به طور کنایی و برای توصیف ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lose attention: از دست دادن توجه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there i told you she wouldn't mind: دیدی! گفتم که ناراحت نمی شه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i need a room of my own: من به اتاقی که برا خودم باشه نیاز د ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm not going to help you suit yourself: قصد کمک به تو را ندارم . هر جور که ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the wall is 12 feet in height: آن دیوار 12 فوت ارتفاع دارد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
quite dead: کاملاً از کار افتاده.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
muster the discipline: عزم خود را جزم کردن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
maxine found that it had become numb: ماکسین متوجه شد که دستش بی حس شده ا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
iran under the seljuks: ایران در عهد حکومت سلجوقیان ایران ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm done being there for you all the time when you can't even appreciate it: دیگه تمایلی ندارم که مدام کنارت باش ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
can i bring my friend along: آیا می توانم دوستم را همراه بیاورم؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
being sucked into sth: رفتار شدن در چیزی
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
follow one's lead: عین کار کسی رو دنبال کردن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she cleared a space for me to sit down: برایم جایی خالی کرد تا بنشینم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i got a real buzz out of passing this course: حس خوبی داشتم از گذروندن این دوره ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that habit landed her in trouble: آن عادت موجب دردسر و گرفتاری {برایش ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they cleared the land from his family: آنها آن سرزمین را از خانواده اش پاک ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
then i went to school: سپس به مدرسه رفتم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was born in a beautiful village: من توی یک روستای زبیا به دنیا آمدم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
experts advance that the economy will improve next year: کارشناسان پیش بینی می کنند که اقتصا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she suddenly realized she had forgotten her keys: او ناگهان متوجه شد که کلیدهایش را ف ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
weird boy: خُل و چِل به طور کنایی و برای توصیف ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
turn on the computer: کامپیوتر را روشن کن.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that back tyre needs changing: آن لاستیک عقبی باید عوض شود.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'll warm up some milk: من کمی شیر گرم خواهم کرد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
key somebody's car: ماشین کسی رو خط انداختن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she got into her old pink jogging suit and her sneakers: او لباس دوی قدیمی صورتی و کتانی های ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
somebody is a loser: ادم به درد نخور
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a gang of toughs: یک باند خشن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not very noticeable: بدون جلب توجه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we were just making light conversation: ما فقط داشتیم مکالماتی ساده انجام م ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is known for his attention to detail: او به خاطر توجهش به جزئیات شناخته ش ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you can adjust the height of the chair: می توانید ارتفاع صندلی را تنظیم کنی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
force attention: مجبور کردن به توجه کردن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a check is a promise to pay me money: چک یک ضمانت برای پرداخت وجه است pro ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she makes his own clothes: او لباس هایش را خودش می دوزد
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
jill’s new hairstyle doesn't really suit her: مدل موی جدید جیل واقعاٌ به او نمی آ ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there you got it: خودشه!
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
demand definite leads: سرنخ های حتمی و قطعی را درخواست کنی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i suck at basketball: من تو بسکتبال خوب نیستم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i think i am done with all your nonsense: فکر می کنم دیگه نمی خوام با خزعبلات ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we're in trouble: ما در دردسر افتادیم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he looked so closely into her clear eyes: از فاصله ی خیلی نزدیک به چشمان شفاف ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
under the polluter pays principle: به موجب اصل آلوده کننده می‎پردازد ( ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the bus leaves in five minutes: اتوبوس تا پنج دقیقه ( دیگر ) می رود ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the puppy was so tiny and cute: توله سگ خیلی کوچیک و بامزه بود
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
her husband rose to the lofty heights of transport minister: شوهرش به مقام والای وزیر راه رسید
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm going to the party can i bring my friend along: من دارم به مهمانی می روم. آیا می تو ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he made her promise never to touch it again: او ( مرد ) از او ( زن ) قول گرفت که ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this telephone is dead: این تلفن کار نمی کنه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pay attention to what i'm saying: به چیزی که می گویم توجه کن.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the plane flew at a height of 3 000 meters: هواپیما در ارتفاع 3000 متری پرواز ک ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
low key reply: جواب سادە و قابل فهم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take the trouble to go: قدم رنجه کن قدم رنجه بفرمایید
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what a coincidence to see you here: چه تصادفی که شمارو اینجا میبینم !
