نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they wish to be freed from all legal ties: آنها دلشان می خواهد از همه قید و بن ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is blind to the difficulties: نفسش از جای گرم درمیاد
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is a sensitive person who has become very nervous: او یک فرد حساس میباشد که به فرد خیل ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to be serious about sth: در قبال چیزی تعهد داشتن در رابطه با ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he slammed home the blade: محکم تیغه ی چاقو را در غلافش گذاشت. ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
trump didn't blink even under pressure: ترامپ حتی زیر فشار هم عقب نشینی نکر ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he does not intend to marry a girl: قصد ازدواج با دختری را ندارد
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
write the names of your classmates on a sheet of paper: اسم همکلاسیهات رو روی یک برگه ( وَر ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to be serious about something: در قبال چیزی تعهد داشتن در رابطه با ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's a great field you help people and always there's a job available: اون رشته عالیه. هم به مردم کمک می ک ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that's his style he plays tough: اون همیشه همین طوره – سفت بازی می ک ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do it at a run if you're nervous: اگه استرس داری، بدو
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the rain was falling in sheets: باران به شدت در حال باریدن بود
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is pretty serious: کسی که کار رو با جدیت دنبال میکنه. ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's been shut lately barely responds to messages: این روزا خیلی در خودشه—به سختی جواب ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
neither side wants to blink first: هیچ کدوم از دو طرف نمی خوان اول کوت ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she works as a waitress: او پیشخدمت است.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am by your side in this situation at the moment: فعلا در این موقعیت در کنارت هستم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the indicator light blinks fast in orange: چراغ نشانگر، به رنگ نارنجی، سریع چش ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wash it in cold water so the colours don't bleed: آن را با آب سرد بشویید تا رنگ هایش ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
supply result: در کامپیوتر: ذخیره نتیجه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's gone out for a ride on his bike: برای سواری با دوچرخه اش به بیرون رف ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's on the blink again: کار نمیکنه خراب شده. ( doesn't work ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's a short bus ride to the airport: با اتوبوس، سواری کوتاهی تا فرودگاه ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the rise in internal energy due to the reaction appears as a rise in temperature of the gas: افزایش در انرژی درونی به دلیل واکنش ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
constant supply: منبع ثابت
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
power is in front of you: قدرت در مقابلت قرار بگیرد
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tie your hair up: موهاتو با کش ببند
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is on the blink again: کار نمیکنه خراب شده. ( doesn't work ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i learned to ride a bike when i was four: من در چهار سالگی یاد گرفتم دوچرخه س ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his smell is not as distinctive: بوی او آنقدرها هم متمایز نیست.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tie a tie: گره کردن/زدن کراوات
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i always feel nervous when the plane is landing: من همیشه موقع فرود هواپیما احساس اض ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i've ridden on a horse: من اسب سواری کرده ام.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a wasp had flown in through the window: یک زنبور از پنجره به داخل پرواز کرد ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as tall as your father: هم قد پدرش
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
quart of lemon juice chug at school: یک لیتر لیمونات ی نفس سرکشیدم توی م ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the printer is on the blink: پرینتر به تِرتِر افتاده blink=مشکل ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
infantry sighted: پیاده نظام رویت شد ( برای دشمن )
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in front of or next to you is power: در مقابل و یا در کنارت قدرت هست
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
can i give you a ride to the station: می توانم سواری تا ایستگاه بهت بدهم؟ ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as fast as you: هم سرعت تو
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
now you want to be by your side or in contrast: حالا تو دوست داری در کنارت باشد یا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the sight of the sunset over the ocean was truly magnificent: دیدن غروب آفتاب روی اقیانوس واقعاً ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we need to bleed the radiators: باید رادیاتورها را هواگیری کنیم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we blink he's up a tree: چشم به هم بزنیم بالای درخته blink= ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the kids had a ride on an elephant at the zoo: بچه ها در باغ وحش بر روی یک فیل سوا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
once you finish a task check it off the list: وقتی کاری را تمام کردید، آن را از ل ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as it was getting late i decided to check into a hotel: چون داشت دیر می شد، من تصمیم گرفتم ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he may seem fierce but he is not really: طبل تو خالیه هارت و پورته لبو و دهن ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the labor party lost office in october 1951 to churchill's conservatives: در اکتبر ۱۹۵۱حزب کارگر جایگاهش رادر ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ride scholarship: بورسیه تحصیلی
