نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you were seeing whoever it is all along: تو تمام این مدت داشتی ییکی رو می دی ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we took a five day trip to the amazon: ما یک سفر 5 روزه به آمازون داشتیم ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wear pants: شلوار پوشیدن
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she tried to brush her hair but it was a snarl of tangles: او سعی کرد موهایش را شانه بزند، اما ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she had to speak before a large audience: او مجبور در برابر حضار بسیار زیادی ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he fell and hit his head on the table: او افتاد و سرش به میز خورد.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he hopped on the scooter and sped away: سوار اسکوتر شد و با سرعت رفت.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
most evenings i can't be bothered cooking: بیشتر عصرها حوصله آشپزی را ندارم
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they walked across the beach: آن ها در امتداد ساحل قدم زدند.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they traveled across the country: آن ها در سراسر کشور سفر کردند.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what's bothering you: چه چیز نگرانت کرده؟ چه فکری مشغول ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have trick up ones sleeve: حقه در آستین داشتن
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i never bother to iron my shirts: هرگز به خودم زحمت اتو کردن پیراهن ر ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he always bothers me with his constant questions: او همیشه با سوالات مداومش برای من م ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
oceans and lakes are bodies of water: اقیانوس ها و دریاچه ها پهنه های آبی ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he ripped the posters down: او پوسترها را پاره کرد ( کَند )
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm sorry to be a bother but could i have that number again: ببخشید که مزاحم شدم، اما آیا می توا ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
financial pressure causes constant arguments in a relationship: فشار مالی باعث جر و بحث های مداوم د ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she gasped in surprise: او از تعجب نفسش بند آمد.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she always has her head in a book: او همیشه سرش تو کتاب است.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the traffic snarl added an hour to our commute: ازدحام ( یا بن بست ) ترافیک یک ساعت ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fold your pants: شلوار را تا کردن
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my parents named me after my grandfather: پدر و مادرم اسم پدربزرگم را روی من ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she ripped leo's note into pieces: او یادداشت لئو را ( به ذرات ریز ) پ ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we should hop on a quick call to sort this out: بهتره یه تماس سریع بگیریم تا اینو ح ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
across time: در طول زمان
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the campaign spread across social media: کمپین در تمامی شبکه های اجتماعی پخش ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bothersome family obligations keep interfering with my plans: تعهدات آزاردهنده خانوادگی مدام در ب ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
great body of literature: حجم قابل توجهی ( از ادبیات را در ای ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i didn't mean to bother you while you were working: من قصد نداشتم در حین کار مزاحمت ایج ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that's why i'm bothering you: برای همین بود که مزاحم شما شدم.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
can not be bothered: حوصلهٔ کاری را نداشتن
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is a bother to have to wait so long: ( همه اش ) دردسر است که مجبوریم منت ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
please boil some water for the tea: لطفاً مقداری آب برای چای بجوشان.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a painting after titian: یه نقاشی شبیه به سبک تیسین یا در سب ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cut the paper across: برش کاغذ از عرض.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hop on 35 south: برو به جاده ی ۳۵ جنوبی hop on = موق ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
how do emotions differ across cultures: چگونه احساسات در فرهنگها ( فرهنگهای ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to irrigate means to supply water to land so that crops can grow: آبیاری به معنای رساندن آب به زمین ا ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's unfortunate that we got into trouble: جای تاسف هست که ما به مشکل بر خوردی ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
something terrible that happens causing harm or death: چیز وحشتناکی که اتفاق می افتد و سبب ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i wish you'd use your head: ای کاش از ذهن ات استفاده می کردی.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pant for something: به خاطر چیزی نفس نفس زدن ( یعنی اون ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he let out a loud cry for help: او فریاد بلندی برای کمک کشید. cry= ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his birthday is exactly a week after mine: تولد او دقیقا یک هفته بعد از مال من ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we boiled the eggs for five minutes: ما تخم مرغ ها را به مدت پنج دقیقه ج ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
when i was a preschooler we had five periods: وقتی مهدکودکی بودم پنج تا زنگ تفریح ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
law is a body of rules: حقوق، مجموعه ای از قواعد است
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they were quick to hop on the bandwagon: خیلی سریع به موج مد جدید پیوستند.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the bridge stretches across the river: پل در عرض رودخانه کشیده شده است.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
across the top: در بالای صفحه
