نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٤ روز پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٤ روز پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
٤ روز پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٤ روز پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
time and space are distorted when traveling at the speed of light: زمان و مکان هنگام سفر با سرعت نور ا ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it distorted the children's understanding: این موضوع باعث کج فهمی بچه ها شد.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get one's wire crossed: از این اصطلاح زمانی استفاده میشود، ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
500$ wired to your account: پانصد دلار به حساب شما واریز شده Wi ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wire to account: واریز کردن به حساب
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he had the $35 000 wired to a local bank: او 35000 دلار به بانک محلی حواله کر ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
washed ashore: آورده شدن به ساحل توسط امواج
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in the east the country is washed by the atlantic: در شرق، این کشور توسط اقیانوس اطلس ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is a wash: ترجمه تحت اللفظی: یک شستشو است ( بی ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
at first the game looked like a wash: در ابتدا بازی بی هیجان و یک طرفه به ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
are you trying to burn me: داری سعی میکنی منو بسوزونی؟ دست بند ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
burnished copper: مس صیقلی شده/قهوه ای مایل به قرمز
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take toll on something: عوارض داشتن روی چیزی
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
nowadays people pay tolls electronically on most roads: امروزه مردم در بیشتر جاده ها عوارض ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's really taking a toll on me: این واقعا اثر منفی در من داره
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is really taking a toll on me: این واقعا اثر منفی در من داره
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
how much should i pay for motorway toll: چقدر باید بابت عوارض بزرگراه پرداخت ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do you know the toll of dead and injured people: آیا تلفات کشته شده ها و مجروهین را ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was green: بی تجربه بودم.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the green party: حزب ( حفاظت از ) محیط زیست
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ball of wax: قضیه What's the whole ball of wax ک ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what's the whole ball of wax: کل قضیه چیه ؟
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what is the whole ball of wax: کل قضیه چیه ؟
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the pair went to the bedroom for some more balling: جفتشان به اتاق خواب رفتند تا کمی عش ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we had a ball at the party last night: دیشب در مهمانی حسابی خوش گذراندیم b ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we balled all night: ما تمام شب رقص و پایکوبی کردیم خوش ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they balled last night: داشتن رابطه جنسی ( خیلی عامیانه )
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he balled his fists in anger: او مشت هایش را از عصبانیت گره کرد.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she balled up the paper and threw it in the trash: او کاغذ را مچاله کرد و در سطل زباله ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
so you did it just to burn me: پس تو این کار رو کردی فقط برای اینک ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that was burned into my mind when i was a child: از بچگی تو ذهنم حک شده بود burn=حک ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i dont have lots of money to burn for unnecessary things like that: آنقدری پول اضافه ندارم که صرف چیزای ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i heard the bell toll: من شنیدم که زنگ به صدا در آمد. ( ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i will take care of it: من رسیدگی میکنم! من ردیفش می کنم من ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stress takes a toll on your health: استرس روی سلامتت تاثیر منفی می ذاره ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i spend too many hours at work and i don't have enough time to take care of things at home: ساعت های خیلی زیادی سر کارم و وقت ک ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my mother in law fell and could not take care of herself anymore: مادر شوهرم زمین خورد و دیگه نمیتونس ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i can take care of myself: میتونم از خودم مراقبت کنم.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take care to close the door slowly: مراقب باش در رو یواش ببندی
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a wise old man: یک پیرمرد خردمند و عاقل
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
health wise: به لحاظ بهداشتی wise= از جهتِ، از ن ...
