نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his outfit was pure razzle dazzle—sequins feathers and neon lights: لباسش یه نمایش کامل بود—پر از پولک، ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i fainted and came to: من بی حال شدم و به هوش امدم
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a good mattress can reduce back pain: یک تشک خوب می تواند درد کمر را کاهش ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
after the church turn sharp left: بعد از کلیسا ، سریع به چپ بپیچید.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
is there any milk in the fridge: آیا در یخچال شیر هست؟
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't bottled up your feelings: احساساتت را توی خودت نگه ندار
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the team tried a razzle dazzle play but the defense saw through it: تیم یه حرکت فریبنده انجام داد، ولی ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he scurried through the corridors of the ancient castle eager to uncover its secrets: او با عجله از راهروهای قلعه باستانی ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go on the razzle: بیرون رفتن و خوش گذراندن
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the servants scurried to prepare the banquet hall for the royal guests: خدمتکاران با عجله سالن ضیافت را برا ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you'll be worse luck: بد شانس تر خواهی شد
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do you have any information: آیا اطلاعاتی دارید؟
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
faint chance: شانس خیلی کمی داشتن است
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you just play a gotcha game with me: یعنی این کار تو فقط مچ گیری است ( ن ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a knife with a sharp edge: یک چاقو با لبه/تیغه تیز
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do we have any glasses: آیا هیچ عینکی داریم
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a scurry of squirrels: یک گروه سنجاب
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you will be worse luck: بد شانس تر خواهی شد
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm down with a cold: من سرما خورده ام i'm down=مریض احوا ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i don't have the faintest idea about it: من کوچکترین تصوری درموردش ندارم
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she totally rocked her presentation: ارائه ش رو ترکوند، عالی بود. rock ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do we have any beer: آیا آبجویی داریم؟
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
upbeat profession: حرفه خوش آتیه
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'd like to have a punch: من نوشیدنی گازدار میخوام punch=نوشی ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you rocked that interview—well done: مصاحبه رو ترکوندی—آفرین! rock ( ان ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
at sharp: راس ساعت/زمان
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go for a stroll: قدم زدن تفریحی و بی هدف
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they were banished from the library for making a noise: به خاطر ایجاد سروصدا از کتابخانه اخ ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my musical tastes don't overlap with my brother's at all: سلایق موسیقی من با برادرم اصلا باهم ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
many fish have ingenious ways of protecting their eggs from predators: بسیاری از ماهی ها روش های مبتکرانه ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if you have any questions: اگر سوالی دارید
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is meant to be: قرار است که
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i would faint right then and there: من باشم همونجا غش میکنم بعدش
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he rocked that leather jacket like a superstar: اون کاپشن چرمی رو مثل یه ستاره پوشی ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
iran offers upbeat assessment of progress in nuclear talks: ایران ارزیابی خوشبینانه ای از مذاکر ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they chanced to find their way in the storm: آنها شانس آوردند ک راهشان را در طوف ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
held no punches in her criticism: در نقد کردن ملاحظه ی هیچ کس رو نمی ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
metals expand when they are heated: فلزات وقتی حرارت داده شوند منبسط می ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sharp differences of opinion: تفاوت های آشکار عقیدتی
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
with thornton's final refusal the comrades could not fudge the chair issue any longer: با امتناع نهایی تورنتون، رفقا دیگر ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the boat was rocking gently on the lake: قایق داشت به آرامی روی برکه تاب می ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the political debate turned into a fray: مناظره سیاسی به جنجال تبدیل شد.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you're banished from out community: از جامعه ما طرد شدی!
