نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the decision to leave her children now haunts her: تصمیمش مبنی بر ترک بچه هایش اکنون م ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his dormant love flared again: عشق خفته اش دوباره شعله ور شد.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
after the long summer vacation we bid farewell to our friends at the airport: بعد از تعطیلات طولانی تابستان، از د ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
combined effect: اثر تلفیقی
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
peter heard the sound of gunfire: پیتر صدای شلیک گلوله ( را ) شنید.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
her face haunts me: قیافه ش دائماً تو ذهنمه
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
dirty occupations: مشاغل کثیف
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i swear i'll never talk to him again: قسم می خورم دیگه هرگز با او حرف نمی ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
swear on my mum that was hilarious: به جون مامانم قسم خیلی خنده دار بود
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
theoretical voice: صاحب نظر نظری صاحب نظر تئوریک صاحب ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i met this really fit bloke in a club last night: دیشب توی کلاب یه پسر خیلی خوش تیپ و ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they fitted video cameras and other devices to the cars: آنها دوربین عکس برداری و ابزار های ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he placed a bid on the vintage car hoping to get a good deal: او برای آن خودروی کلاسیک پیشنهاد قی ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she bade him farewell before he left for the airport: او قبل از اینکه به فرودگاه برود از ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this bar used to be one of your old haunts: این کافه یکی از پاتوق های قدیمی ات ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she was rooting around in her drawer for a pencil: او در حال گشتن برای یک مداد در کمدش ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
swear on a stack of holy books: قسم به مقدساتی
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this key doesn't fit the lock: این کلید به قفل نمیخوره ( قفل را با ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
light travels faster than sound: سرعت نور از سرعت صوت بیشتر است.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this won't fit under the seat: این زیر صندلی جا نمی شه. fit =جا ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i hear that's a dirty movie: شنیدم فیلم سکسی و صحنه داریه
١ روز پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ روز پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ روز پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she divorced her husband after she discovered that he was having an affair: او ( آن زن ) بعد از اینکه متوجه شد ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put someone on edge: کسی را عصبی کردن
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
after the operation she couldn't eat solids: بعد از عمل ، او نمی تواند غذای خشک ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this affair must be kept confidential: این مسئله باید محرمانه بماند
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put somebody on edge: کسی را عصبی کردن
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a cube and a pyramid are both solids: مکعب و هرم هر دو جسم هندسی هستند.
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's no affair of mine: به من مربوط نیست
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put sb on edge: کسی را عصبی کردن
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
red solid curve: منحنی توپر قرمز رنگ
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is no affair of mine: به من مربوط نیست
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the country has been on edge due to political unrest: کشور به خاطر ناآرامی های سیاسی در ح ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he has 54 tin boxes packed solid with baseball cards: او 54 جعبه قوطی دارد که با کارت های ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this has nothing to do with you it's not your affair: این ربطی به تو نداره. این موضوع و ک ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a solid green background: پس زمینه سبز یکدست
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this has nothing to do with you it is not your affair: این ربطی به تو نداره. این موضوع و ک ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
solid reasoning: استدلال مستحکم
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the reciprocal flow of useful information: تبادل اطلاعات مفید
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a solid silver bracelet: یک دستبند نقره خالص
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
theirs was a great love affair: عشق آنها یک عشق بزرگ بود. [=خیلی عا ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
click picture: عکس گرفتن
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
solid slag: گدازه غلیظ
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
had a row with my husband yesterday: من دیروز با شوهرم بگو و مگو داشتم
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he cabled his nephew stating: او تلگراف زد به برادرزاده اش با این ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his wife discovered that he was having a love affair with another woman: همسرش متوجه شد که او با زن دیگری را ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bulk solid: توده جامد
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she cabled her nephew stating: او تلگراف زد به برادرزاده اش با این ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a love affair: عشق بازی، رابطه ی عاشقانه
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a solid structure: یک ساختار مستحکم یا محکم
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there was a strain of insanity in the family: در خانواده یک رگه از جنون و دیوانگی ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he had affairs with several women: با چند زن رابطه ی نامشروع داشت
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm a bit on edge today: امروز یکم عصبیم یا مضطربم.