٤ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
spark smoething off: علت چیزی شدن، سبب شدن، منجر شدن به
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his speech sparked a heated debate: سخنرانی او جرقه ی یک بحث داغ را زد. ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sparking a nationwide armed resistance: و این کودتا باعث برانگیختن یک مقاوم ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the spark from the fire lit the paper: جرقه ی آتش کاغذ را روشن کرد. ( اص ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you look green today: امروز ناخوش احوال و رنگ پریده به نظ ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
did you take care of everything: آیا ترتیب همه چیز را دادین؟ ( آیا ب ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
here is the catch you need to know: اینجا یک نکته ( داستانی ) هست که با ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
righteous living: زندگی درست و شرافتمندانه
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
challenge with: دست و پنجه نرم کردن با . . . سر و ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
open challenge: تعارض آشکار
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's a good catch: برای ازدواج مورد خوبی است. catch=آ ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i can sleep for 10 hours straight: می توانم ۱۰ ساعت متوالی بخوابم str ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she's a good catch: برای ازدواج مورد خوبی است. catch=آ ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's brilliant but some of his ideas are really out there: او فوق العاده است اما بعضی از ایده ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there are a lot of amazing countries out there: کلی کشور شگفت انگیز ( تو دنیا ) وجو ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she is a good catch: برای ازدواج مورد خوبی است. catch=آ ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what's your catch: منظورت چیه؟
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
people who behave in a way that is morally correct: افرادی که رفتاری اخلاقی و درست دارن ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what is your catch: منظورت چیه؟
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
here's the catch you need to know: اینجا یک نکته ( داستانی ) هست که با ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
righteous anger: عصبانیت بحق ( موجه )
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she shut down during the argument: وسط دعوا قفل کرد و دیگه حرف نزد. s ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
when mr cohen was asked by the coroner whether peaches had been a heroin addict he replied yes: وقتی مأمور تجسس قتل از کوهن پرسید ک ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there's a catch: یه مشکلی/ گیری تو کاره.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i have notified the coroner: من به مأمور تجسس قتل ( پزشک قانونی ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he tends to shut down when criticized: وقتی ازش انتقاد می شه، خودشو می بند ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was caught in traffic jam: من در ترافیک گیر افتاده بودم caught ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
straight black hair: موی صاف سیاه رنگ
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is a good catch: برای ازدواج مورد خوبی است. catch=آ ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i want you to give me a straight answer: می خوام یه جواب درست و حسابی ( صادق ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i didn't quite catch: من کاملاً متوجه نشدم catch=فهمیدن، ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
feel shut down: احساس ناتونی و رخوت احساس بی رمقی
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we're not allowed to chew gum in class: ما اجازه نداریم که در کلاس آدامس بج ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
when i work with a part i chew it up into small pieces: وقتی نـقشی را تـمرین میکنم، آن را ب ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we may be accustomed to being shut down emotionally: ما ممکن است عادت کرده باشیم از نظر ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't chew gum loudly in class: تو کلاس بلند آدامس نجو.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am afraid i didn't catch your name: متاسفانه متوجه اسم شما نشدم. ببخشی ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
remember to chew your food slowly before you swallow: یادت باشه قبل از قورت دادن، غذات رو ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she's not usually a moper: معمولاً غم زده نیست
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
without wasting time: بدون اتلاف وقت
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is a catch: عجب تیکه ای!! ( اصطلاح )
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't be such a moper: این قدر غصه نخور moper= غم زده / اف ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sorry i shut you down: ببخشید که حرفتو گوش نکردم ( خاموشت ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i didn't quite catch what you said: من کاملاً متوجه نشدم چی گفتی catch= ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
anxiety and prospect: بیم و امید
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i shut you down: حرفتو گوش نکردم ( خاموشت کردم )
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the rest or other's: بقیه
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the office moper always finds something to complain about: ( طنزآمیز ) اون همکار غم زده همیشه ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we muddled up the name labels and chaos ensued: ما برچسب های نام را اشتباه گرفتیم و ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the rest of money: بقیه پول؛ باقی مانده پول
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she's a catch: عجب تیکه ای!! ( اصطلاح )
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
snow and ice have caused chaos on the roads: برف و یخ باعث ایجاد بی نظمی در جاده ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she's not usually a moper but today she seems really down: معمولاً غم زده نیست، ولی امروز خیلی ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the rest of the food: بقیه غذا ؛ باقی مانده غذا
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there was complete chaos when the world champions arrived at the airport: وقتی قهرمانان جهان به فرودگاه رسیدن ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he coughed loudly: او با صدای بلند سرفه کرد.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i do not allow the rest to interfere in my life: من به بقیه اجازه نمیدهم در زندگی م ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he has to mop the floor after every meal: او باید بعد از هر وعده غذایی، کف را ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
accounting graduates have a good record in finding a proper job: فارغ التحصیلان حسابداری سابقه خوبی ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