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i followed a narrow path through the woods: مسیر باریکی را از میان جنگل دنبال ک ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what a big chance: چه شانس بزرگی
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a sharp pain: درد شدید
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
vicky stole a piece of fudge from the kitchen: ویکی یک تکه فاج ( نوعی شیرینی ) از ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
constant stress frayed her patience: استرس مداوم صبرش را فرسوده کرد.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i rocked the baby until she went to sleep: من آنقدر بچه را در گهواره تاب دادم ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he was banished to an uninhabited island for a year: به جزیره ای خالی از سکنه به مدت یک ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a road kill: جسد
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a great tidal wave may ruin everything in its path: سونامی بزرگ ممکن است همه چیز را در ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
water expands as it freezes: آب وقتی منجمد می شود انبساط می یابد ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a sharp increase in prices: افزایش شدید در قیمت ها
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she sewed the fray to prevent damage: او حاشیه پارچه را دوخت تا آسیب نبین ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stray into one's arms: در آغوش کسی پرت شدن
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we are on the path of success: ما در مسیر موفقیت قرار داریم
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i had to scurry to the store before it closed: باید با عجله می رفتم مغازه قبل از ا ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i know i'm bossy and i hold my hands up to tha: می دونم که خوشم میاد رئیس بازی دربی ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the country was rocked by a series of political scandals: کشور به خاطر چندین جنجال سیاسی تکان ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he couldn't shake the feeling of loss: او نمی توانست از احساس فقدان دست بک ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a sharp fall in unemployment: کاهش شدید در بیکاری
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we're on the path of success: ما در مسیر موفقیت قرار داریم
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
muffled squealing: ناله ی گرفته، عرعر گرفته و خفیف
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a sharp bend: یک پیچ تند
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the contract has several important conditions that must be met: قرارداد چندین شرط مهم دارد که باید ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cover your ears cause it has no muffler: گوشهایت را بگیر چون اون صداخفه کن ن ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there are a couple of fudge options at hand but neither entirely bridges the divide: چند گزینه ناقص و نادرست در دسترس اس ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
child's vocabulary expands through reading: ( دایره ) واژگان کودک از طریق خواند ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the kids were scurrying around the house looking for their toys: بچه ها این طرف و آن طرف خانه می دوی ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tech companies joined the fray with new products: شرکت های فناوری به رقابت پیوستند.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
scamper away: دررفتن - گریختن - پا به فرار گذاشتن
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the news rocked the world: آن خبر، جهان را شوکه کرد.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the seller agreed to the deal but only under two conditions: فروشنده با معامله موافقت کرد، اما ف ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a sharp turn: یک پیچ تند
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to have managed: موفق شدن در انجام کاری، توانستن به ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she has a sharp eye for a bargain: او چشم تیزبین به یک معامله دارد.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he made a fudge of one of her feet: او یکی از پاهایش را به شکلی ناشیانه ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
student numbers are expanding rapidly: تعداد دانشجویان به سرعت در حال افزا ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
when he saw his boss coming he scurried back to his desk: وقتی رئیسش را دید، با عجله برگشت سر ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they rocked the stage with their energetic performance: آنها با اجرای پرانرژی شان صحنه را ت ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a journalist with an extremely sharp mind: یک خبرنگار با ذهنی بسیار هوشیار
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
shake sb off: دک کردن
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stray into someone's arms: در آغوش کسی پرت شدن
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keep your trap shut: دهنت را ببند
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sprinkle the spices over the hot fudge: ادویه ها را روی فاج داغ بپاشید.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
our new director is very sharp: مدیر جدید ما بسیار تیزبین است.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the laboratory is expanding its capacity to produce computer chips: آزمایشگاه در حال گسترش ظرفیت خود بر ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
told you i'd rock that shit: بهت گفته بودم می ترکونم
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
shake someone off: دک کردن