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what a douche: عجب عوضی ایه عجب نامردی ایه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
powers of a company or corporation: اختیاردارن - صاحب منصبان ( برای اش ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
summer has just flown by: تابستان به سرعت گذشت و رفت
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as it was getting late: چون داشت دیر می شد
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i will chug the water: من آب را سر خواهم کشید chug=لاجرعه ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he may seem tough but he is not really: طبل تو خالیه هارت و پورته لبو و دهن ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get out from my sight: از جلو چشمم دور شو
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
let me make more sense to you: بذارین قابل فهم تر برایت معنی کنم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he gets on her bike and rides home: سوار دوچرخه اش شد و به سمت خانه سوا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we used the box as a table: ما از جعبه به عنوان میز استفاده کرد ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the car is powered by electricity: این ماشین با برق کار می کند power=ب ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a near shave: نزدیک به خطر ، احتمال وقوع چیزی مثل ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lose office to: ازدست دادن جایگاه ( علوم سیاسی )
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she checked off the names of the attendees: او اسامی شرکت کنندگان را بررسی و تا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he works in a school as a teacher: او در یک مدرسه شغل معلمی دارد [در ن ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
holmes held up a hand: هولمز دستش را بالا برد hold up= بال ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lubricate creaky door: در غژ غژی را روغن کاری کن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
assembly call: فراخوان
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as the ice at the poles melts: همانطور که یخ های قطب آب میشود
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the noise out in the street was deafening: سر و صدای در خیابان کر کننده بود.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the lamp is beside the bed: چراغ کنار تخت است ( نشان می دهد که ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
floorboard creaks: تخته الوار های کف ، غژغژ می کنند. ( ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they were all dressed as clowns: آنها همه در نقش دلقک لباس پوشیده بو ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stop making so much noise: انقدر سر و صدا نکن!
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you have to check off the past: باید گذشته را فراموش کنی
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she sat beside him during the movie: او کنار او در طول فیلم نشست ( نزدی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
beside the taller skyscrapers the building looked small: این ساختمان، در مقایسه با آسمان خرا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be back by 11: تا ساعت یازده برگرد be back = ( از ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm going to my local for a beer: دارم میرم پاتوق محله برای یک آبجو. ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that party was a real hoot: اون مهمونی واقعاً ترکوند! ( یعنی خ ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
no flies on sombody: به راحتی نمی توان آن شخص را فریب دا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
no way i'm going skydiving: محاله برم چتربازی!
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if only you care to lend your ears: اگر گوش شنوا داشته باشید! ( در زبا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm just going to my local to get some milk: فقط دارم میرم سوپرمارکت محله یکم شی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the legislative assembly represents the voice of the people: مجلس قانونگذاری نماینده صدای مردم ا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
nothing is powerful as a changed mind: هیچ چیز به اندازه یک ذهن تغییریافته ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his house is beside the lake: خانه اش کنار دریاچه است. ( به معن ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that's beside the point: این ربطی به آن موضوع ندارد. beside ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as of yesterday: از دیروز
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the legislative assembly passed a new law: مجلس قانونگذاری یک قانون جدید تصویب ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i lend my toy: من اسباب بازیم را قرض دادم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we prefer to buy local food when we travel: ما ترجیح می دهیم هنگام سفر غذای محل ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
no flies on someone: به راحتی نمی توان آن شخص را فریب دا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
no way will she agree to that deal: اصلاً امکان نداره با اون معامله موا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we developed this website for cross country trips using ride shares: ما این وب سایت رو فقط برای انجام مس ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this should be a hoot: فکر کنم خیلی باحال باشه To be a hoo ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we won't have time to go swimming besides it's too cold: ما وقت نخواهیم داشت برویم شنا، به ک ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we must vacate the house as of september 10: باید خانه را تا دهم سپتامبر تخلیه ک ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that jacket is fly: اون ژاکت خیلی شیک و جذابه fly ( مد ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the issue was solved by the local government: این مشکل توسط دولت محلی حل شد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the workers on the assembly line must be fas: کارگران در خط مونتاژ باید سریع باشن ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's a nice young fellow: اون بچه باحالیه. اون آدم خوبیه. ا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
shall i go no way: می توانم بروم؟ به هیچ وجه!
