آزاده - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

small change: پول خرد پول خرد کم ارزش کم اهمیت نا ...

جدید ٥٨ دقیقه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

newport: city in rhode island and a number o ...

جدید ١ ساعت پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'd appreciate: من قدردان خواهم بود

جدید ٥ ساعت پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

used to be: قبلا بود

جدید ٥ ساعت پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how flattering: چقدر چاپلوسانه

جدید ٥ ساعت پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm killing time: دارم وقت تلف می کنم

جدید ٥ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

drooly: covered in saliva

جدید ٥ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

droopiness: exhaustion

جدید ٥ ساعت پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hush your mouth: دهانت را ببند

جدید ٥ ساعت پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm gonna losing hear: دارم از حال میرم

جدید ٥ ساعت پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what a dope: چه ماده ی مخدری

جدید ٥ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

half cross leno: بافت نیم تو

جدید ٥ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

theelin: استرون ( اسم ) : یکی از هورمون های ...

جدید ٥ ساعت پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how sad: چقدر غمگین

جدید ٥ ساعت پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

جدید ٦ ساعت پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

جدید ١٠ ساعت پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

جدید ١٠ ساعت پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

جدید ١٢ ساعت پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

جدید ١٢ ساعت پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

جدید ١٢ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hallelujah or halleluiah: خدا را شکر!

جدید ١٤ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

annulated: حلقوی، حلقه دار

جدید ١٤ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

annulator: از بین برنده صفر کننده

جدید ١٤ ساعت پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

figure to oneself: think

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

figure stone: سنگ پیکره

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

figure shift: کلید یا کد مبدل کاراکتر

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

figure satin: ساتین گلدار

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

figured twill: سرژه نقش دار

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

meritoriously: از روی شایستگی

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

meritorious defence: دفاع در ماهیت دعوی

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fidgetiness: بی قراری

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fidgets: state of being uneasy or restless

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

duly sworn: officially declared

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

annular transistor: ترانزیستور حلقوی ترانزیستوری که نو ...

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

annular auger: مته دستی حلقوی

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

figured him out: understood his character

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

figured weave: بافت گلدار ژاکاردی

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

figured flocking: چاپ فلاک طرح دار

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

annulary: حلقه دار

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mayoral elections: set of elections which determine wh ...

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mayoral candidate: candidate for the position of mayor

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

annular lobe: لب/ لبه حلقوی یک لب شکمی ثانویه کو ...

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

annular sector: تاج دایره - سطحی که بین دو کمان هم ...

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

annular return velocity mud return velocity: سرعت برگشت گل حفاری

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

annular space flow annulus annulus: فضای حلقوی

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chas: male first name ( short for charles ...

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chastiesement: تنبیه

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

annular ligament: حلقه دار، حلقوی

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mayoralty: مقام یا دوران خدمت شهردار

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chastener: punisher

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we are knew that: ما این را می دانیم

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you rule: تو حاکمی ( شما حکومت می کنید )

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chastely: از روی پاکی یا پاکدامنی

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chastening: punishment

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

figure on: جزو چیزی به حساب آوردن، در نظر گرفت ...

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

figure of eight: a figure of eight is something, for ...

١ روز پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ روز پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ روز پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ روز پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ روز پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crucial: سر نوشت ساز، بسیار مهم

٢ روز پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cookie pusher: کارمند سفارت، دیپلمات

٢ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

crumbled like a house of cards: fell to pieces quite easily

٢ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cooper pairs: زوجهای کوپر [شیمی]

٢ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cooperation or co operation: همکاری، مشارکت

٢ روز پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ روز پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

action noun: اسم مصدر

٣ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

action period: دوره کنش

٣ روز پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

weird thing: حال عجیب

٣ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

weird sisters: three goddesses of destiny

٣ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

weirdy: weird person

٣ روز پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ روز پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

honored a bill: paid a debt

٤ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

letter drop: صندوق پست

٤ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

evil spirit: روح پلید

٤ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

honored him: showed him respect

٤ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

letters shift ltrs: مبدله حروف

٤ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

evil grin: wicked smile

٤ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

honored with his presence: privileged to have him in attendanc ...

٤ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

letters of procurator: وکالت نامه

٤ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

evil sained: ملعون

٤ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

evil beast: animal which does great harm

٤ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

honoris causa: ( لاتین - در دانشنامه های تحصیلی ) ...

٤ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

honor guard: گارد احترام

٤ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

evilly: بطرز بد بدخواهانه

٤ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

honored to visit: مشرف

٤ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

honored him with a visit: was gracious enough to visit him

٤ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

letter of lien: وکالتی که بدهکار به طلبکار می دهد ت ...

٤ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

letter of indemnity: ضمانت نامه تامین خسارت

٤ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

letter lock: قفل حروفی

٤ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

evil omened: شوم

٤ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

letter founder: حروف ریز

٤ روز پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٤ روز پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٤ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

letterman: قهرمان ( ورزشکاری که حرف اول نام مد ...