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the doctor said her condition is stable now: دکتر گفت که وضعیت سلامتی او اکنون ب ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'd be better off shaking this rat off: واسم بهتره اون زیرآب زن رو دک کنم
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a sharp mind: ذهنی هوشیار
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
even more surprising is glenny's attempt to fudge the fundamental issues of the balkan conflict: حتی جالب تر، تلاش گلنی برای پنهان ک ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stray into somebody's arms: در آغوش کسی پرت شدن
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
birdwatchers need to have sharp ears and eyes: پرنده بازان باید گوش و چشم تیزبین د ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if she managed to do it so can i: اگر او توانست این کار را انجام دهد، ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the air in the balloon expands when heated: هوای بالون هنگام گرم شدن منبسط می ش ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his nerves were frayed after the long meeting: اعصابش بعد از جلسه طولانی تحلیل رفت ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the patient's condition is stable: وضعیت بیمار ثابت است.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
chocolate and chocolate sauces toffees fudge butterscotch carob chocolate: شکلات و سس شکلات، تافی، فاج ( نوعی ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a sharp dresser: یک فرد شیک پوش
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it was a sharp reminder of how dangerous the world can be: این یک یادآوری روشن بود که جهان چقد ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if he managed to do it so can i: اگر او توانست این کار را انجام دهد، ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stray into sb's arms: در آغوش کسی پرت شدن
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she scurried off to grab a coffee before the meeting started: قبل از شروع جلسه با عجله رفت قهوه ب ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is a kind of trap: نوعی تله است
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they expanded their retail operations during the 1980s: آنها در طی دهه 1980 فعالیتهای خرده ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i rock you: I love you دوستت دارم در زبان خیابا ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the company entered the fray with a new product: شرکت با یک محصول جدید وارد رقابت شد ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
before buying the house we checked its condition very carefully: قبل از خرید خانه، وضعیت ( کیفیت ) آ ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he joined the political fray: او به نزاع سیاسی پیوست.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
shake your head: سرت را تکان بده همان ب معنای مخالفت ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the government continues to fudge the issue by refusing to give exact figures: دولت با امتناع از ارائه آمار دقیق، ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she wisely avoided the fray: او عاقلانه از درگیری دوری کرد.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to rock something: چیزی را شوکه کردن
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i've got a good recipe for fudge: من یک دستور پخت خوب برای فاج ( نوعی ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if pam managed to do it so can i: اگر پم توانست این کار را انجام دهد، ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i keep all my pasta and canned goods in the pantry: همه ی پاستاها و کنسروهام رو توی آبد ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there is a sharp distinction between crimes which involve injury to people and those that don't: تمایز آشکار بین جنایاتی وجود دارد ک ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sharp suit: کت شلوار شیک
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mice scurried across the cold stone floor fleeing from the predator: موش ها روی کف سنگی سرد با سرعت حرکت ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
supermarkets continue to expand the range of products and services offered in their outlets: سوپرمارکت ها همچنان در حال گسترش دا ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's a kind of trap: نوعی تله است
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we can manage on our own: آقا بالاسر لازم نداریم ( ما می توان ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the mountains stood in sharp contrast to the blue sky: کوهها در تضاد آشکار با آسمان آبی بو ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the athletes trained in difficult weather conditions: ورزشکاران در شرایط سخت آب و هوایی ت ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he tried to fudge the issue by saying that he did not want to specify periods: او سعی کرد با گفتن اینکه نمی خواهد ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the noise left her with frayed nerves: سروصدا اعصابش را فرسوده کرد.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
who is ready to rock: کی امادست بترکونیم؟! rock گاهی اوقا ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
shake the bottle before taking the medicine: قبل از خوردن دارو بطری را تکان دهید
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this solution is a fudge rushed in to win cheers at the party conference: این راه حل یک راه حل عجولانه و نادر ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the new kitchen has a walk in pantry: آشپزخونه ی جدید یه آبدارخونه ی قابل ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this cheddar has a wonderfully sharp flavor: این پنیر چدار طعم تند و فوق العاده ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i can manage this other one: من می توانم این یکی دیگر را مدیریت ...