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i spoiled you: من لوس بارت آوردم
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
her anger reached such a level that she screamed: عصبانیت اش به چنان حدی رسید که جیغ ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the head of an oil company: رئیس یک شرکت نفت
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he got hooked on hop back in the day: اون قدیما به تریاک معتاد شد. ( اص ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the cause of her dying was side effect of that operation: علت مرگش عوارض جانبی اون عمل بود
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what's troubling her: مشکل اش چیه؟ دچار چه مشکلی شده؟
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to become deaf to sth: نسبت به چیزی بی توجه شدن deaf ( مجا ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he walked across the room: او از این طرف اتاق به آن طرف راه رف ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
typical of or similar to the style of: در سبک یا شبیه به سبک
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in dry climates it is important to irrigate fields of crops: در آب و هوای خشک، آبیاری زمین محصول ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the suspect was forced to cry under pressure: مظنون تحت فشار مجبور به اعتراف شد. ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i can't get that tune out of my head: من نمی توانم آن آهنگ را از ذهنم بیر ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cause you didn't like me: چون تو دوسم نداشتی
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what is troubling her: مشکل اش چیه؟ دچار چه مشکلی شده؟
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i spoiled you my son: من لوس بارت آوردم پسرم
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i love american films not to knock other film industries: من عاشق فیلمای آمریکاییم اما از بقی ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be after someone: در جستجوی کسی بودن.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
feedback from the sensors ensures that the car engine runs smoothly: بازخورد دریافتی از سنسورها اطمینان ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
deaf people use sign language to communicate: مردم ناشنوا از زبان اشاره برای ارتب ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
subsidiary bodies: نهادهای فرعی ( که در سازمان ملل برا ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they called him a hophead in the neighborhood: تو محل بهش می گفتن معتاد به تریاک. ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they named me after my grandfather: اسم پدر بزرگم را روی من گذاشتند.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be after somebody or something: در جستجوی کسی یا چیزی بودن.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be after somebody: در جستجوی کسی بودن.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be after something: در جستجوی چیزی بودن.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
٦ روز پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ روز پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ روز پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that might be a warning signal: ممکنه علامت هشدار باشه.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
why did you blink so suddenly: چرا ناگهانی پلک زدی؟
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the bright light surprised me: نور شدید غافلگیرم کرد.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
try not to blink during the photo: سعی کن موقع عکس گرفتن پلک نزنی.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i always blink right when the flash goes off: من همیشه درست موقع فلاش پلک می زنم!
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you're blinking a lot: خیلی پلک می زنی.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i think something got in my eye: فکر کنم یه چیزی رفت توی چشمم.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
besides working as a doctor he also writes novels in his spare time: او علاوه بر کار به عنوان پزشک ، در ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you tested my water already: الان از ادرارم آزمایش گرفتی. water ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you will just have to wait until they call your name: شما فقط باید تا وقتی که اسمتون رو ص ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that usually means it's low: معمولاً یعنی شارژش کمه.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i've got plenty of other things to do besides talking to you: من علاوه بر ( غیر از ) صحبت کردن با ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
until now i have always lived alone: تا الان همیشه تنها زندگی کرده ام.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
did you see that blinking light in the distance: اون نور چشمک زن از دور رو دیدی؟
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i don't really want to go besides it's too late now: من واقعاً نمی خواهم بروم. علاوه بر ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he continued working up until his death: او تا زمان مرگش به کار کردن ادامه د ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do you play any other sports besides football: آیا ورزش دیگری در کنار فوتبال بازی ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i think it's a radio tower: فکر کنم دکل رادیویی باشه.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm staying here until the end of june: من تا آخر ماه ژوئن اینجا خواهم ماند ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i feel comfortable beside her: من احساس راحتی پیش اون میکنم
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the lights on the dashboard keep blinking: چراغ های روی داشبورد هی چشمک می زنن ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i will hold your order until you pay your bill: من سفارشتان را تا زمانی که صورتحساب ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'll hold your order until you pay your bill: من سفارشتان را تا زمانی که صورتحساب ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she was a philosophy major at an ivy league college: او دانشجوی رشته فلسفه در دانشگاه ای ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you're nervous: استرس داری!