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
will you lend me your bicycle: دوچرختو بهم قرض میدی؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the cat was sitting beside the fireplace: گربه کنارِ شومینه نشسته بود.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to be very funny: باحال، سرگرم کننده، لذت بخش
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there are no flies on him: به راحتی نمی توان او را فریب داد. ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the noise was so loud that i couldn't hear anything else beside it: صدا آن قدر بلند بود که هیچ چیز جز آ ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ride share: خودروهای مشترک یا اشتراکی ست. ( ی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to be a hoot: باحال، سرگرم کننده، لذت بخش
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ask a local for the best place to eat: از یک بومی ( اهل آن منطقه ) بهترین ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that chap is brilliant there are no flies on him: آن جوانک زیرک است ، به راحتی نمی تو ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's pretty serious: کسی که کار رو با جدیت دنبال میکنه. ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not theoretical: کاربردی / عملی
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's so fly: اون خیلی خفنه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
beside the main course we also had dessert: افزون بر غذای اصلی، دِسِر [=یا پس غ ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he assembled the furniture by himself: او مبلمان را خودش سرهم کرد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the way someone swings: یه اصطلاح : گرایش جنسی فرد است
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cars are made on an assembly line: خودروها روی خط مونتاژ ساخته می شوند ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he crowd hooted in protest: جمعیت با فریاد اعتراض کرد. ( نوعی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's late i must fly: دیر شده است - باید عجله کنم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sighs and complaints: آه ها و ناله ها
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's so fly everyone wants to be like him: اون خیلی خفنه—همه می خوان مثل اون ب ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the weather had a direct effect on our plans: آب و هوا تاثیر مستقیمی روی برنامه ه ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his dad is die besides his wife: پدرش مُرده علاوه بر همسرش
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
her fly moves on stage got the crowd hyped: حرکات خفن ش روی صحنه جمعیت رو هیجان ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we worked beside each other on the project: با هم روی آن پروژه کار می کردیم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
scientists assembled data from various sources: دانشمندان داده ها را از منابع مختلف ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the school had an assembly today: امروز در مدرسه یک جلسه برگزار شد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the students assembled in the hall: دانش آموزان در سالن جمع شدند.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i don't know which way he swings: نمیدونم گرایش جنسیش چیه ( به زن ها ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
an amusing person or thing: یک شخص یا چیز سرگرم کننده
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
besides studying she also works part time: علاوه بر درس خواندن، او نیمه وقت کا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you don't know what you can achieve until you try: تا زمانی که تلاش نکنید، نمی دانید چ ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he was very quick to answer: او خیلی زود جواب میداد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the doctor gave him a quick check up: پزشک او را یک معاینه سریع کرد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
local language: زبان محلی
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
local contamination: آلودگی محیطی
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they support local businesses: آنها از کسب و کارهای محلی حمایت می ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's a local resident: او یک ساکن محلی است.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
besides the first question the whole test was fairly easy: سوال اول به کنار، کل امتحان انصافا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she's a local resident: او یک ساکن محلی است.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do you play any other sports besides basketball: به جز/به غیر از بسکتبال هیچ ورزش دی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she sat beside me: او کنار من نشست.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in us people generally more direct: در آمریکا، مردم بیشتر رعایت می کنند ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he robbed my wallet: طرف محتویات کیف پولو برداشت برد نه ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i checked off the items on my to do list: من موارد موجود در لیست کارهایم را ت ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
these concert tickets for $10: بلیط کنسرت با ۱۰ دلار؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that is a steal: انگار دزدیدی آوردی!
