آزاده - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mornay: having a white cheese sauce

٤ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

morning tea: cup of tea drunk each morning after ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

morningside: name of several towns located in en ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

laughter is infectious: خنده مسری

٤ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

moroni: name of an angel which according to ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

moronism: foolishness

٤ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

moronity: stupidity

٤ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

moro: مسلمان جزایر فیلیپین و مالایا

٤ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

moroccan: مراکشی

٤ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٤ هفته پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

plantable psyllium: پامچال فرنگی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

treatment with enzyme: عملیات با آنزیم

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

plant register: دفتر ثبت اموال

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

plant power: توان نیرو گاه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

plant nutrient: عنصر غذایی گیاه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

plant mixing: اختلاط در کارخانه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

plant mines: put explosives in place

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

plant manager: مدیر کارخانه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

plant mixed concrete: بتن آماده

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

plant location: تعیین محل کارخانه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

plant layout model: مدل طرح بندی کارخانه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

plant layout: آرایش کارخانه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

plant indicator: نشانگر گیاهی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

plant design: طرح کارخانه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

plant cover: پوشش گیاهی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

plant capacity: ظرفیت کارخانه

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

soaked adj: خیس، آغشته به آب

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

valetta: capital of malta

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

valet de chambre: پیشخدمت مخصوص

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

valetudinarianism: احساس ضعف و سستی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

valetudinary: علیل، وسواسی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

old fellow: old friend

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

american samoa: جزایر ساموآ ( در جنوب اقیانوس آرام ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

american english: زبان انگلیسی متداول در امریکا

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

american association of applied linguistics: professional organization of schola ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

american national institute standards or ansi or ansi: کمیته ملی که فعالیتهای استاندارد دا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

virginia creeper: یاسمن زرد

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

american aid: monetary assistance to the state of ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

american ivy: یاسمن زرد

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

american chameleon: حربای امریکایی ، سوسمار کوچک

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

american morse code: رمز مورس آمریکایی رمز خط

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

american academy of cosmetic surgery: american based institute of cosmeti ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

american leopard: یکجور یوز پلنگ در امریکا

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

american kestrel: باز امریکایی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

american make: ساخت امریکایی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

american standard: کد استاندارد امریکایی برای مبادله ا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

american beauty: نوعی گل رز دورگه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

american wirehair: گربه ی سیم موی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

america israel political action committee: american organization which works t ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

american civil liberties union: an organization that works to defen ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

american water spaniel: سگ اسپانیل آبی امریکایی ( موهای مجع ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

american society for testing and methods or astm or astm: انجمن آمریکایی برای آزمایش و مواد ی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

america's schindler: founder of the american rescue comm ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

american standard code for information interchange: رمز استاندارد امریکایی برای تبادل ا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

american dialects: گویش های امریکایی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

american wigeon: مرغابی امریکایی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

century plant: برگ های گوشتالو ـ بین ده تا سی سال ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

american terms: american stipulations as opposed to ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

american aloe: برگ های گوشتالو ـ بین ده تا سی سال ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

american legion: لژیون سربازان دیروزین ارتش امریکا ( ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

american sign language: ( آموزش کرها و لال ها ) زبان اشاره ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

american standard asso ciation: سیستم امریکایی اندازه گیری حساسیت ف ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

american standard version: متن بازبینی شده ی انجیل از سوی گروه ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

american eagle: عقاب گر ( نشان ایالات متحده ی امریک ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

american cheese: پنیر امریکایی ( که از پنیر چدار ساخ ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

american federation of labor: فدراسیون کارگران امریکا و کانادا ( ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

american revolution: عملیات اعتراض آمیز مردم امریکا برعل ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

outrunner: یابو

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

run foul of: خوردن به، درهم تابیده شدن

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

runlet: رود کوچک، نهر

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

running head: ( کتاب ) عنوان مکرر

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

american egiption: نوعی الیاف پنبه ای که اصل آن از مصر ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

american customer satisfaction index: شاخص رضایت مشتری آمریکایی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

american citizenship: membership as a citizen of the unit ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

american caisson or box caisson or box caisson: صندوقه شناور ( پی سازی )

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

american automobile association: organization which provides emergen ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

american association of engineers: professional organization of engine ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

loaded impedance: امپدانس بار شده، امپدانس با بار امپ ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lay a course: نقشه ی کاری را کشیدن

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

loaded filter or reversed filter or reversed filter: صافی پایدار ساز

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

layerage: پرورش گیاهان از راه خواباندن

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lay days: ایام بارگیرى و بار اندازى کشتی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lay for: در کمین ( کسی ) نشستن

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lay day: هر یک از روزهایی که طی آن بارگیری و ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lay to: تقلا کردن، دروغ گفتن، نسبت دادن به

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

layer cake: کیک لایه لایه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

true life: همانند زندگی واقعی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lovemate: معشوقه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

true color image: image that displays color as they a ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

truepenny: رفیق درستکار

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

loaded with god's mercy: غرق غریق رحمت خدا

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

true burden: بارسنگ واقعی ( آتشباری )

