نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
our ship changed course: کشتی ما مسیرش را عوض کرد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is getting weak: او در حال ضعیف شدن است
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what is troubling him: مشکل اش چیه؟ دچار چه مشکلی شده؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am wanted: من دعوت شدم من تحت تعقیبم منو خواست ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my leg was painful and l wasn't sure it would bear my wight: پام درد می کرد و مطمئن نبودم که بتو ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a person who brings a suit in a court of law: فردی که در دادگاه دادخواست ارائه می ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to be extremely poor: خیلی فقیر بودن Not have a pot to p ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
please turn on the fan it is hot in here: لطفاً پنکه را روشن کنید، اینجا گرم ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am on leave: من مرخصی ام.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm so tired for searching for the one: خسته شدم از بس که دنبال نیمه گمشده ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't interrupt us we're talking to each other: وسط حرف ما نپر , ما داریم با هم صحب ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there is no way to escape the police we're done: راهی برای فرار از دست پلیس وجود ندا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
how would you feel about moving to a different city: چه احساسی داری از اینکه داری به شهر ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she played a key role in the dispute: او نقش کلیدی را در دعوا ایفا کرد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
at a height of: در ارتفاع
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm sorry that your husband lost his job: متاسفم که همسرت شغلش را ازدست داد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i turn off the light: من لامپ را خاموش میکنم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
can i come along with you: میتونم باهات بیام؟ منم بیام؟ میتون ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she was able to advance in her career quickly: او توانست به سرعت در حرفه اش پیشرفت ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she's dusting the tele: اون داره تلویزیون رو گردگیری میکنه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you must not tell a soul: به هیچ بنی بشری/جانداری نباید بگی
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
can we change seats: میشه جاهایمان را عوض کنیم؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm going to crash: من میخوام برم بخوابم. crash در زبا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he doesnt paid attention to the book: او به کتاب توجه نمیکرد
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
when he knocked at the door a pretty lady came out and kelly felt nervous: وقتی کِلی در خانه را زد، خانم آراست ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what's troubling him: مشکل اش چیه؟ دچار چه مشکلی شده؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm on sick leave: من در مرخصی استعلاجی ام.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the buzzer interrupted his thoughts: صدای زنگ تفکراتش را قطع کرد
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
under clear blue skies: زیر آسمان آبی بدون ابر
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there is no way to escape the police we are done: راهی برای فرار از دست پلیس وجود ندا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
energetic full of enthusiasm: پر از انرژی و شور و هیجان Full of ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my eyes feel really sore: چشم های من واقعا احساس سوزش دارد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm wanted: من دعوت شدم من تحت تعقیبم منو خواست ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she trained as a teacher and then became a lawyer: او به عنوان یک معلم آموزش دید و ( ا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the height of something: اوج چیزی
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the children could not bear to see their parents are arguing: بچه ها نمی توانستند تحمل کنند که بب ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the city lifestyle seems to suit her: به نظر می رسد سبک زندگی در شهر مناس ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
disproportionate attention: توجه نامتناسب
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i think she is the one for me: فکرکنم اون همونیه که میخوام ( نیمه ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the environmental group submitted a suit to stop the construction of the new factory: گروه محیط زیستی یک دادخواست برای تو ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i have left my phone at home: من گوشی ام را در خانه جا گذاشتم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to do something pointless or useless: کاری بیهوده و بی نتیجه انجام دادن ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the schedule is tight: برنامه خیلی فشرده ست
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go to the one on westwood avenue: برو به اونیکه در خیابان وست وود The ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the coach laid down the rules from the first day of practice: سرمربی این مقررات را گذاشت از اولین ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he filed a suit against the company for unfair dismissal: او یک دادخواست علیه شرکت به دلیل اخ ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i got nothing left to lose: چیزی برای از دست دادن ندارم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it suits me to start work at a later time: برای من مناسب است که دیرتر شروع به ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
how far along is she: چند وقته بارداره؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
because you are not even talking to me about them: زیرا حتی در شان هم کلام شدن با من ن ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the project is advancing well: پروژه به خوبی در حال پیشرفت است.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm sorry to: متاسفم از اینکه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
remember you must not tell a soul: یادت باشه، به هیچ بنی بشری/جانداری ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
at half time the teams change ends: در نیمه، دو تیم جاهایشان را عوض کرد ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am going to crash: من میخوام برم بخوابم. crash در زبا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she hadn't given a thought to max for some time: او مدتی بود که توجهی به مکس نکرده ب ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that light is blinding me: آن نور [روشنایی] دارد کورم می کند.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm glad i took the opportunity: خوشحالم که از این فرصت استفاده کردم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i do not have to meet your expectations: من موظف نیستم به انتظارات شما پاسخ ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
advanced technology: تکنولوژی پیشرفته
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the stock market crashed few weeks ago: بازار سهام چند هفته پیش سقوط کرد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i went into the bedroom to change: من به اتاق خواب رفتم تا لباس عوض کن ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's thought to: تصور می شود که/ گمان می رود که