٤ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
utter darkness: تاریکی مطلق
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you must return the item in its original condition: باید کالا را در شرایط اولیه آن بازگ ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
who's ready to rock: کی امادست بترکونیم؟! rock گاهی اوقا ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hot fudge: سس شکلات
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the jeans had frayed edges: لبه های شلوار راه راه شده بود.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he had to fudge a reply because he didn't know the right answer: او مجبور شد جوابی سرهم بندی کند چون ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
production capacity could expand by up to 30 percent thus bringing down prices: ظرفیت تولید می تواند تا 30 درصد افز ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he had to fudge an excuse for his absence: او مجبور شد برای غیبت خود بهانه ای ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stray finds are more commonly discovered than whole new sites: کشف اشیا جداافتاده ( تک و توک ) معم ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a bunch of idiots: یک مشت احمق / دار و دسته احمق ها
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the local pantry helps families in need: مرکز خیریه محلی به خانواده های نیاز ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the lemon juice gives the sauce a sharp acidic taste: آب لیمو به سس یک طعم تند و اسیدی می ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the city's utter destruction: ویرانی کامل شهر
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they promised to improve the working conditions for all employees: آن ها قول دادند که شرایط کاری را بر ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't utter a sound: جیکت در نیاد.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i don't think he will be able to manage the shop himself: من فکر نمی کنم که او بتواند خودش مغ ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i can't utter his name: نمیتونم اسمش رو بگم
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i wanna rock: من میخوام بترکونم
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
life ain't the same without you: زندگی بدون تو همانند قبل نیست.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his foreign policy vision had remained the same: دیدگاه سیاست خارجۀ او همچنان ثابت م ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a knob of butter: یک مقدار کمی کره به اندازه یک قاشق ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i uttered an exclamation: فریاد زدم.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i wish every thing was the same: دلم می خواست همه چی همانطور مثل قبل ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if you detect hostility and strength of dominance in an animal it no longer would seem cute to you: اگر خصومت و قدرت تسلط را در یک حیوا ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she uttered a sharp cry of pain: از درد دادش دراومد utter=صدای کسی د ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
everything will be the same: همه چیز همین جوری می مانه! هیچی تغی ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i detected the flaws in her reasoning: به کاستی های استدلال او پی بردم.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this is a how to guide for beginners: این یه راهنمای آموزشی برای مبتدی ها ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
utter waste of time: وقت هدر دادن مطلق
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
of the same size: هم اندازه
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what happen if i break the rules: چه اتفاقی می افته اگر من قوانین را ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what if you couldn't pay my money back: اومدیم ُ نتونستی پولم را پس بدی! wh ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she detected some errors in the report: او برخی از خطاها را در گزارش پیدا ک ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this instrument detects and registers the slightest change in temperature: این ابزار کوچک ترین تغییر درجه ی حر ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do i detect a whiff of perfume: بوی عطری رو حس میکنم؟ به مشامم میر ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
how can life be the same without him: زندگی بدون او چه جوری میشه ( مثله ق ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what if you get lost: اگه گم شدی چی؟؟ What if=اگه. . . . ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she easily detected the real killer: او قاتل حقیقی را به آسانی شناسایی ک ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she brought up her children in just the same way her mother did: او بچه هایش را همان طور که مادرش ( ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she was wearing exactly the same dress as i was: او دقیقا لباسی یکسان با آن که من پو ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
her channel is full of how to videos on makeup: کانالش پر از ویدیوهای آموزشی آرایشه ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we are the same: ما همه مثل هم هستیم.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a how to guide about: A how - to guide about یک راهنمای ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a how to class in cake decorating: یک کلاس عملی در تزیین کیک how - to ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
of the same color: هم رنگ
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
her words scorched his pride: حرف هایش غرورش را سوزاند. scorch ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the desert sun scorched the ground: آفتاب بیابان زمین را سوزاند. scorc ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the hot iron scorched his shirt: اتو داغ پیراهنش را سوزاند. scorch ...
٤ روز پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٤ روز پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٤ روز پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you are making a hundred dollar: شما 100 دلار در امد دارید
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i brought my dad a fresh a cup of tea: من برای پدرم یک فنجان چای تازه اورد ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there were scorch marks on the table: روی میز آثار سوختگی دیده می شد. sc ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the food contained an additive to help it stay fresh: غذا ها شامل یک افزاینده اند که کمک ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we got up the next day feeling fresh: روز بعد با احساس شادابی از خواب برخ ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
good english gives students an edge abroad: انگلیسی خوب به دانشجوها خارج از کشو ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mom hold your horses we'll leave in five minutes: مامان، یه لحظه صبر کن! پنج دقیقه دی ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this skill gives you an edge at work: این مهارت به تو در کار مزیت می دهد.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
were headed back to school: به مدرسه بازگشتند
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's far too wet he avoids all sorts of decisions: او خیلی بی عرضه است، از انواع تصمیم ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i know you're excited but hold your horses before you buy it: می دونم هیجان زده ای، ولی قبل از خر ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
where are you headed to today: امروز کجا میری؟
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do you realize me: مرا درک می کنی؟ realize=درک کردن ک ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it gave him an edge in the competition: باعث شد در مسابقه برتری پیدا کند.
٤ روز پیش