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i throw the ball you swing: در بیسبال من توپ را بطرفت پرت می ک ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that hotel deal was a total steal: اون پیشنهاد هتل واقعاً یه خرید فوق ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this swing is perfect for fun in your yard: این تاب برای سرگرمی در حیاط شما عال ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i got this designer jacket for $30 it was a steal: این کت طراح رو با ۳۰ دلار گرفتم—واق ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it was a steal: واقعاً مفت بود!
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do you want to chat for a bit: می خوای یه کم گپ بزنیم؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we were just chatting and drinking coffee: ما فقط داشتیم صحبت می کردیم و قهوه ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i love to chat with my friends online: من عاشق گپ زدن با دوستانم به صورت آ ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i need to have a quick chat with you about the project: باید یک گفتگوی کوتاه با تو درباره پ ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm sorry i'm busy right now but we can have a chat later: متاسفم، الان سرم شلوغه، اما می تونی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a quick look at the fact: نگاه اجمالی به حقیقت
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i tried to catch him but he was too quick for me: من تلاش کردم تا او را بگیرم ولی او ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he stole my wallet: طرف کل کیف پولمو برداشت برد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the manager checked off the completed tasks: مدیر وظایف انجام شده را تایید کرد c ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was dead tired: من خیلی خسته بودم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was dead happy: من خیلی خوشحال بودم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
thank you in advance for your help: پیشاپیش از کمکتان تشکر می کنم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it costs around 30 dollars: حدود ۳۰ دلار قیمت داره.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if mum finds out about this i am dead: اگر مامان راجع به این موضوع چیزی بف ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i feel i should be doing more to help her: من فکر میکنم باید برای کمک به او تل ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that is all i had to say over and out: همه ی حرفامو زدم—دیگه تمومه!
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a pretty child: یک بچه قشنگ pretty=adjective
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we are ready for you: منتظر شما هستیم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i kept my eyes tight shut: چشم هامو محکم بسته نگه داشتم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i just realized i haven't eaten all day: همین الان متوجه شدم که تمام روز چیز ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make an advance: بیعانه پرداخت کردن بیعانه دادن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'll be there around 5 pm: حدود ساعت ۵ بعد از ظهر اونجا میام.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if i'm dead: اگر . . . . تو دردسر بزرگی میفتم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hold tight to the handrail: سفت بچسب به نرده.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
roger that over and out: دریافت شد. پایان مکالمه.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mouth of the volcano: دهانه آتشفشان
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he’s a bit awkward around new people: او در حضور افراد جدید کمی دستپاچه ی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he laughed loudly there was no doubt he was tight: با صدای بلند خندید. شکی وجود نداشت ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that time of night is pretty dead: آن موقع شب کاملاً سوت و کور است dea ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stop a moment: لحظه ای صبر کن stop= صبر کردن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is a wanted man: اون مرد تحت تعقیب است.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we need to prepare the documents in advance: ما باید مدارک را از قبل آماده کنیم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stomp around: همینجوری پای کوبان راه رفتن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i feel i am right: من حس می کنم که درست می گویم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that's all i had to say over and out: همه ی حرفامو زدم—دیگه تمومه!
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if mum finds out about this i'm dead: اگر مامان راجع به این موضوع چیزی بف ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a pretty large sum: یک مبلغ نسبتا هنگفت adverb=pretty
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
come on dinner's ready: زود باش، غذا حاضر است!
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
money to be tight: چیزهایی در مضیقه بودن کمبود مالی وج ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you realize how much i love you: متوجه میشی که من تو را تا چه اندازه ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i forgot to coat the pan with oil so the cake is pretty stuck to the pan: فراموش کردم تابه را روغن مالی کنم، ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
oopsie daisy you dropped your ice cream: ای وای! بستنی ات افتاد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rate someone's chances: اندازه گیری احتمالات, پیش بینی
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's a wanted man: اون مرد تحت تعقیب است.
١ هفته پیش