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

love apple: گوجه فرنگی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

loadability: ظرفیت بار

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

truehearted: باوفا، وفادار، صمیمی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

true bearing rate: نرخ جهت حقیقی سرعت تغییر جهت واقعی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

love beads: گردن بند تسبیحی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

load and go: بارکنش و اجرا

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

true basic: تروبیسیک

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

true copy: duplicate which is identical to the ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

love in a mist: سیاه دانه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

load displacement: بار جابه جایی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

true and fair view: دیدگاه مطلوبیت ارائه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lovelock: طره ی گیسو، زلف روی پیشانی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

true altitude: ارتفاع حقیقی ارتفاع بالاتر از سطح م ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lay rezder: عامی که اجازه دارد نماز یا آیین مذه ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

truetype: font type that is not based on bit ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

love game: مسابقه ای که در آن بازنده اصلا امتی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

true value of the parameter: مقدار واقعی پارامتر

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lovesome: مطبوع، عاشق، محبوب

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

true picture of reality: view of the actual situation

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

love lies bleeding: تاج خروس دم گربه ای گل تاج خروس ز ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

loading facilities: وسایل بارگیری

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

true dip: شیب حقیقی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

loved i nothonour more: اگر شرافت را بیشتر دوست نداشتم

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

true ribs: دنده های کامل، دنده های متصل به است ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

load time: زمان بار کردن

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

true difference: تفاوت واقعی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

love is everything: موضوع اصلی محبت است

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

load of an ass: خروار

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

true crane: جرثقیل سیار

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

true fruit: میوه ای که از یک برچه یا برچه های آ ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

love alce: آدم هرزه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

load key: کلید بارکنش

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

true false test: آزمون درست و غلط

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

true copolymer: همبسپار حقیقی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

loading routine: روال بارکننده

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

love philtre: شربت عشق انگیز

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

load sharing: شرکت در بار گذاری.

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

layout of circuit: طرح آرایش مدار

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

love in idleness: بنفشه فرنگی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

layout man: مسؤول پیاده کردن طرح

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

loveerless: بی یار

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

loader haul dump or lhd or lhd: لودرچرخ لاستیکی زیرزمینی ( lhd )

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

layout chart: نمودار جا و مکان

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

loading grab: لودرچنگکی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

layout of luminaries: نحوه گستردگی منابع روشنایی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lover like: عاشق وار

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

true complement: متمم واقعی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

layout of light sources: نحوه گستردگی منابع روشنایی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

loaded with honours: غرق افتخار

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

truelove knot: گره کور، گره دیرگشا

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

truebred: اصیل، با تربیت

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

true factor safety: ضریب اطمینان واقعی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

love knot: گره کور، گره دیرگشا

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

true or sternal ribs: دنده های حقیقی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

load regulation: تثبیت بار

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

trueheartedness: صمیمی، بی ریا

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

load matching switch: کلید تطبیق بار کلید

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

layout sheet: برگه طرح

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

load circuit: مدار بار مدار بار مجموعه ی مداری که ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

love wave or love waves or love waves or lq: امواج لاو نوعی از امواج سطحی که حر ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

layout of residential area: نحوه گستردگی مناطق مسکونی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

loading coll: نوعی پیچک با هسته ی آهنی که به منظو ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

layout planning chart: جدول طراحی کارخانه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

love begotten: حرامزاده

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

true or real focus: کانون حقیقی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he earns as much again so i do: دو برابر من پول در میاره

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

load bearing partition: جداگر باربر

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

truetype font: فونت

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he hails from new york: اهل نیویورکه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

load bearing diaphragm: جدار باربر

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

true he is somewhat stingy: راست است که اندکی خسیس است ولی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

loading error: خطای بار گذاری

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he can pull strings: خیلی خرش میره آدم کله گنده ایه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

true value: اندازه حقیقی اندازه حقیقی عبارتست ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

load impedance diagram: نمودار امپدانس بار نموداری که اثر ت ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

true pelvis: لگن زیرین

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he drove us in to it: اون مارو تو این دردسر انداخت

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

load haul dump unit: ماشین بارکننده - باربر ( ترابری )

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

load transfer switch: کلید انتقال بار کلیدی که مولد یا من ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he always has sth on his sleeve: همیشه یه چیزی تو چنتش داره

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

load point: نقطه بار گذاری

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he always pulls the wool over his friends eyes: او همیشه سر دوستانش شیره می مالد

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

true course: مسیر حقیقی مسیری که با زاوایه انداز ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

load matching networ: شبکه ی تطبیق بار شبکه ای برای تطبیق ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he blew hot and cold: مردد/دودل بودن این پا و آن پا کرد ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

truespeech: group of software applications that ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

load matching: تطبیق بار

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give sb a knuckle sandwich: با مشت زدن

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have a soft spot for sb or sth: به کسی / چیزی علاقه داشتن

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give sb a dirty look: به کسی چپ چپ نگاه کردن

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have an ace up your sleeve: ورق برنده در آستین داشتن

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give yourself airs: فخر فروختن

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have a inkling of sth: �احساس همدردی کردن / از چیزی تصور م ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go fly on your sky: برو پی کارت

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have fun for me: بجای منم خوش بگذرون

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have got sth inside out: لباسی رو برعکس پوشیدن

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

loaded antenna: آنتن با بار آنتنی که به منظور افزای ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have wear sth inside out: لباسی رو برعکس پوشیدن

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get rid of her: از شرش خلاص شو

١ ماه پیش

مدال‌های آزاده