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the judge is bound to come by eventually: قاضی بالاخره حتما سروکله اش پیدا می ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm on maternity leave: من در مرخصی زایمانم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the coastal plain is interrupted by chains of large lagoons: دشت ساحلی توسط زنجیرهای تالاب های ب ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
her talent was manifest from a young age: استعداد او از سنین پایین آشکار بود.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i feel like a swim: من هوس شنا کردم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i've got two essays to write and then my science project to finish: باید دو مقاله بنویسم و به علاوه بای ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this was just a normal car crash: این فقط یک تصادف ماشین معمولی بود.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he made an advance on the project: او یک ( پیش پرداخت یا بیعانه ) برای ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is thought to: تصور می شود که/ گمان می رود که
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she changed into her swimsuit: او لباس شنایش را پوشید.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
well here we are then: خُب رسیدیم بالاخره
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
gas and electric don't mix: گاز و برق باهم جور درنمیان mix= جور ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
clear ending: پایان خوشایند
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
never mix: بدون هیچی
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she had a stroke that left her unable to speak: سکته اش باعث شد نتواند حرف بزند.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
come by after dinner: بعد شام یه سر بزن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i don't feel like it today: امروز حسش نیست.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the rules were explicit and left no room for confusion: قوانین صریح بودند و جای سردرگمی باق ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i walk along the road: من در امتداد ( نزدیک ) جاده راه میر ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bear with me for a second: یه لحظه اجازه بدین ( چند لحظه صبر ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
just that once i sorried for her: فقط همین یکبار برایش متأسف شدم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she ignored the act: اون به روش نیاورد او به رویش نیاور ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
four cards of same suit: چهار تا کارت از یک خال
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lay off bullying jack: دست از قلدری بردار جک. ( قلدری رو ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he shared his honest thoughts on the matter: او نظرات صادقانه خود را در مورد موض ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
never worry: بی هیچ زحمتی
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
very bad or of very low quality: خیلی بد و بی کیفیت Piss - poor ( i ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his explanation was lucid and easy to follow: توضیح او شفاف و آسان برای دنبال کرد ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
please bear with me as i explain: لطفاً صبر کنید تا توضیح بدهم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he ignored the act: اون به روش نیاورد او به رویش نیاورد ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he ignored her screams for help: مرد فریادهای زن را که کمک می خواست ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he was so rude i felt like slapping his face: او انقدر بی ادب بود که دوست داشتم ب ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there was no doubt he was tight: شکی وجود نداشت که او کاملاً مست و پ ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
red suits you: قرمز بهت میاد
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a variety of dishes were available to suit all tastes: انواعی از غذاها موجود بودند تا مناس ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you don't even get around dust my feet: به گرد پام هم نمیرسی
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a good job is hard to come by: به دست آوردن یه کار خوب، سخته
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my secretary has threatened to leave: منشی من تهدید کرده است که می رود.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to make someone very angry or annoyed: کسی را خیلی عصبانی کردن Piss someo ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that's a good thought: این یک فکر خوب است.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you worry too much: نگران اتفاقات بد بودن/ حواس جمع بود ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
just lay off will you: فقط بس کن، باشه؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
good friends are hard to come by: پیدا کردن یا بدست آوردن دوست های خو ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
many people can die in a plane crash: مردم بسیاری میتوانند در یک سقوط هوا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you needn't worry about the exam: شما نیازی به نگرانی درباره امتحان ن ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you're here then: بالاخره رسیدید
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stop your nonsense: حرف اضافه نزن چرت و پرت نگو پرت و پ ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
does anybody copy: کسی می شنوه؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the plane rose high enough to clear the trees: هواپیما آنقدر ارتفاعش را بالا برد ک ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i will leave the shirt: این پیراهن رو نمی گیرمش یا بر نمی د ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
are you going to crash on the couch: میخوای روی مبل دراز بکشی ؟ crash = ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you don't need to worry about anything: نیازی نیست نگران چیزی باشی
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what are your thoughts: دیدگاهت چیه؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the message was unambiguous and left no doubt: پیام بدون ابهام بود و هیچ شکی باقی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she cleared the exam: او امتحان را با موفقیت پشت سر گذاشت ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
come by to thank you: اومدم ازت تشکر کنم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you don't have to come if you don't want to: اگر نمی خواهید، نیازی به آمدن نیست.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
but warned that no power could stop it until then: اما هشدار داد "تا زمانی که آن موضوع ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the instructions were clear and easy to follow: دستورالعمل ها واضح و آسان برای دنبا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to complain a lot especially about small things: غر زدن و شکایت کردن درباره چیزهای ب ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his success was evident from the results: موفقیت او از نتایج آشکار بود
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what are your thoughts on it: نظرت در موردش چیه؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i don't feel easy about letting the kids go out alone: من درباره اجازه دادن به بچه ها که ت ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you must finish your homework: شما باید تکالیف خود را تمام کنید.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
