نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
thing to be tight: چیزهایی در مضیقه بودن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
obviously something's bothering you: تابلوهه ی چیزی مزاحمته. obviously= ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we stopped to eat: برای صرفِ غذا توقف کردیم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm not around here: بچه این محل نیستم من این حوالی و دو ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i feel i'm right: من حس می کنم که درست می گویم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
her hair is pretty long: موهاش نسبتا بلنده.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
dead interesting: خیلی جذابه dead=خیلی
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cut that crap: چرند نگو ، مزخرف نگو ، چرت و پرت نگ ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
around means a little more or less than: اطراف یعنی کمی بیشتر یا کمتر از
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ready wit: حاضر جوابی
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it feels slow: آرام به نظر می رسد
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there has obviously been a mistake: مسلما اشتباهی رخ داده است ( بدیهی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
where do i get off for the cinema: برای سینما کجا پیاده شم؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
should it come to war: احیانا اگه جنگ بشه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
oopsie daisy i forgot my keys again: اوه، دوباره کلیدامو جا گذاشتم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rate somebody's chances: اندازه گیری احتمالات, پیش بینی
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i always wanted to tell you but i couldn't: همیشه میخواستم بهت بگم ولی نشد
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
things to be tight: چیزهایی در مضیقه بودن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hard work and dedication stay cut: زحمت و پشتکار نتیجه می دهد؛ خوش هیک ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am not around here: بچه این محل نیستم من این حوالی و دو ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
british companies were readying themselves for big changes: شرکت های انگلیسی خود را برای تغییرا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we stopped eating: از غذا خوردن دست کشیدیم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i feel it: من احساسش میکنم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
which is the last stop for the 24: آخرین توقفگاه ( اتوبوس خط ) ۲۴ کجاس ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
congratulations you made the first cut: تبریک! از مرحله ی اول حذف نشدی
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
should it come to war we d do well to have our own endless army of dead soldiers: احیانا اگه جنگ بشه، بهتره که ارتش ج ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a depressing atmosphere: یک جو غم انگیز و یاس آور
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ready earth: اراضی سبک
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we all felt like celebrating: ما همه مون جشن گرفتن رو دوست داشتیم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pretty dangerous: بسیار خطرناک
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
studying plants and fossils have helped scientists explain history of the year: مطالعه گیاهان و فسیل ها به دانشمندا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rate sb's chances: اندازه گیری احتمالات, پیش بینی
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
seen by others: مورد توجه دیگران قرار گرفتن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we'd treat your wounds even if you were one of the bad guys: حتی اگه مجرمم باشی زخماتو درمان می ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
oopsie daisy someone's made a mess: اوه! یکی شلوغ کاری کرده!
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they are rated among the best wrestlers: آن ها در زمره ی بهترین کشتی گیران م ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am getting off at the next stop: من ایستگاه بعدی پیاده میشوم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
slow somebody down: حرکت کسی را کُند کردن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
combat ready: آماده به رزم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you're some piece of work: می دونستی کارت حرف نداره.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you are driving me mad: تو داری منو عصبانی می کنی
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he felt like bursting into tears: آقائه دلش میخواست بزنه زیر گریه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make advances to somebody: به کسی پیشنهادِ دوستی دادن به کسی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hey guys let's go: هی بچه ها بیاین بریم !
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a sense of something: درکی از چیزی داشتن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to go mad: به سرش زده
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to rate a promotion: استحقاق ترفیع داشتن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you are some piece of work: می دونستی کارت حرف نداره.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
slow someone down: حرکت کسی را کُند کردن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what kind of music do you like: چه جور موسیقی دوست داری؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
let's study the issue in the next chapter: بیایید/ شاید بهتر باشد/ شاید بی منا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's a mean guy: اون آدم بدجنسیه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my cut is 70 percent yours is 30 percent: سهم من ۷۰٪ است و سهم تو ۳۰٪.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a first rate teacher: یک معلم درجه یک
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
slow sb down: حرکت کسی را کُند کردن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm getting off at the next stop: من ایستگاه بعدی پیاده میشوم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she is a nasty piece of work: اون یک عوضی به تمام معناست.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't chase my car: ماشین منو تعقیب نکن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
acquiring mad skills will help you in this way: یادگیری مهارت های گسیخته و متنوع در ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if anyone should call please take a message: اگر احیانا کسی تماس گرفت لطفا پیامش ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's kind of cold in here don't you think: یه جورایی تو اینجا سرده، فکر نمی کن ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we'll go for a walk if you feel like it: اگه دوست داری میریم پیاده روی
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
whith the advantage of knowing the title in advance: با این مزیت که عنوان را از قبل میدا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you are coming to your senses: تو به خودت میای کنایه ایه تو این جم ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mission ready: آماده ماموریت، آماده پرواز
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the crew radioed yokota air base to alert them: خدمه با پایگاه هوایی Yokota تماس را ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bear in mind that this exam is only a practice: به خاطر داشته باش که این امتحان فقط ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she sensed her father's sadness: اون ناراحتی پدرش رو حس کرد
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i like the first cut on that album: من آهنگ اول اون آلبوم رو دوست دارم. ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hide something from someone: چیزی را از کسی پنهان کردن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she was mat at me: او از من عصبانی شد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she's a nasty piece of work: اون یک عوضی به تمام معناست.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what should we do: به نظرت چه کار کنیم؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
kind of i am about to leave: یه جورایی. دارم میرم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she was new in the job still feeling her way: اون خانم تو این کار تازه وارد بود و ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i need to pack my suitcase for the trip: باید چمدانم را برای سفر ببندم.