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wait for the traffic lights to change: منتظر چراغ راهنمایی بمان تا عوض شود ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you can check your answers in the answer key on page 176: شما می توانید پاسخ های خود را با پا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
could you turn the light on please: می توانید چراغ را روشن کنید، لطفا؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
clear eyes: چشمان کاملا باز
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pay close attention to the details: به جزئیات توجه دقیق داشته باشید.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
someone is a loser: ادم به درد نخور
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ok see you then: اوکی، میبینمت پس
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he reached the dizzy heights of the national finals: او به سطح بالای مسابقات نهایی رسید. ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
weird person: خُل و چِل به طور کنایی و برای توصیف ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we can leave the detailed negotiations to the suits: می توانیم مذاکرات مفصل را بر عهده م ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i saw it with my own eyes: با چشمهای خودم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
short skirts don't really suit me: دامن های کوتاه واقعا به من نمی آیند ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she left the party early: او زود مهمونی رو ترک کرد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the marathon runners ran two laps around the lake: دوندگان ماراتن دو دور دورِ دریاچه د ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't forget to turn on the security lights before you leave: قبل از اینکه بری یادت نره چراغ های ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do you realize how important this is: آیا متوجه هستی این چقدر مهمه؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't forget to bring your passport along when you travel: فراموش نکنید که گذرنامه تان را همرا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this technology will advance our understanding of the universe: این فناوری درک ما از جهان را توسعه ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm afraid of heights: من از بلندی می ترسم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i feel great today: امروز احساس عالی دارم!
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
here take this suitcase it's pretty light: بیا، این چمدان را بگیر - خیلی سبک ا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he succeeded in winning their confidence: موفق شد اعتماد اونا رو جلب کنه win= ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
caterpillars change into butterflies: کرم های ابریشم به پروانه تبدیل می ش ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the key to success is preparation: کلید موفقیت آمادگی است.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
coincidental with: مصادف با منطبق با
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i wanna lead his life: دلم میخواد زندگی اونو داشته باشم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take the trouble to go please: قدم رنجه کن قدم رنجه بفرمایید لطفا
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she received a lot of attention from the press: او توجه زیادی از مطبوعات دریافت کرد ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she is clear that: او آگاه است که . . .
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
weird behavior: رفتار غیرعادی
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
play a prank on: یه شوخی مسخره بازی دربیارین معمولا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the national policies which bear on these problems: سیاست های ملی که بر روی این مشکلات ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
careful attention: توجه دقیق
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lousy bite: لقمه کوفتی
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make sure the lid is tight: مطمئن شو درش محکم بسته شده.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
good night then: شب به خیر دیگه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
how about eight o'clock outside the cinema: ساعت هشت بیرون سینما چطور است؟ برای ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they left for the airport: آنها به سمت فرودگاه رفتند.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she sucks: ریده
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
beg him not to leave you: بهش التماس کن که ترکت نکنه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
by the time got off the phone: تا زمانی که آنها تلفن را قطع کردند. ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i think i'm done with all your nonsense: فکر می کنم دیگه نمی خوام با خزعبلات ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you must be the one they call sharon: تو باید اونی باشی که بهش میگن شارون
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
doubled their lead nine minutes later with a penalty kick: 9 دقیقه بعد با یک ضربه پنالتی برتری ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
try to do something impossible: تلاش برای کاری غیرممکن و بیهوده Pi ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the batteries are dead: باطری ها تموم شدن. dead=مدار یا وس ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to ring denunciations on somebody: باران تکذیب و تقبیح را برسر کسی فرو ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
advances in medicine have saved countless lives: پیشرفت های پزشکی جان های بی شماری ر ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the new movie promises to be one of the biggest money makers of all time: این فیلم جدید نوید/احتمال می دهد که ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we got into trouble: ما به مشکل بر خوردیم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we can keep it lowkey: میتونیم آنرا بین خودمون مخفی نگه دا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she's clear that: او آگاه است که . . .
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there was a layer of dust on the furniture: یک لایه گرد و غبار روی مبلمان بود.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he feels confused about the new rules: اون در مورد قوانین جدید احساس سردرگ ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
leave the car in the parking lot: ماشین رو توی پارکینگ بذار.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he needs careful attention to his work: او نیاز به توجه دقیق به کارش دارد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am on maternity leave: من در مرخصی زایمانم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm having a day off on friday i could meet you then: من روز جمعه مرخصی دارم، میتوانم آن ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
those jeans are too tight: اون شلوار جین خیلی تنگه.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the driver of the car probably holds the key to solving the crime: راننده ماشین احتمالا کلید حل معمای ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what else is on: بذارببینم دیگه چی هست؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
only when it suits him: اما تنها زمانی که برایش خوب باشد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she was afraid she wouldn't be able to bear the pain: او میترسید که دیگه قادر به تحمل درد ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to mock or tease someone: کسی را مسخره کردن Take the piss ( ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to be of medium or average height: ارتفاع متوسط/میانگین داشتن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am done studying for the day: درس خوندنم برای امروز تموم شد
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the one with scarf: همونی که شال داره؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's pretty light: خیلی سبک است.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the president could've led the country much better: رئیس جمهور می توانست کشور خیلی بهتر ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
how is the construction project coming along: پروژه ساخت و ساز چگونه پیش می رود؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he finally realized the truth: او بالاخره حقیقت را فهمید.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you should wear more red it suits you: باید بیشتر رنگ قرمز بر تن کنید - به ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the road was blocked so we had to drive around the obstacle: جاده مسدود بود، بنابراین مجبور شدیم ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you're dead kid: فاتحت خوندست، بچه!