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she had an affair with a coworker: با یک همکار رابطه جنسی مخفیانه داشت
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am a bit on edge today: امروز یکم عصبیم یا مضطربم.
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
after the operation he couldn't eat solids: بعد از عمل ، او نمی تواند غذای خشک ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
something clicks: جا افتادن، جور شدن، درست شدن یعنی ح ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we couldn't row: نمیتوانستیم پارو بزنیم
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
solid silver candlesticks: شمعدان های نقره تمام عیار یا خالص
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we were invited to a black tie affair at the governor's mansion: ما به یک مراسم کراوات مشکی [=میهمان ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this diamond is less expensive because it contains several flaws: این الماسه ارزون تره، چون چند تا ای ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sth clicks: جا افتادن، جور شدن، درست شدن یعنی ح ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he wants to make their wedding day an affair to remember: او می خواهد روز عروسی آنها را به خا ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a solid line of traffic: یک ترافیک کیپ یا بسته ( قفل ) یا غل ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
religeons are like rivers they flow to the same sea: دین ها مانند رودهایی هستند که همه ب ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
everything's clicking: همه چی خوب پیش میره
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we get six days off in a row: ما شش روز پشت سر هم مرخصی داریم row ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a solid oak table: یک میز بلوط مستحکم
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
an extramarital affair: ماجرای عشقی با شخص ثالث ( با غیر هم ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i lost my flow: انرژیمو از دست دادم flow=انرژی و یا ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
everything is clicking: همه چی خوب پیش میره
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
solid objects in the galaxy: اجسام فضای در کهکشان
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we were rowing against the wind: ما خلاف جهت باد پارو می زدیم row=قا ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the book describes america's love affair with baseball: این کتاب عشق بی حد و مرز آمریکا به ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the only bridge across the river was a flimsy affair of ropes and rotten wood: تنها پل روی رودخانه، یک چیزِ سست از ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he’s the perfect boyfriend his only flaw is the fact that he sometimes speaks without thinking: اون دوست پسر بی نقصیه؛ فقط عیبش این ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
her english is very poor: انگلیسی او خیلی ضعیفه.
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
use strokes of solid green to the wall painting: استفاده از خطوط سبز یکدست در نقاشی ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the public has shown little interest in the whole affair: مردم علاقه چندانی به کل این ماجرا ن ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
superhero foods for students: غذاهای مقوی برای دانش اموزان
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there's a major flaw in your plan: یه اشکال اساسی تو نقشه ت هست
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
many poor families can't afford basic healthcare: خیلی از خانواده های فقیر توان پرداخ ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a solid blue background: یک پس زمینه آبی سیر یا یکدست
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the famous hostage affair of the late 1970s: ماجرای گروگان گیری معروف در اواخر د ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's the perfect boyfriend his only flaw is the fact that he sometimes speaks without thinking: اون دوست پسر بی نقصیه؛ فقط عیبش این ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
superhero spices: ادویه های قوی یا مقوی
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
poor child: بچه ی بیچاره
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a white rose on a solid blue background: یک رز سفید در زمینه آبی سیر
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a simple affair: یک موضوع/پیشامد/ واقعه ساده و مفصل
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it will never work: عمراً جواب بده.
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a elaborate affair: یک موضوع/پیشامد/ واقعه ساده و مفصل
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
click his fingers: بِشکَن زدن
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it'll never work: عمراً جواب بده.
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i had a row with him: من با او دعوا / مشاجره کردم row=مش ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
solid gold candlesticks: شمعدان های طلا تمام عیار یا خالص
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a cube is a solid: مکعب یک شکل سه بعدی است.
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he had his flaws but he was still a great teacher: او معایب خود را داشت، اما او هنوز ی ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
land sb with sth: باعث ایجاد دردسر و مشکل برای کسی شد ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the boat bumped against a solid object: قایق به یک جسم جامد برخورد کرد.