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ready to die: آماده برای مرگ
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you're coming to your senses: تو به خودت میای کنایه ایه تو این جم ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
no common sense is not in your arsenal: نه عقل سالم یا عقل توو اون توپ خونت ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the room was packed with people: اتاق پر از جمعیت بود.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cops radio: بیسیم پلیس
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hide something from somebody: چیزی را از کسی پنهان کردن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm sorry for being late: متاسفم برای دیر کردنم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'll let you know right away: فورا به شما اطلاع میدم، خبر میدهم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
kind of i'm about to leave: یه جورایی. دارم میرم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she was afraid to make him angry: می ترسید او را عصبانی کند.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you should tell him the truth: بهتره حقیقت رو بهش بگی.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if you want to be respected by others the great thing is to respect yourself: اگه می خوای مورد احترام دیگران باشی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stop shouting you're giving me a headache: داد نزن، دارم سردرد میگیرم!
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am class: I'm good Class= good/great
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she felt honour bound to attend as she had promised to: این خانم وظیفه اخلاقی خودش میدونست ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hide something from sb: چیزی را از کسی پنهان کردن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it was late at night: آخر شب بود.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i bought a pack of cards: من یک بسته کارت خریدم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to let somebody know something: کسی را با خبر کردن به کسی چیزی را ا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that new restaurant is kind of expensive: اون رستوران جدید تا حدودی گرونه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
should i turn the heating on: می خوای شوفاژ رو روشن کنم؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she got angry me: او از من عصبانی شد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stop that noise: اون صدا رو قطع کن !
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to his great surprise: در نهایت تعجب او
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm class: I'm good Class= good/great
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she was afraid of making him angry: متأسف بود از اینکه او را عصبانی کرد ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ready missile: موشک حاضر به پرتاب روی سکوی اتش
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i didn't mean to cut you: قصدم این نبود که حضور شما رو نادیده ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i can't bear waiting any longer: دیگر نمی توانم صبر کنم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's a great deal: این یک معامله عالیست.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a dark secret: راز پنهان / راز مرموز
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that new restaurant is kind of expensive but the food is great: اون رستوران جدید تا حدودی گرونه، ول ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was sick this month: من این ماه مریض/بیمار بودم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i think you should: به نظر من بهتره این کار رو بکنی.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am afraid he is not here: معذرت می خوام اینجا نیست
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we were in the same class at school: ما در مدرسه در یک کلاس بودیم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he felt honour bound to help her: اون آقا وظیفه اخلاقی خودش میدونست ک ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wild conspiracy theories: تئوری های توطئه بی پایه و اساس wild ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
parents bear responsibility for their children: والدین مسئولیت فرزندانشان را بر عهد ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ready made dress: لباس از پیش دوخته شده
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mission complete over and out: ماموریت کامل شد. تمام و قطع.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the music was so sick: اهنگ خیلی خفن/عالی بود!
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he came top of the class: او نفر اول کلاس شد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i kind of forgot to do my homework last night: دیشب یه جورایی یادم رفت تکلیفمو انج ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the dark forces of the universe: نیروهای خبیث / شیطانی در دنیا
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm afraid he is not here: معذرت می خوام اینجا نیست
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lay off me will: ولم کن باشه؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it was pure energy: انرژی ناب بود.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ready for connection to the mains: آماده جهت اتصال به شبکه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm sorry i didn't mean to cut you: اوه ببخشید. قصدم این نبود که حضور ش ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a pack of wolves howled at the moon: یک دسته گرگ به سمت ماه زوزه کشید.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hide sth from sb: چیزی را از کسی پنهان کردن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it was built in the late nineteenth century: این در اواخر قرن نوزدهم ساخته شد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the fat man who just left: اون چاقه که الان رفت؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
come with me to pack your things: با من بیا تا وسایلت را جمع کنیم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lay off me will you it's nothing to do with me: ولم کن باشه؟ اون ربطی به من نداره.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hy do you waste money on clothes you don't need: چرا پول رو برای لباس هایی که لازم ن ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
should i apologize to him: به نظرت ازش معذرت بخوام؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i think jody's in her late twenties: من فکر می کنم جودی در اواخر بیست ( ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
three for them and fourteen for the fat man: سه تا مال ایناس، چهارده تا مال اون ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keep your identity ready to hand: هویت ( کارت شناسایی ) خود را آماده ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he could hardly bear the pain: او به سختی می توانست درد را تحمل کن ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the dark days of the war: روزهای حزن انگیز و بدون امید
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is a great deal: این یک معامله عالیست.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the evidence against him could in due course be tested in military court: شواهد علیه او می تواند در زمان مناس ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
is that really true: واقعا درسته؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
is this contained yet: هنوز مهار نشده؟ هنوز تحت کنترل در ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you shouldn't have said that: بهتر بود اون حرف رو نمی زدی/نباید ا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i got up late: من دیر بیدار شدم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the party was kind of awkward at first but then it got better: مهمونی اولش یه جورایی ناجور بود، ول ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am sick of arguing with him: من از بحث کردن باهاش خسته شدم!
