نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
come by somewhere: یه تک پا به جایی اومدن ( منظور این ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you mustn't smoke in here: شما حق ندارید در اینجا سیگار بکشید.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you must tidy your room: تو باید اتاقت رو مرتب کنی Mustتر کی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
clear your throat: گلو صاف کردن ( اهم اهم )
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
her bright red dress was conspicuous in the crowd: لباس قرمز روشن او در جمع آشکار بود.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the then president: رئیس جمهوری وقت
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it was obvious that she was upset: واضح بود که او ناراحت است.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a clear jump: پرش بدون اصابت
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that was clear to me that she was laying: برای من بدیهی بود که او داشت دروغ م ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the answer was in plain sight all along: جواب همیشه در معرض دید بود.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
thank you for the thought: از توجه شما ممنونم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the company's policies are transparent and easy to understand: سیاست های شرکت شفاف و آسان برای درک ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
did you get scared: ترسیدی ؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the decision was clear cut and easy to make: تصمیم واضح و آسان برای گرفتن بود.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a clear conscience: وجدان راحت
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
then he married: چندی بعد او ازدواج کرد
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his intentions were plain as day: نیت های او واضح مثل روز بود.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the apparent reason for the delay was bad weather: دلیل آشکار تأخیر، هوای بد بود.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he had a very easy manner: او رفتار خیلی راحت و بی خیالی دارد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a thought occured to me: فکری به خاطرم خطور کرد/ فکری به کله ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he was handsome then: آن وقت ها او خوش تیپ بود
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the instructions were crystal clear: دستورالعمل ها کاملاً واضح بودند.
١ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we came home and found him asleep on the sofa: ما آمدیم خانه و دیدیم او روی کاناپه ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is away till tuesday: تا سه شنبه نیستش away = اشاره به غا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she woke up and found herself in a hospital bed: او بیدار شد و خود را روی تخت بیمارس ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they found him to be charming: او به نظر آنها جذاب آمد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
how do you find the accused: این اتهامات را چگونه میبینی ( نظر ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this tea is way hot: این چایی خیلی داغه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he could not have missed it: امکان نداره که ندیده باشه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the court found in her favour: اون دادگاه به نفع اون خانم رای داد
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this coffee is way too hot: این قهوه خیلی داغه!
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you'll miss your train if you don't hurry up: اگر عجله نکنی از قطار جا می مانی.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
most of the money finds its way to the people who need it: اکثر اون پول ( سرانجام ) به آدمایی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's way taller than his brother: او خیلی قدبلندتر از برادرشه.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i really missed her when she went away: دل همه ی کسانی که او را می شناختند ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is way taller than his brother: او خیلی قدبلندتر از برادرشه.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i found the courage to speak: شجاعت حرف زدن ( با کوشش و تلاش ) بد ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i still miss my old car: من هنوز دلم برای ماشین قدیمی ام تنگ ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that movie was way more interesting than the critics said: اون فیلم خیلی جالب تر از چیزی بود ک ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i keep meaning to write but never seem to find time: همچنان به نوشتن ادامه دادم، اما به ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the new phone is way faster than my old one: گوشی جدید خیلی سریع تر از گوشی قدیم ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i missed my class this morning: من امروز صبح به کلاس نرفتم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i found myself wondering why: متعجب بودم که چرا ( این وضعیت پیش ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the new phone's way faster than my old one: گوشی جدید خیلی سریع تر از گوشی قدیم ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he missed the office party: او به مهمانی شرکت نرفت. منظور این ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she's way more talented than i am at painting: او خیلی با استعدادتر از من در نقاشی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i found them quite easy to use: واسم خیلی ساده اومد برا استفاده.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this pizza is way better than the one we had last week: این پیتزا خیلی بهتر از پیتزاییه که ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lots of women i know find him attractive: واسه خیلی از زنایی که میشناسم جذاب ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she found the work very dull: کاره واسش کسل کننده اومد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's away till tuesday: تا سه شنبه نیستش away = اشاره به غا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i only recently joined the firm so i'm still finding my feet: من تازه اخیرا به این شرکت اومدم بنا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
want a lift thats on my way: میخوای برسونمت؟! سر راهمه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he hid the surprise gift away until her birthday: او هدیه غافلگیرکننده را تا روز تولد ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's time for lunch: وقت ناهار است.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am still finding my feet: تازه دارم به آن عادت میکنم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
want a lift that's on my way: میخوای برسونمت؟! سر راهمه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the trail leads away from the tourist attractions to more remote areas: این مسیر از جاذبه های گردشگری به من ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
travel through space and time: سفر از میان مکان و زمان
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the car missed me by inches: ماشین میلی متری ازم رد شد و بهم برخ ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she was always finding fault with his manners: زنه همیشه ی خدا داشت دنبال ایرادات ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
want a lift that is on my way: میخوای برسونمت؟! سر راهمه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he stepped away from the spotlight to focus on his family: او از کانون توجهات فاصله گرفت تا رو ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