repairs to the major highway this summer will bring chaos to commuters: تعمیر بزرگراه اصلی در تابستان امسال ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
here's a mark on your shirt: یک علامت روی پیراهنت هست.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the mood at work was black: محیط کار حال و هوای دلگیری داشت
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the prince was really dreamy: شاهزاده واقعا محشر و معرکه بود.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is chaotic: اوضاع مَگسیه ( آشفته، نامنظم، به ه ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you literally look tired: کاملا خسته به نظر می آی. literall ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what's your mood: فازت چیه ؟
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be threatened by: با . . . تهدید شدن مورد تهدیدِ . . ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
her skin as white as snow: پوست او مانند برف سفید بود.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a loud cough: یک سرفه با صدای بلند
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he teacher put a mark on the student's paper: معلم روی برگه دانش آموز یک علامت گذ ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you on the mood: یعنی شما حس و حال چیزی یا کاری را د ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we must rescue the threatened girls: ما باید دختران مورد تهدید قرار گرفت ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
other people or things that are left: افراد یا چیزهای دیگری که باقی مانده ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i spent all morning mopping the house: تمام صبح را مشغول تی کشیدن خانه بود ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we wont employ people with a record: ما افراد سابقه دار را استخدام نمی ک ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be in the mood for sth: حال/حوصله چیزی را داشتن
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the dog marked his territory: سگ قلمرو خود را علامت گذاری کرد.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this's chaotic: اوضاع مَگسیه ( آشفته، نامنظم، به ه ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a dreamy recollection: یک بیادآوری مبهم و گنگ / یک بیاد آو ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm not really in the mood to go out tonight: واقعا امشب توی مود بیرون رفتن نیستم ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he literally called me 23 times: او دقیقا۲۳ بار بهم تلفن کرد. lite ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's chaotic: اوضاع مَگسیه ( آشفته، نامنظم، به ه ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am so hungry i am literally dying: من خیلی گشنمه رسماً ( به معنای واقع ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be in the mood for something: حال/حوصله چیزی را داشتن
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the boss likes to pick over every little detail in the reports we submit: رئیس دوست داره هر جزئیات ریزی رو در ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he was literally insane: او واقعا دیوانه بود. او به معنای ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'll get someone to take care of it: یه نفر رو میارم که ازش مراقبت/ رسید ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
throw a monkey into the works of: چوب لای چرخ کسی یا چیزی گذاشتن
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to the point that: تا ( به ) حدی که تا ( به ) جایی که
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am so hungry i'm literally dying: من خیلی گشنمه رسماً ( به معنای واقع ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the engineering students picked the old engine to pieces to learn how all the parts fit together: دانشجویان مهندسی موتور قدیمی را از ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
please mark the correct answer: لطفاً پاسخ صحیح را علامت بزنید.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this is chaotic: اوضاع مَگسیه ( آشفته، نامنظم، به ه ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
who takes care of the dog while you are away: وقتی نیستید چه کسی از سگ مراقبت میک ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it marked a significant milestone in this company's growth: تحول مهمی را در رشد شرکت رقم زد
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the house is a bit chaotic at the moment: خانه در حال حاضر کمی نامرتب است
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'd have no use for a boat: قایق برای من هیچ کاربردی ندارد.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she quickly picked up on the tension in the room during the meeting: او بلافاصله از تنش موجود در اتاق، د ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
throw into disorder: چوب لای چرخ کسی یا چیزی گذاشتن
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
religious scriptures: متن مقدس
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he was dreamy as a child: او مانند یک کودک خیالپرداز و خیالبا ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i need to pick on a restaurant for dinner today: باید برای شام امشب یه رستوران رو ان ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm so hungry i'm literally dying: من خیلی گشنمه رسماً ( به معنای واقع ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
marking momentous occasion: جشن گرفتن رویداد مهم
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the traffic in seoul is often chaotic: ترافیک در سئول اغلب پر هرج و مرج اس ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
industrial uses: کاربرد های [استفاده] صنعتی
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
innocent request: درخواست / نظر بی قصد و غرض
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a dreamy expression: یک حالت رویایی و خیالی
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
let's focus on the big picture: بیایید روی نمای کلی ( اصل قضیه ) مت ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we were literally thrown out of our bunks: ما عملا به بیرون از تختخواب/جای خوا ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he used me and then broke up with me: او از من ( سوء ) استفاده کرد و سپس ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
innocent remark: درخواست / نظر بی قصد و غرض
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is a chaotic sort of a person: او فردی شلخته است
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there isn't a mark on it: حتی یه خش هم روش نیفتاده! mark معنی ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the kids really picked up on the new slang their older siblings were using: بچه ها واقعا از حرف های محاوره ای ج ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she literally kicked the opponet out of the ring: او ( به معنای واقعی کلمه بدون اغراق ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
some fireflies who served up with him got picked up at that building: بعضی از اعضای fireflies که با اون ه ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you literally said that i am a thief: قشنگ گفتی که من یه دزدم literally ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
dream of sth: آرزو و یا رویای چیزی را داشتن. . .