٤ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

letters testamentary: حکم یا خطاب دادگاه ذی صلاحیت

٤ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

letter of sympathy: letter of compassion

٤ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

naked lunch: 1959 novel by william burroughs

٤ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

naked ownership: مالکیت عین ( بدون منافع )

٤ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

naked trust: رابطه امانی که در آن وظیفه امین منح ...

٤ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

naked karst or karst or karst: کارست برهنه کارستی که در منطقه ای ف ...

٤ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

naked contract: عقد غیر معاوضی

٤ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jewelled: set with jewels

٥ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jeweler or jeweller: جواهر ساز

٥ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

costume ball: بالماسکه

٥ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jewelweed: گل حنا

٥ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jewel case: جعبه کوچک جای جواهرات

٥ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jewel box: جعبه کوچک جای جواهرات

٥ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jeweller's putty: گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه ...

٥ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

usage of trade: عرف تجاری

٥ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

twinkler: چشمک زن

٥ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

twinkling of the stars: sparkling of the stars

٥ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

defenseman: بازیکن خط دفاعی

٥ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

defenselessly: vulnerably, helplessly

٥ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nursing bottle: بطری شیر بچه ( که سر آن پستانک دارد ...

٥ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nursing n: پرستاری ( اسم )

٥ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

twinkel box: عدسی ها و یک دیسک چرخان

٥ روز پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٥ روز پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ روز پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ روز پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

justicing: دادرسی

٦ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

intimate drama: درام صمیمانه

٦ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

justinianist: دانشجوی قانون مدنی

٦ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

justina: اسم خاص مونث ( مخفف: tina )

٦ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

justicia: درخت جوزسیلان

٦ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

presentment: شرح نمایش حضور بیان ارائه

٦ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

just an ordinary day: not a special day

٦ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

justicer: دادرس

٦ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

just scale: گام بلافاصله نوعی گام موسیقی که از ...

٦ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

intimate apparel: لباس خواب

٦ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

presentationism: ( فلسفه ) نماگرایی

٦ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

justifer: توجیه کننده، تبرئه کننده

٦ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

preserved meat: قرمه، گوشت

٦ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

preserve your eyesight: مراقب چشماتون باشید ( به کسی که چشم ...

٦ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

justiceship: قاضی گری

٦ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

preserved ginger: زنجبیل پرورده

٦ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

justification by faith: تزکیه نفس و روسفیدی در پیش خدا بوسی ...

٦ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

justiniani: فلاویوس جاستینیان ( امپراطور روم شر ...

٦ روز پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٦ روز پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

underlying group: گروه زیربنا

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

underlying mapping of a function: نگاشت زیربنای تابع

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

underlying normal distribution: توزیع بنیادی نرمال

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

underlying ordered set: مجموعه ی مرتب زیربنا

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

underlying set: مجموعه ی زیربنا

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

distrain: توقیف کردن، گرو کشیدن

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

distillery: کارخانه یا محل تقطیر

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

distribution ratio: ضریب توزیع

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dist: فاصله مخفف:، ناحیه، بخش

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dockyard: تعمیرگاه کشتی

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

within teach: دردسترس

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

warranty deed: قباله ی ملک که دارای تضمین فروشنده ...

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

warrantee: دارنده ی حواله

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

warranty works: کارهای تضمینی

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

withindoors: در داخل

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

salute to israel parade: parade held every year in new york ...

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

salute to an officer: show a sign of respect or obedience ...

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

within an ace of: بسیارنزدیک به

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

salute him with a shower of stones: greet him by throwing rocks

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

within call: در دسترس

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

saluter: سلام دهنده/کننده

١ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hogan: هوگان ( کلبه ی سرخپوستان ناواهو که ...

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hogback: گوژپشت، قوزی

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hogfish: گراز دریایی

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hog rod: میله قوزکننده درقسمت تاج تونل که تم ...

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

face or centered lattice: شبکه سطوح مرکزدار یک نوع شبکه مرکز ...

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

faceted pebble or pebble or pebble: سنگریزه رویه دار سنگ ریزه ای که بر ...

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

face hammer: چکش پهن

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

face angle: زاویه ی وجه

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

face cord: بسته ی هیزم

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

face up feed: خورد رو به بالا

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

face of coal: سطح زغال سطح یا وجه یک زغال سنگ برج ...

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

face stone: سنگ نمای ساختمان

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

face flannel: پارچه ای نرم که برای شستن و پاک کرد ...

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

facete: لطیفه گو، بذله گو

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

face finished fabric: پارچه دارای سطح تکمیل شده - طرف تکم ...

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

facetted: having cut and polished surfaces

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

face conveyor: هر حاملی که موازی با یک جبهه کار که ...

١ هفته پیش

مدال‌های آزاده