when you miss someone you feel sad because that person is not with you anymore: وقتی کسی رو گم میکنی احساس ناراحتی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a hero of our time: قهرمان دوران ما
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my mother did nothing but find fault with my manners: مادرم هیچ کاری نکرد ولی از اخلاق و ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
where there is a wish there is a way: خواستن توانستن است
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she needed to get away from the stress of work: او نیاز داشت از استرس کار دور شود a ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the house feels as if something is missing: این خونه تداعی کننده اینه که انگاری ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i called you at a bad time: بد موقع بهت زنگ زدم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm not going all that way: من اون همه راه نمیرم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
please clean your room and put all the toys away: لطفاً اتاقت را تمیز کن و تمام اسباب ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i sometimes miss my friend: گاهی اوقات دلم برا دوستم تنگ میشه.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
our new babysitter is a real find: پرستار بچه جدیدمان آدم اینکاره ای ا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
why the movie time does not end: چرا زمان فیلم تمام نمیشود؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am not going all that way: من اون همه راه نمیرم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keep your younger brother away from the sharp knives: برادر کوچک ترت را از چاقوهای تیز دو ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we missed the first ten minutes of the movie: ما ده دقیقه ی اول فیلم رو از دست دا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give me the stone of time: سنگ زمان رو به من بده
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he made his most spectacular finds in the valley of the kings: او کشفیات فوق العاده ای در دره خدای ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he was great in that way: از اون لحاظ عالی بود ( ازون جهت )
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he has been away on a business trip since monday: او از دوشنبه برای سفر کاری اینجا نی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this is an important archaeological find: این یک کشف باستان شناسی مهم است
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i don't want to miss watching that movie: من نمیخواهم تماشا کردن آن فیلم را ا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i wanted to talk to him but he was nowhere to be found: میخواستم که باهاش صحبت کنم اما پیدا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the nearest grocery store is five miles away: نزدیک ترین خواربار فروشی پنج مایل د ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's a good idea to time yourself while you do the exercises: ایده ی خوبی است که در حالی که تمرین ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she is perfect in every way: از هر لحاظ عالیه ( از هر جهت )
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
miss you guys: دلم برای شما تنگ شده بود.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he eventually found his way into acting: او سرانجام بصورت اتفاقی ( شانسی ) و ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she's perfect in every way: از هر لحاظ عالیه ( از هر جهت )
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put the sharp objects away so the children can't reach them: اشیاء تیز را دور از دسترس کودکان قر ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we sat and talked about old times: ما نشستیم و درباره دوران قدیم صحبت ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i ought to make a will: من باید یک وصیت نامه تنظیم کنم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she quickly looked away when she saw him approaching: وقتی دید که او دارد نزدیک می شود، س ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
press the button to start the machine: دکمه را فشار بده تا دستگاه شروع به ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he aired his concerns about the new policy: نگرانی هاش درباره ی سیاست جدید رو ع ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he was typing away on his keyboard until 3 am: او تا ساعت ۳ بامداد مشغول تایپ بود ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't worry about him that is just his way: نگرانش نباش، مدلشه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what did sarah look like: سارا چه شکلی بود؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
studies find no effect on urban form: طالعات هیچ گونه تاثیری را بر فرم شه ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i always get followed everywhere by the press or media: من همیشه همه جا توسط مطبوعات یا رسا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you are in my way: جلو راهمی
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the sudden noise scared the cat and it ran away: صدای ناگهانی گربه را ترساند و او فر ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what did he look like: چه شکلی بود؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is time to translate our ideas to action: وقت آن است ایده های مان را به عمل ت ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to date the site has yielded many interesting finds: تا به امروز اون سایت ( باستان شناسی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i won't press you further: بیشتر از این تحت فشارتون نمیزارم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you're in my way: جلو راهمی
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we waved until the train pulled away from the station: ما دست تکان دادیم تا قطار ایستگاه ر ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what did i look like: چه شکلی بودم؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's time to translate our ideas to action: وقت آن است ایده های مان را به عمل ت ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i always miss the bus: من همیشه از اتوبوس جا میمونم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the letters were a real find: اون نامه ها واقعا چیز معرکه ای بودن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he lives 10 miles away: او ده مایل دورتر زندگی می کند.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is way too dangerous: بیش از اندازه خطرناک است خیلی خطرنا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it looks like it is going to rain: مثل اینکه میخواد بارون بیاد بنظر م ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't be so much show i think we're supposed to be a little secret: زیاد تابلو نکن، فکر کنم قراره یه کم ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the pirates keep their jewelry in a cache: دزدان دریایی جواهرات خود را در یک م ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
will you be quiet: ساکت شو!
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the hotel is located several miles away from the beach: هتل چندین مایل از ساحل فاصله دارد a ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he aired his expensive shoes at the party: کفش های گرون قیمتش رو در مهمونی به ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give it a quick press to make it work: یک فشار سریع بده تا کار کند.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a few yards away: چند متر آن طرف تر
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you look like your father: شبیه آقاتی!!
