آزاده - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fiber feed: [نساجی] تغذیه کننده میانی مداوم ارو ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fiber forminig: [پلیمر] تشکیل لیف

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fiber e: [نساجی] لیف مصنوعی فایبر ای ( ویسکو ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fiber drawing: [پلیمر] کشش لیف

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fiber composite: [پلیمر] کامپوزیت لیفی

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fiber channel: [برق و الکترونیک] کانال فیبری

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fiber bundles: [آمار] کلافهای تاری

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fibermesh: brand of special fiber used to crea ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fiber fax: [نساجی] لیف نسوز - لیف تهیه لیف از ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fiber reinforced concrete: [عمران و معماری] بتن الیافی - بتن ت ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fiber channel arbitrated loop: [برق و الکترونیک] حلقه ی رسیدگی شده ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fiberoptic communication: [برق و الکترونیک] مخابرات تار نوری

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fibering: فیبرى

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fiberize: رشته رشته کردن، لیفی کردن، فیبر کرد ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fiber or fibre: تار، لیف ( الیاف ) ، رشته، نخ

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

famine fever: تیفوس

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

secretary bird: ( جانورشناسی ) مرغ منشی

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hindermost: hindmost, last in position, furthes ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

horrible sight: ghastly scene, hideous spectacle, f ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

horrible person: hideous person, menace, nuisance

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

horribleness: مخوف، ترسناک، زشت

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fiberous grease: [نساجی] گریس نسوز

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fibernka: [نساجی] لیف مصنوعی فایبر نکا ( ویسک ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fiberlta: [نساجی] لیف مصنوعی فایبرلتا ( ویسکو ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fiberize to: [نساجی] تار - لیف - لیفی شکل کردن

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fiberglass sheet: [عمران و معماری] ورق شیشه لیفی

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fibered: [ریاضیات] لایه ای

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fiber yarn: [نساجی] نخ کاغذی

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fiber v: [نساجی] لیف مصنوعی فایبر وی

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fiber stress: [عمران و معماری] تنش تاری - تنش رشت ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nourish hope: won't give up, keep hope alive

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nourisher: person or thing that sustains, pers ...

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

postponement of gratification: act of delaying satisfaction till a ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

postponer: تاخیر انداز

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tidytips: ( گیاه شناسی ) تایدی تیپز ( گل وحشی ...

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't cheat on me: به من خیانت نکن

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

geezo: محکوم

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

geeze bag: ( slang ) old person

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't scold me: سرزنشم نکن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't belittle me: تحقیرم نکن

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unhandy: غیر ماهر، ناراحت، مشکل بدست امده، ن ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unhandsome: زشت، نامطبوع، نا مناسب، نا زیبا

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unhandicapped: not handicapped

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

settlement load curve: [عمران و معماری] منحنی بار - نشست

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wait for dead man's shoes: wait for someone to die in order to ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

settle difficulties: solve problems, overcome obstacles

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

settlement joint: [عمران و معماری] درزنشست

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

settle one's affairs: take care of or resolve one's probl ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

settlement forecast: [عمران و معماری] پیش بینی نشست

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

settlement time curve: [عمران و معماری] منحنی نشست - زمان ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

settlement ratio: [عمران و معماری] نسبت نشست

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

settlement plate: [عمران و معماری] ورقه اندازه گیری ن ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

settlement of the foundation: [عمران و معماری] نشست پیگاه

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

settlement of debt: [حسابداری] تسویه ( بدهی )

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

settlement observation: [عمران و معماری] مشاهده نشست

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

settlement notice: notice that a guaranteed debt has b ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wait time: [کامپیوتر] زمان انتظار

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

settlement measurement: [عمران و معماری] اندازه گیری نشست

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

waiting anxiously: waiting with excitement, expectantl ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

settled old scores: reminded him of petty debts, settle ...

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cosmolatry: گیتى پرستی

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cosmogenic nuclide or cosmogenic or cosmogenic: [زمین شناسی] هسته کیهان زاد یک هسته ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cosmochemical: pertaining to cosmochemistry ( stud ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cosmoclastic rock: [زمین شناسی] سنگ کیهان آواری یکی از ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cosmogonic isotope: [زمین شناسی] ایزوتوپ کیهانزاد ایزوت ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wandered far: traveled a great distance, walked a ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cosmogonist: student of cosmogony ( study of the ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cosmolite: [زمین شناسی] سنگ کیهانی، شخانه، متئ ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cosmonautics: astronautics

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cosmopolitan area: [عمران و معماری] منطقه شهری

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cosmopolitan views: worldly views, sophisticated opinio ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cosmic dust: ( نجوم ) غبار کیهانی

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cosmogeny: پیدایش و تکامل گیتی

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cosmotron: ( فیزیک ) دستگاه شتابگر پروتون

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cosmographer: کیهان شناس، متخصص کیهان شناسی

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cosmochemistry: the science concerned with the dist ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cosmographical: مربوط به شرح گیتی یا جهان

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cosmoline: ( فرآورده ی نفتی ) کازمولین

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

you look like an apple on stick: افرادیکه موهایشان نا مرتب و بسیار ب ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cosmosarel chaos: انتظام و هرج و مرج

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jump ball: ( بسکتبال ) پرتاب عمود

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

where does this road lead to: این راه بکجا میرود

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

where do you feel the pain: کجاتان درد می کند، کجا احساس درد می ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

where did he come from: از کجا امد؟

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

who'd: verb used together with another ver ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

whatd: ( informal ) contracted form of "wh ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fatherly approach: fatherly manner, approaches matters ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fatherly attitude: fatherly manner, acts like a father