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fighting in vietnam was an experience that would haunt him for the rest of his life: جنگ در ویتنام تجربه ای بود که برای ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
poor nutrition: تغذیه نامناسب
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a mistake or shortcoming in a plan theory etc which causes it to fail or reduces its effectiveness: یک اشتباه یا ضعف در یک طرح، نظریه و ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his own affair: به خودش مربوط میشه!
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
poor dog: سگ بیچاره
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the tragic scene still haunt her: صنه های غم انگیز هنوز روح او را می ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
freeze the mixture for about three hours or so until solid: مخلوط را به مدت حدودا سه ساعت فریز ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there were fundamental flaws in the case for reforming local government: در مورد اصلاح حکومت محلی، نقص اساسی ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
her own affair: به خودش مربوط میشه!
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what happened was an accident but the woman's death haunted him forever: آنچه پیش آمد، یک حادثه بود، اما مرگ ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that was a poor decision: اون تصمیم بدی بود.
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his advice was always solid and practical: نصیحت او همیشه قابل اطمینان و عملی ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the ministry of foreign affairs: وزارت امور خارجه
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a design flaw caused the engine to explode: یه ایراد طراحی باعث ترکیدن موتور شد ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his english is very poor: انگلیسی او خیلی ضعیفه.
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a spirit haunts the island: یک روح جزیره را تسخیر کرده است.
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this provided solid evidence that he committed the crime: این ( موضوع ) مدارک محکمه پسندی برا ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
when will you begin recruiting: کی شروع به جذب نیرو خواهید کرد؟ rec ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i couldn't grasp what he meant: نفهمیدم منظورش چی بود. grasp ( محا ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the construction should be sturdy and solid: ساختار باید محکم و مستحکم باشد.
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
poor in calories: کم کالری
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we had to hunt through hundreds of files to find the report: مجبور شدیم میان صدها پرونده بگردیم ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the frog lands with a loud splash: قورباغه با صدای بلندی وارد شد ( شیر ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she hunted out her childhood photos from the attic: او عکس های دوران کودکی اش را از انب ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the ground was frozen solid: زمین به صورت منجمد یخ زده بود.
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
recruiting tool: ابزار سلطه recruit=سلطه ، تحت خدمت ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
people don't grasp that brain health is about social stimulation: مردم درک نمی کنند که سلامت مغز مربو ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
legal work was done yesterday: دیروز کار قانونی انجام شد
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
poor tools: ابزار ناکارآمد poor=ناکارآمد
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the lecture hall was packed solid with students: سالن سخنرانی پر ( مملو ) از دانش آم ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i need to hunt up some old documents for the case: باید برخی اسناد قدیمی مربوط به پرون ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she grasped his hand tightly: او دستش را محکم گرفت. grasp ( فیزی ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
land someone with something: باعث ایجاد دردسر و مشکل برای کسی شد ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
poor prognosis: پیش آگهی ضعیف
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the police hunted down the escaped criminal: پلیس مجرم فراری را تعقیب و دستگیر ک ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
milk is a liquid and cheese is a solid: شیر مایع و پنیر جامد است.