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
presence of a train was indicated electrically: وجود یک قطار {بصورت} الکتریکی نشان ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she used me and then broke up with me: او از من ( سوء ) استفاده کرد و سپس ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
her innocent remarks: گفته ها/اظهاراتِ معصومانه ی او
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't pick on the small details let's focus on the big picture: روی جزئیات کوچک پافشاری نکنید، بیای ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she is a chaotic sort of a person: او فردی شلخته است
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
car hunting: شکار خودرو یا جستجوی جدی برای خودرو ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
catch me if you can: اگه می تونی منو بگیر ( دستگیر کن )
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it was all a dream: همش الکی بود همه اش یک خواب بود
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the recruiters were able to pick off the best candidates from the large pool of candidates: ثبت نام کنندگان قادر بودند که از می ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his innocent remarks: گفته ها/اظهاراتِ معصومانه ی او
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i admit that i underestimated the power in the bulky fighters frame: اعتراف می کنم که قدرت بدنی آن جنگجو ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't pick on the small details: روی جزئیات کوچک پافشاری نکنید
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they released their first record in 1990: آنها اولین آلبوم خود را در سال ۱۹۹۰ ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i tried: تلاش کردم
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she's a chaotic sort of a person: او فردی شلخته است
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he was chiefing blunts all night: کل شب داشت پشت سر هم ماری می کشید. ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there is a catch here: اینجا پیچیدگی / مشکل وجود داره catc ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
dream of something: آرزو و یا رویای چیزی را داشتن. . .
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it doesn't have a catch: دستگیره نداره
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's a chaotic sort of a person: او فردی شلخته است
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the mother had gotten tired of picking up after the children: مادر از جمع و جور کردن ریخت و پاش ه ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i got a parking ticket and i'm going to fight it: من جریمه پارکینگ گرفتم و می خواهم ا ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my friend is neat: دوست من باحاله neat = آدم باحال
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i requested the presence of an adjudicator: من درخواست حضور یک داور را کردم.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you literally said that i'm a thief: قشنگ گفتی که من یه دزدم literally ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't try to chief me around: نخواه رئیس بازی دربیاری سر من! chie ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
after the long walk i could murder a cup of tea: بعد از اون پیاده روی طولانی، می میر ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a woman of great presence: یک زن با شخصیتی بزرگ
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't pick on the small details let s focus on the big picture: روی جزئیات کوچک پافشاری نکنید، بیای ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
neat scotch: اسکاچ بدون یخ neat در مورد مشروب، ب ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
archaeological records: یافته های باستانی ( باستان شناسی )
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wholly innocent misrepresentation: تدلیس بدون سوء نیت innocent=بدون سو ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i admit that it was my fault: می پذیرم که تقصیر من بود admit=بدون ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i also tried to study in my spare time: سعی کردم مطالعه ای هم در اوقات فراغ ...
٤ روز پیش