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you'll be in time if you hurry: اگر عجله کنی به موقع خواهی رسید.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take time to do something: برای انجام کاری زمان صرف کردن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he turned away from the disturbing scene: او از صحنه ی آزاردهنده روی برگرداند ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she aired her frustration during the meeting: در جلسه، ناراحتی اش رو ابراز کرد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we talked away the whole afternoon: ما تمام بعد از ظهر را به صحبت کردن ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the story was all over the press: این خبر در تمام رسانه ها منتشر شد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't worry about him that's just his way: نگرانش نباش، مدلشه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
disgusting body odour: بوی زننده ی بدن ( بوی بدنش حال به ه ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what did it look like: چه شکلی بود؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a short time: مدت کوتاهی
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cambridge university press: انتشارات دانشگاه کمبریج
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
let's get to the meat of the issue: بیایید برویم سر اصل مطلب.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i don't carry a lot of cash: من پول نقد زیادی باهام ندارم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we went on a hike in the mountains: ما به کوه پیمایی رفتیم. hike ( اسم ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a narrow path ran in between the two houses: او از بین ماشین های پارک شده رد شد ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is way too soon: بسی زود است! خیلی زوده
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
some people like tea other people prefer coffee: بعضی ها چای دوست دارن، دیگر مردم قه ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he was working away all night: او تمام شب مشغول کار بود.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they moved away from the city to enjoy a quieter life: آنها برای لذت بردن از زندگی آرام تر ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a lack of cash has held up progress: کمبود پول نقد جلوی پیشرفت را گرفت. ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the show will air live on june 10: اون نمایش دهم ماه June بصورت زنده پ ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's way too dangerous: بیش از اندازه خطرناک است خیلی خطرنا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
press the charge of genocide: اتهام نسل کشی را مطرح کند
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we hiked to the top of the mountain: ما تا قله کوه پیاده روی کردیم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the pain slowly went away: درد به تدریج از بین رفت.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
instant dicision: تصمیم های فوری
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she was always short of cash: او همیشه پول نقد کم داشت
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she dropped the coin and watched it roll away: او سکه را انداخت و غلتیدن آن را تما ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she aired her new hairstyle proudly: با افتخار مدل موی جدیدش رو به نمایش ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the government announced a tax hike: دولت افزایش مالیات را اعلام کرد. ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
skip the fluff and give me the meat: حاشیه ها رو بی خیال شو و لب مطلب رو ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sometime in the future: یک زمانی در آینده
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she is deemed to be the best iranian athlete: او بهترین ورزشکار ایرانی شمرده می ش ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the exam is still two weeks away: تا امتحان هنوز دو هفته باقی مانده ا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
some people prefer living in the city but others prefer the suburbs: برخی مردم زندگی در شهر را ترجیح مید ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she is way too cute: فوق العاده زیاد نازه !
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
come on show your: بیا و . . . ات رو نشون بده
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the road stretches away on either side: جاده از دو طرف امتداد دارد away=در ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the meat of the article is in the second half: بخش اصلی مقاله در نیمه ی دوم آن قرا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they hiked through the forest: آن ها از میان جنگل پیاده روی کردند. ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i don't usually carry much cash with me: من معمولا پول نقد زیادی باهام ندارم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
where is the other shoe: کفش دیگه کجاست؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's way too soon: بسی زود است!
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the birds flew away from the storm: پرندگان از طوفان فرار کردند away=در ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she is away on vacation: او در مرخصی است.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
their show was amazing: نمایش آنها شگفت انگیز بود
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the border between sweden and norway: مرز بین سوئد و نروژ
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pop music is catchy and easy to listen to: موسیقی پاپ گیراترین و راحت ترین برا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
guns were blasting away: اسلحه ها داشتند پیوسته شلیک می کردن ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she finds his jokes funny: او جوک های او را خنده دار میداند.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we haven't reached the meat of the discussion yet: هنوز به اصل بحث نرسیده ایم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
are there any other people we should tell: آیا افراد دیگری هستند که باید بهشان ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they were all damning him: آنها همه او را نفرین می کردند و بد ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he train is pulling away from the station: قطار دارد از ایستگاه دور می شود awa ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
today's meeting was relatively quiet: جلسه امروز خلوت بود.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the keys are stored away in a safe place: کلیدها در یک مکان امن نگهداری می شو ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i don't quite follow: درست متوجه منظورتون نمیشم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we fly between rome and paris twice dail: ما روزی دو بار از رم تا پاریس پرواز ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'll call you sometime: یک وقتی با شما تماس خواهم گرفت.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the meat of the story lies in the character's transformation: اصل/مغز داستان در تحول شخصیت نهفته ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she missed him when he was away: زن وقتی مرد در سفر بود دلش برایش تن ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
for one word a man is deemed to be wise or to be foolish: با یک حرف انسان را عاقل یا جاهل تلق ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i find this book interesting: من این کتاب را جالب میدانم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hold the racket in one hand and the ball in the other: راکت را در یک دست و توپ را در ( دست ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the children laughed their fears away: بچه ها با خنده ترس هایشان را از بین ...
١ هفته پیش