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fathers of the church: founders of the christian church

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

father off: دورتر

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

you're a dead man: you will not leave here alive

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

father confessor: کشیشی که به اقرار مردم گوش فرامی ده ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fatherless: بی پدر، پدرمرده، یتیم

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

father's day: ( امریکا ) روز پدر ( سومین یکشنبه د ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fathering: موجد

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fatherliness: پدری

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fathers of mercy: نام انجمنی از کشیشان کاتولیک

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

father divine: african - american social activist, ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

whered: ( informal ) contracted form of "wh ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

where do you think you are: what do you think this place is? w ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

where did we go wrong: ( about something bad that happened ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sirocco: بادگرم و گردباد مانند، گرم باد، باد ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sir reverence: ( قدیمی ) با معذرت، اگر جسارت نشود

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sirupy: شهددار

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sirra: مردکه، زنکه

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

siret: رود سیرت ( در جنوب خاوری اروپا - به ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sirenian: شبیه حوری دریایی

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sirrah or sirra: ( قدیمی ) مردکه

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sirach: ( انجیل ) سیرک

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sir arthur sullivan: english operettas composer who work ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sir richard owen: british biologist and anatomist, de ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sir charles spencer charlie chaplin: charlie chaplin ( 1889 - 1977 ) eng ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sir frances drake: english explorer and navigator who ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dodgy: این یک کلمه فوق العاده پرکاربرد است ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

motive force: نیروی محرکه

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unrestrained member: [عمران و معماری] عضو نامقید در مقاب ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chromat: پیشوندیست بمعنی رنگ و کروماتین که ب ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unrestricted random sample: [زمین شناسی] نمونه تصادفی نامقید

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

motiveless: بیجهت، بیخود

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unrestrictively: permissively, in the manner of not ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unrestfully: unquietly, not tranquilly, not peac ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

psychotically: like a psychotic person, while suff ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unrestrainable: uncontrollable, impossible to hold ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unrestrained hooliganism: uncontrolled rioting, unrestrained ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unrestricted kerb parking: [عمران و معماری] پارکینگ حاشیه ای ن ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

strifeless: صلح جو، بی نزاع

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unrestricted plastic flow: [عمران و معماری] جریان نامحدود خمیر ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

elusive answer: evasive or deceptive response; hard ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unrestricted random sampling: [حسابداری] نمونه گیری تصادفی غیر مق ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

deterioration in his condition: worsening of a particular situation ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unrestricted variable: [ریاضیات] متغیر نامقید

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

deterioration of cement: [عمران و معماری] فاسد شدن سیمان

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

microbending loss: [برق و الکترونیک] افت ریز خمیدگی

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

paralysis of the face: لغو یا کجی دهان

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

needy population: population that does not have a suf ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

transformator: الت تبدیل شکل جریان الکتریکی

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

transformed scores: [ریاضیات] نمره های تبدیل شده

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

marshalsea: ( دادگاه انگلیسی که در سال 1849 منح ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

contradictory messages: messages which are opposed

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

transformed constraint: [عمران و معماری] قید تبدیل شده

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dungy: پشگل مانند، پهنی، کودی

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

marshalship: پایه مارشالی

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

contradictory formal system: [ریاضیات] دستگاه صوری متناقض

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dunggeon: سیاه چال، زندان زیرزمین

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

marshal tito: birth name josip broz, yugoslavian ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

compassionateness: mercifulness, state of being compas ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dung of birds: چلغوز

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

marshal islands: republic of the marshall islands, r ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

upgradeable: combined form of upgrade.

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

marshall hammer: [زمین شناسی] چکش مارشال این دستگاه ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dungannonite: [زمین شناسی] یک دیوریت قلیایی حاوی ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

marshall mcluhan: canadian educator and professor of ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

marshall test machine: [زمین شناسی] دستگاه آزمایش مارشال ا ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

marshallese: native or resident of the marshall ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dunging: [نساجی] عمل کردن پارچه چاپ شده در م ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dung gate: gate in the old city of jerusalem ( ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unrestrictive: not tending to restrict

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dungworm: earthworm found in dung and is used ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unrestful: combined form of restful.

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unrestrained joint: [عمران و معماری] اتصال گیردار نشده

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cantilever crane: [زمین شناسی] جرثقیل طره ای، جرثقیل ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

transformer coupling: [برق و الکترونیک] تزویج ترانسفورمات ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

enviousness: حسادت

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

erosionist: فرسایش گرا

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cantilever flexibility: [عمران و معماری] نرمی تیر طره ای

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

credible interval: [ریاضیات] فاصله ی قابل باور

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

transformer practical: [برق و الکترونیک] ترانسفورماتور عمل ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

envious person: person who is jealous of another

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

minimize stress: reduce stress to the lowest possibl ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cantus firmus: ( موسیقی ) ملودی موجود که در تصنیف ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hierarchy plus input process output: [کامپیوتر] روش طراحی و مستند سازی ب ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

credible intervals: [آمار] بازه های قابل قبول

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

transformer secondary: [برق و الکترونیک] ثانویه ترانسفورما ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lentille: [زمین شناسی] توده ای از سنگ که دارا ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

minimize button: button in a graphical user interfac ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cantus: ( موسیقی ) ملودی اصلی ( به ویژه در ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

credibleness: dependability, reliability, trustwo ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hierarchy of models: [آمار] سلسله مراتب مدلها

٣ ماه پیش

مدال‌های آزاده