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
dry smile: لبخند مصنوعی لبخندی که از ته دل نب ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what is your major english or french: رشته ات چیه، فرانسه یا انگلیسی؟
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do you think the president will blink in this negotiation: فکر می کنی رئیس جمهور توی این مذاکر ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to water the plants: به گیاهان آب دادن
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
defeat was staring at me: شکست در کمین من بود stare at=در کمی ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the magnetic field: میدان مغناطیسی
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to add water to a drink usually an alcoholic drink in order to make it less strong: اضافه کردن آب به یک نوشیدنی، معمولا ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he might if the pressure keeps increasing: اگه فشار ادامه داشته باشه، شاید.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hey you fellows: سلام بچه ها! سلام رفقا!
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we have lots of things in common besides music: ما علاوه بر موسیقی چیزهای مشترک زیا ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is important to irrigate fields of crops: آبیاری زمین محصولات خیلی مهم است.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my phone's battery light is blinking: چراغ باتری گوشی م داره چشمک می زنه.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is a nice young fellow: اون بچه باحالیه. اون آدم خوبیه. ا ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the vacation went by in the blink of an eye: تعطیلات تو یه چشم به هم زدن تموم شد ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she tied a bow in her hair: او یک گل پروانه ای در موهایش زد. ا ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
upset with somebody: از کسی ناراحت شدن از دست کسی ناراح ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
apart from me: بغیر از من
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that's my ride: اون ماشین منه!! رو برای ماشین بکار ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i can't believe we're already back: باورم نمی شه به این زودی برگشتیم.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they wish to be freed from all legal ties: آنها دلشان می خواهد از همه قید و بن ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is blind to the difficulties: نفسش از جای گرم درمیاد
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is a sensitive person who has become very nervous: او یک فرد حساس میباشد که به فرد خیل ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to be serious about sth: در قبال چیزی تعهد داشتن در رابطه با ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he slammed home the blade: محکم تیغه ی چاقو را در غلافش گذاشت. ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
trump didn't blink even under pressure: ترامپ حتی زیر فشار هم عقب نشینی نکر ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he does not intend to marry a girl: قصد ازدواج با دختری را ندارد
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
write the names of your classmates on a sheet of paper: اسم همکلاسیهات رو روی یک برگه ( وَر ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to be serious about something: در قبال چیزی تعهد داشتن در رابطه با ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's a great field you help people and always there's a job available: اون رشته عالیه. هم به مردم کمک می ک ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that's his style he plays tough: اون همیشه همین طوره – سفت بازی می ک ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do it at a run if you're nervous: اگه استرس داری، بدو
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the rain was falling in sheets: باران به شدت در حال باریدن بود
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is pretty serious: کسی که کار رو با جدیت دنبال میکنه. ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's been shut lately barely responds to messages: این روزا خیلی در خودشه—به سختی جواب ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
neither side wants to blink first: هیچ کدوم از دو طرف نمی خوان اول کوت ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she works as a waitress: او پیشخدمت است.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am by your side in this situation at the moment: فعلا در این موقعیت در کنارت هستم
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the indicator light blinks fast in orange: چراغ نشانگر، به رنگ نارنجی، سریع چش ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wash it in cold water so the colours don't bleed: آن را با آب سرد بشویید تا رنگ هایش ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
supply result: در کامپیوتر: ذخیره نتیجه
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's gone out for a ride on his bike: برای سواری با دوچرخه اش به بیرون رف ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's on the blink again: کار نمیکنه خراب شده. ( doesn't work ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's a short bus ride to the airport: با اتوبوس، سواری کوتاهی تا فرودگاه ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the rise in internal energy due to the reaction appears as a rise in temperature of the gas: افزایش در انرژی درونی به دلیل واکنش ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
constant supply: منبع ثابت