severe human rights abuse: نقض شدید حقوق بشر
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
come by somewhere: یه تک پا به جایی اومدن ( منظور این ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you mustn't smoke in here: شما حق ندارید در اینجا سیگار بکشید.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you must tidy your room: تو باید اتاقت رو مرتب کنی Mustتر کی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
clear your throat: گلو صاف کردن ( اهم اهم )
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
her bright red dress was conspicuous in the crowd: لباس قرمز روشن او در جمع آشکار بود.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the then president: رئیس جمهوری وقت
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it was obvious that she was upset: واضح بود که او ناراحت است.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a clear jump: پرش بدون اصابت
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that was clear to me that she was laying: برای من بدیهی بود که او داشت دروغ م ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the answer was in plain sight all along: جواب همیشه در معرض دید بود.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
thank you for the thought: از توجه شما ممنونم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the company's policies are transparent and easy to understand: سیاست های شرکت شفاف و آسان برای درک ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
did you get scared: ترسیدی ؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the decision was clear cut and easy to make: تصمیم واضح و آسان برای گرفتن بود.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a clear conscience: وجدان راحت
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
then he married: چندی بعد او ازدواج کرد
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his intentions were plain as day: نیت های او واضح مثل روز بود.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the apparent reason for the delay was bad weather: دلیل آشکار تأخیر، هوای بد بود.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he had a very easy manner: او رفتار خیلی راحت و بی خیالی دارد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a thought occured to me: فکری به خاطرم خطور کرد/ فکری به کله ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he was handsome then: آن وقت ها او خوش تیپ بود
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the instructions were crystal clear: دستورالعمل ها کاملاً واضح بودند.
١ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we came home and found him asleep on the sofa: ما آمدیم خانه و دیدیم او روی کاناپه ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is away till tuesday: تا سه شنبه نیستش away = اشاره به غا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she woke up and found herself in a hospital bed: او بیدار شد و خود را روی تخت بیمارس ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they found him to be charming: او به نظر آنها جذاب آمد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
how do you find the accused: این اتهامات را چگونه میبینی ( نظر ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this tea is way hot: این چایی خیلی داغه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he could not have missed it: امکان نداره که ندیده باشه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the court found in her favour: اون دادگاه به نفع اون خانم رای داد
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this coffee is way too hot: این قهوه خیلی داغه!
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you'll miss your train if you don't hurry up: اگر عجله نکنی از قطار جا می مانی.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
most of the money finds its way to the people who need it: اکثر اون پول ( سرانجام ) به آدمایی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's way taller than his brother: او خیلی قدبلندتر از برادرشه.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i really missed her when she went away: دل همه ی کسانی که او را می شناختند ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is way taller than his brother: او خیلی قدبلندتر از برادرشه.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i found the courage to speak: شجاعت حرف زدن ( با کوشش و تلاش ) بد ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i still miss my old car: من هنوز دلم برای ماشین قدیمی ام تنگ ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that movie was way more interesting than the critics said: اون فیلم خیلی جالب تر از چیزی بود ک ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i keep meaning to write but never seem to find time: همچنان به نوشتن ادامه دادم، اما به ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the new phone is way faster than my old one: گوشی جدید خیلی سریع تر از گوشی قدیم ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i missed my class this morning: من امروز صبح به کلاس نرفتم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i found myself wondering why: متعجب بودم که چرا ( این وضعیت پیش ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the new phone's way faster than my old one: گوشی جدید خیلی سریع تر از گوشی قدیم ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he missed the office party: او به مهمانی شرکت نرفت. منظور این ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she's way more talented than i am at painting: او خیلی با استعدادتر از من در نقاشی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i found them quite easy to use: واسم خیلی ساده اومد برا استفاده.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this pizza is way better than the one we had last week: این پیتزا خیلی بهتر از پیتزاییه که ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lots of women i know find him attractive: واسه خیلی از زنایی که میشناسم جذاب ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she found the work very dull: کاره واسش کسل کننده اومد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's away till tuesday: تا سه شنبه نیستش away = اشاره به غا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i only recently joined the firm so i'm still finding my feet: من تازه اخیرا به این شرکت اومدم بنا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
want a lift thats on my way: میخوای برسونمت؟! سر راهمه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he hid the surprise gift away until her birthday: او هدیه غافلگیرکننده را تا روز تولد ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's time for lunch: وقت ناهار است.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am still finding my feet: تازه دارم به آن عادت میکنم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
want a lift that's on my way: میخوای برسونمت؟! سر راهمه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the trail leads away from the tourist attractions to more remote areas: این مسیر از جاذبه های گردشگری به من ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
travel through space and time: سفر از میان مکان و زمان
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the car missed me by inches: ماشین میلی متری ازم رد شد و بهم برخ ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she was always finding fault with his manners: زنه همیشه ی خدا داشت دنبال ایرادات ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
want a lift that is on my way: میخوای برسونمت؟! سر راهمه
١ هفته پیش