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the agreement suits all the members of the negotiating team: توافق نامه مناسب همه اعضای تیم مذاک ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's a bit awkward around new people: او در حضور افراد جدید کمی دستپاچه ی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the clocks advanced by one hour for daylight saving time: ساعت ها به مدت یک ساعت برای صرفه جو ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
leaves change color in autumn: برگ ها در پاییز رنگ عوض می کنند.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a ring of mountains in which the town is pocketed: حلقه ای از کوه که شهر را احاطه کرده ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they'll die when they're dead: آن ها به مجرد اینکه بی مصرف باشند خ ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
why wait for her to crash: چرا داری معطل میکنی که حالش بدتر بش ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tell to explain nature: نقل می کنند برای توصیف طبیعت
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
attention to me: به من توجه کنید حواستون به من باشه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i always leave my bag on the bus: همیشه کیفمو توی اتوبوس جا میذارم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she turned on the radio to listen to some music: او رادیو را روشن کرد تا به موسیقی گ ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what another things: دیگه چی؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to waste money carelessly: پول را بیهوده خرج کردن Piss money ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the quality of being right or appropriate: کیفیت درست یا مناسب بودن.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
follow somebody's lead: عین کار کسی رو دنبال کردن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the secretary led me to the exit door: منشی منو به در خروج راهنمایی کرد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
never interrupt your enemy when he's making a mistake: وقتی دشمنت داره اشتباه میکنه مزاحمش ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
maybe there is not anybody out there for me: شاید اصلا همچین کسی وجود نداره برای ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he can be very helpful but only when it suits him: او می تواند خیلی مفید واقع شود اما ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm done studying for the day: درس خوندنم برای امروز تموم شد
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to adjust the height of something: ارتفاع چیزی را تنظیم کردن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i will lead my life to a better situation: من زندگی خود را به وضعیت بهتری هدای ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he sucks: ریده
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i just want to lead a normal life: من تنها دلم میخواد یه زندگی نرمال ر ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's clear that: او آگاه است که . . .
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
money's tight this month: این ماه اوضاع مالی خرابه.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm sorry i didn't see you there: متاسفم، شما رو ندیدم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my uncle promises he will give up smoking: عموی من قول داد که او سیگار کشیدن ر ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a key factor in tackling the problem: عاملی مهم در مقابله با این مشکل
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do you two get along well: آیا شما دو نفر با هم کنار می آیید؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
please give me your full attention: لطفا تمام توجه خود را به من بدهید.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was working in the city then: من آن زمان در شهر کار میکردم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
must i give you my few pennies for food: یه چندرغاز پول داریم اونم بدیم چیز ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't chase me: منو تعقیب نکن دنبالم نیا
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she needs to dust the shelves: او باید قفسه ها را گردگیری کند.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am on sick leave: من در مرخصی استعلاجی ام.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
each company will bear haft the costs of development: هر شرکت نیمی از هزینه های توسعه را ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do you feel sick: احساس مریضی می کنی؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she's certainly looking very well: او مطمئناً بسیار خوب به نظر می رسد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a light summer dress: یک پیراهن تابستانه سبک
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is clear that: او آگاه است که . . .
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
let me finish this job then we'll go: اجازه بده این کار را تمام کنم، پس ا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
could i come along with you: میتونم باهات بیام؟ منم بیام؟ میتو ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
constant attention: توجه مداوم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm so sorry about last night it was all my fault: خیلی در مورد دیشب متاسفم، همه چی تق ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take a running jump: کور خوندی! خر خودتی! خودتی!
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we've been tight since college: از دوران دانشگاه خیلی صمیمی بودیم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is a bit awkward around new people: او در حضور افراد جدید کمی دستپاچه ی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he advanced a new idea during the discussion: او یک ایده جدید را در طول بحث ارائه ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
explain this poem to me: این شعر را برایم تفسیر کن !
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you are dead kid: فاتحت خوندست، بچه!
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
thanks for letting me crash here: ممنون که گذاشتی اینجا پلاس شم
١ هفته پیش