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
power is in front of you: قدرت در مقابلت قرار بگیرد
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tie your hair up: موهاتو با کش ببند
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is on the blink again: کار نمیکنه خراب شده. ( doesn't work ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i learned to ride a bike when i was four: من در چهار سالگی یاد گرفتم دوچرخه س ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his smell is not as distinctive: بوی او آنقدرها هم متمایز نیست.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tie a tie: گره کردن/زدن کراوات
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i always feel nervous when the plane is landing: من همیشه موقع فرود هواپیما احساس اض ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i've ridden on a horse: من اسب سواری کرده ام.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a wasp had flown in through the window: یک زنبور از پنجره به داخل پرواز کرد ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as tall as your father: هم قد پدرش
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
quart of lemon juice chug at school: یک لیتر لیمونات ی نفس سرکشیدم توی م ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the printer is on the blink: پرینتر به تِرتِر افتاده blink=مشکل ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
infantry sighted: پیاده نظام رویت شد ( برای دشمن )
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in front of or next to you is power: در مقابل و یا در کنارت قدرت هست
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
can i give you a ride to the station: می توانم سواری تا ایستگاه بهت بدهم؟ ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as fast as you: هم سرعت تو
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
now you want to be by your side or in contrast: حالا تو دوست داری در کنارت باشد یا ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the sight of the sunset over the ocean was truly magnificent: دیدن غروب آفتاب روی اقیانوس واقعاً ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we need to bleed the radiators: باید رادیاتورها را هواگیری کنیم
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we blink he's up a tree: چشم به هم بزنیم بالای درخته blink= ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the kids had a ride on an elephant at the zoo: بچه ها در باغ وحش بر روی یک فیل سوا ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
once you finish a task check it off the list: وقتی کاری را تمام کردید، آن را از ل ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as it was getting late i decided to check into a hotel: چون داشت دیر می شد، من تصمیم گرفتم ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he may seem fierce but he is not really: طبل تو خالیه هارت و پورته لبو و دهن ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the labor party lost office in october 1951 to churchill's conservatives: در اکتبر ۱۹۵۱حزب کارگر جایگاهش رادر ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ride scholarship: بورسیه تحصیلی
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what a douche: عجب عوضی ایه عجب نامردی ایه
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
powers of a company or corporation: اختیاردارن - صاحب منصبان ( برای اش ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
summer has just flown by: تابستان به سرعت گذشت و رفت
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as it was getting late: چون داشت دیر می شد
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i will chug the water: من آب را سر خواهم کشید chug=لاجرعه ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he may seem tough but he is not really: طبل تو خالیه هارت و پورته لبو و دهن ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get out from my sight: از جلو چشمم دور شو
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
let me make more sense to you: بذارین قابل فهم تر برایت معنی کنم
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he gets on her bike and rides home: سوار دوچرخه اش شد و به سمت خانه سوا ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we used the box as a table: ما از جعبه به عنوان میز استفاده کرد ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the car is powered by electricity: این ماشین با برق کار می کند power=ب ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a near shave: نزدیک به خطر ، احتمال وقوع چیزی مثل ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lose office to: ازدست دادن جایگاه ( علوم سیاسی )
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she checked off the names of the attendees: او اسامی شرکت کنندگان را بررسی و تا ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he works in a school as a teacher: او در یک مدرسه شغل معلمی دارد [در ن ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
holmes held up a hand: هولمز دستش را بالا برد hold up= بال ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lubricate creaky door: در غژ غژی را روغن کاری کن
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
assembly call: فراخوان
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as the ice at the poles melts: همانطور که یخ های قطب آب میشود
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the noise out in the street was deafening: سر و صدای در خیابان کر کننده بود.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the lamp is beside the bed: چراغ کنار تخت است ( نشان می دهد که ...
٦ روز پیش