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she works hard in class: او در کلاس بسیار کوشا است.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you look like a million dollars: خیلی خوب به نظر میرسی
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
are you all packed for your trip: همه چیزو بسته بندی کردی؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i wish he'd lay off me: ای کاش ولم میکرد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
japan is high in technology: ژاپن از لحاظ تکنولوژی در مرتبه بالا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wild eyes: چشمان برافروخته
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the peak of the everest mountain is not as high as the damavand's: نوک قله اورست در ارتفاع یکسانی از د ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the class of 2008: دانش آموزان سال 2008
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a dark depression: افسردگی توام با نا امیدی و غم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's kind of boring to me: یه جورایی برام خسته کننده ست.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wow you look like a million dollars: وای، خیلی خوب به نظر میرسی
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this computer isn't working as it should: این کامپیوتر درست/اون جور که باید ک ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
reduce the amount of fat in your diet: مقدار ( مصرف ) چربی رو تو رژیمت کم ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give me a call when you're ready: هر وقت آماده بودی با من تماس بگیر.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i got my cut: من سهم خودم رو برداشتم cut=سهم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
are you home yet: هنوز خونه نرسیده ای؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a layoff affecting more than 500 workers: اخراجی که بیش از ۵۰۰ کارگر را تحت ت ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a great crowd had gathered: جمعیت زیادی جمع شده بود.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he wiped the marks off the window: او علامتها را از شیشه ( پنجره ) پاک ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bear the pain: درد را تحمل کردن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
people are not afraid anymore: مردم دیگه واهمه ای ندارند. مردم دی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is kind of boring to me: یه جورایی برام خسته کننده ست.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm sick of arguing with him: من از بحث کردن باهاش خسته شدم!
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i have a history class at 9 o'clock: من ساعت 9 کلاس تاریخ دارم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
their hard work eventually bore fruit: زحماتشان بالاخره به ثمر نشست.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have you seen it yet: هنوز ندیده ایش؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i wish he’d lay off me: ای کاش ولم میکرد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
well you get what you pay for: خوبه, تو دریافت می کنی نتیجه ی کار ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she's worked here all her life: یه عمره داری تو این خراب شده کار می ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she wiped the memory from her mind: او خاطره را از ذهنش پاک کرد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a matter of great importance: یک موضوع بسیار مهم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you've got an hour to get ready: تو یک ساعت وقت داری تا حاضر شوی.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
some employees at the company are getting layoff notices: برخی از کارمندان شرکت اخطار تعدیل ن ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they had a merry christmas: آنها کریسمس شادی داشتند.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he passed the written test: او در آزمون کتبی قبول شد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is sick: این یک رفتار بیمارگونه است.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
late in march: اواخر ماه مارس
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
is this seat available: آیا این صندلی خالیه؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you'll pay for that: تو نتیجه ی کار خوبت رو می بینی =جبر ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i haven't finished college yet: هنوز دانشگام رو تموم نکرده ام
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my great great grandfather: پدر پدر پدربزرگم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the students were pleased about the easy chemistry test: دانشجویان از امتحان آسان شیمی راضی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he was in a merry mood: او در حال و هوای شادی بود.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
excess body fat: چربی بدن اضافه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it happened late last year: اواخر سال گذشته اتفاق افتاد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
available to work at weekends: حاضر به کار در آخر هفته ها availabl ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i think you'd better lay off fatty foods for a while: فکر کنم بهتره یه مدت غذاهای چربو کن ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am sick of you: دیگه حوصلمو سر بردی!! حالم بهم میخ ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she still bears a grudge against him for what he did: او هنوز بابت کاری که کرده ازش کینه ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
her darkest fears: ترسناک ترین ترس هایش
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you fight for your cut: تو برای سهمت میجنگی cut=سهم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
different classes of fish: گونه های مختلف ماهی
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not really it's kind of boring to me: نه زیاد، یه جورایی برام خسته کننده ...
١ هفته پیش