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to snort coke: استنشاق کردن کوکائین
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the computer game was flawed by poor programming: بازی کامپیوتری توسط برنامه نویسی ضع ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
land sb with something: باعث ایجاد دردسر و مشکل برای کسی شد ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
poor kitten: ( بچه ) گربۀ بیچاره
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they are hunting for a new apartment in the city: آنها در حال جستجو برای یک آپارتمان ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
check on something: وضع چیزی رو بررسی کردن ( منظور تا ا ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i complained to the manager about the bad service: من به مدیر بابت خدمات بد شکایت کردم ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
only on died and four of them were captured but they wanted to kill themselves: یک نفر مرد و چهار نفر از انها اسیر ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in business he hunts like a wolf for opportunities: در تجارت، او مانند یک گرگ به دنبال ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this theory needs to be backed up with solid empirical data: این نظریه باید با داده های تجربی مع ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
check on sth: وضع چیزی رو بررسی کردن ( منظور تا ا ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
corporate capture: این اصطلاح به این معناست که شرکت ها ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i hunted high and low for my missing keys: همه جا را برای پیدا کردن کلیدهای گم ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
grasp a skill: کسب مهارت
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the drama course gives students a solid grounding in the basic techniques of acting: این دوره نمایشی ( تاتر ) به دانش آم ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the political campaign turned into a witch hunt: کمپین سیاسی به یک پیگرد بی دلیل تبد ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
can you go upstairs and check on the kids: میری بالا ببینی بچه ها در چه حالن؟ ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
land a dream job: بدست آوردن یا گرفتن یک شغل خوب و رو ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
an excellent grasp of english: درک و فهم عالی از زبان انگلیسی gras ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
poor connection: نِتِ ضعیف ارتباط ضعیف
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that rice pudding was the first solid food he's eaten since his operation: این پودینگ برنج اولین غذای خشک بود ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the kids organized a treasure hunt in the backyard: بچه ها یک بازی گنج یابی در حیاط پشت ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he lands on top of a hill: آن مرد در بالای تپه افتاد/او بر فرا ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
liquid and solid waste is collected in the tank: ضایعات مایع و جامد در مخزن جمع آوری ...
٢ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
poor person: فرد فقیر
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
after graduation he started his job hunt: پس از فارغ التحصیلی، او جستجوی کار ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
where did your eyes land first: چشمت اول کجا رو دید - نگات افتاد کج ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's been up for three days: سه روزه نخوابیده
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
check on sb: وضع کسی رو بررسی کردن ( منظور تا ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he complained that the room was too cold: او شکایت کرد که اتاق خیلی سرد است.
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a slice of bread: یک برش نان
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the charity affair last night was a huge success: مراسم خیریه ی دیشب بسیار موفق بود. ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's definitely spun: کاملاً معلومه که تحت تأثیر مواده.
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it seems like a very solid marriage: به نظر می رسدمثل یک پیوند زناشویی ب ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
check on somebody: وضع کسی رو بررسی کردن ( منظور تا از ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you're a keeper: تو ارزشمندی کاردرست - ارزشمند
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she's always complaining about her job: او همیشه از شغلش شکایت می کند.
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is definitely spun: کاملاً معلومه که تحت تأثیر مواده.
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
check on someone: وضع کسی رو بررسی کردن ( منظور تا ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if this information is captured by someone: اگر این اطلاعات به دست کسی بیافتد ی ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hunt for a lost book: جست و جو برای یک کتاب گمشده جستجو ک ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you are a keeper: تو ارزشمندی هستی
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we should be basing our decisions on solid facts not inclinations and hunches: ما باید تصمیمات خود را بر اساس حقای ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was so stressed i felt totally spun: اون قدر استرس داشتم که کاملاً گیج ش ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the hotel was booked solid all of december: هتل در ماه دسامبر به صورت تام ( تما ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
solid career: شغل ثابت و مطمئن
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
click your tongue: "نچ" گفتن.
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
is that right you eat raw fish for your lunch: این درسته که شما برای نهار ماهی خام ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what are you muttering: چی با خودت داری غرولند میکنی/زیر لب ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be struck by sth: به چیزی برخورد کردن، تصادم کردن ( ب ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he lacks confidence: او اعتماد به نفس ندارد.
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wholemeal bread: نان کامل
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
customer affair: امور مشتری
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i met her at school and we just clicked: توی مدرسه دیدمش و از هم خوشمون اومد ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i slept for eleven solid hours: یازده ساعت یکسره خوابیدم.
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they lack the necessary skills: آنها مهارت های لازم را ندارند.
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
then we split the earth making fissures in it: سپس ما زمین را شکافتیم، در آن شکافه ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she looked spun out after the breakup: بعد از جدایی، کاملاً داغون به نظر م ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
math wizard: خوره ریاضی ( ریاضی براش آب خوردنه ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
for a solid 20 minutes: برای بیست دقیقه ی تموم برای بیست دق ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a piece of bread: یک تکه نان
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the whole affair caused a scandal: تمام این ماجرا رسوایی به بار آورد. ...
٢ روز پیش