نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put the food on the plate and serve it to your friend: غذا رو رو بشقاب بذار و ببرش برای دو ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the store has a special offer this week: فروشگاه این هفته پیشنهاد ویژه ای دا ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his jokes amused the audience: شوخی های او حضار را سرگرم می کرد
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the book takes a rather narrow view of what we mean by civilization: کتاب یه کوته بینی از آن چیزی که ما ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the humble man moved his car and let me park my car there: مرد فروتن ماشینشو حرکت داد و اجازه ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the rendition of the bible into english: ترجمة انجیل به زبان انگلیسی
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to give somebody credit: کسی را تحسین کردن
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
no wonder she's so excited this is her first time going on a trip on her own: هیجان زده بودنش تعجبی نداره، اولین ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to state a fact barely: صاف و پوست کنده، سر راست؛ به اجمال
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a bucket list: یک اصلاح است برای کارهایی که قبل مر ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she patiently biden her time waiting for the right moment to speak: او با صبر وقت خود را گذراند و منتظر ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i prepped everything that needs to be chopped: من هر چیزی را که باید خرد می شد، آم ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sodomy laws were repealed in many countries: قوانین مربوط به لواط در بسیاری کشور ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his hair was smothered with grease: موهایش غرق در روغن شده بود.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if you keep standing people up no one will want to make plans with you anymore: اگر مدام مردم را سر قرار تنها بگذار ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bid low: در حراج یا مزایده قیمت پایین پیشنها ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
no wonder i'm hungry i haven't eaten for almost all day: بیخود نیست که گشنمه. تقریبا کل روز ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i could barely keep my eyes open: به سختی میتونم چشامو باز نگه دارم
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wrongfully prosecute: تعقیب نادرست/ناعادلانه کردن
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i had to take half the kid away in buckets: مجبور شدم نصف یارو رو با خاک انداز ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the final price includes all taxes: قیمت نهایی شامل تمام مالیات ها است
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
please contact me later: لطفاً بعداً با من تماس بگیرید.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
can you talk me through how to set up this software: می تونی گام به گام بهم توضیح بدی چط ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
activists claim innocent people are being wrongfully prosecuted: فعالان ادعا می کنند افراد بی گناه ت ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he was furious when his business partner stood him up for an important meeting: او وقتی که شریک کاری اش برای یک جلس ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he served 4 years in the prison for robbery: او به جرم سرقت مدت چهار سال را در ز ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
her hopeless appeal: درخواست ناامیدانه او
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
narrow streets: خیابان های تنگ/باریک
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
carol didn't know how to prepare the report: کارل نمیدونست که چجوری گزارش رو آما ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he school infirmary is equipped with basic medical supplies: اتاق پرستاری مدرسه با لوازم پزشکی پ ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she accused the party and by implication its leader too: او حزب و به طور ضمنی رهبر آن را نیز ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
shifting heavy loads without help brought on muscular back spasms: جابجا کردن بارهای سنگین بدون کمک {ا ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be careful it's a tricky slope: مراقب باش، این یک شیب دشوار است.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he offered to help me with the project: او پیشنهاد کرد که به من در پروژه کم ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a game warden: یک ناظر بازی
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the clown amused the children: دلقک بچه ها را سرگرم کرد
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the newspaper got the scoop on the celebrity's engagement: روزنامه خبر ازدواج بازیگر را به صور ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the smallest things may irritate you: کوچکترین چیزها ممکن است شما را نارا ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
prisoners were racked until they confessed: زندانی ها رو اون قدر شکنجه می کردن ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a dialog unfolds: گفتگویی ( بین آن دو نفر ) آغاز می ش ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the buzzer sounded: زنگ اخبار به صدا در آمد.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
can you sling me that file: می تونی اون فایل رو سریع برام بفرست ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the diamond winked in the moonlight: الماس در نور ماه تلالو داشت. ( برق ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he bade us a farewell: او باهامون خداحافظی کرد .
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a wink of light: یک سوسوی نور
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the flats have a resident warden: آپارتمان ها یک سرپرستِ مستقر دارد.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the term has roots in biblical references to sodom: ریشهٔ این واژه به داستان سدوم در کت ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bid high: در حراج یا مزایده قیمت بالا پیشنهاد ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
just nod your head: فقط سرتو تکون بده
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i've got you now: مچتو گرفتم، دستت رو شد
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
since she had never stood anyone up before she felt really guilty about missing their appointment: چون او قبلاً هرگز کسی را سر قرار تن ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
public transport is hopeless: حمل و نقل عمومی بدرد نخوره
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i have his contact information: من اطلاعات تماس او را دارم.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there's no need to worry the nurse is in the infirmary all day: نیازی به نگرانی نیست، پرستار تمام ر ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she was racked with guilt after the accident: بعد از تصادف، از عذاب وجدان له شده ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
despite his repeated apologies she refused to forgive him for standing her up on their anniversary: با وجود عذرخواهی های مکررش، او حاضر ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he never flinched from his duty: او هرگز از وظیفه خود شانه خالی نکرد ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the journalist fears being prosecuted for exposing corruption: روزنامه نگار از تعقیب قانونی به دلی ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
your remark imply that we are thieves: حرفاتون این معنی رو میده ( یا داره ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a paved road: یک جاده سنگفرش شده یک جاده آسفالت ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the journalist scooped all other papers with the breaking story: خبرنگار با این گزارش فوری، همه ی رو ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she will have to undergo an operation: او باید تحت عمل جراحی قرار گیرد
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to undergo many hardships: دستخوش مشقات زیاد شدن
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sprays and polishes can irritate dry sensitive skin: اسپری ها و بلوری ها می توانند پوست ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the punks shouted filth as the cops arrived: پانک ها وقتی پلیسا رسیدن، داد زدن ک ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the doctor performed a routine check up: پزشک یک معاینه معمول انجام داد.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
let's talk through your concerns about the project: بیا نگرانی هات در مورد پروژه رو با ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he served in the army for 22 years: او به مدت ۲۲ سال در ارتش خدمت کرد
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i've caught you: مچتو گرفتم، دستت رو شد
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the disgruntled employees staged a protest: کارمندان ناراضی دست به اعتراض زدند. ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a lot of flopping: خیلی تکون می خوره
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the causes of social unrest include inadequate housing: از علل نابسامانی اجتماعی می توان به ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he bid high at the auction but he still didn't win the item: او در حراج قیمت بالایی پیشنهاد داد، ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the canal was extremely narrow: کانال فوق العاده باریک بود.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a member of the landed gentry: یک عضو از اشرافِ زمین دار
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i appreciate the offer but i don't care it: از تعارفت/پیشنهادت ممنونم اما از ای ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the state decided to prosecute the company for environmental violations: دولت تصمیم گرفت شرکت را به دلیل تخل ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tell someone about in more detail: جزییات بیشتر در مورد چیزی به کسی گف ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
attemp to achieve: تلاش برای بدست آوردن
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she decided to bid low in hopes of getting a bargain: او تصمیم گرفت قیمت کمتری پیشنهاد ده ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the narrow passage between the cottage and the house: گذرگاه باریک بین کلبه روستایی و خان ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
other useful applications of 1dpc include: دیگر کاربردهای مفید 1DPC عبارتند از ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
after fainting he was carried to the infirmary to be checked: پس از غش کردن، او را به اتاق پرستار ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he guzzled the glass of doogh: لیوان دوغ را سر کشید.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he flinched at the noise: او از ترس صدا به خود لرزید.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i've been racking my brain trying to remember his name: دارم مغزم رو فشار می دم که اسمشو یا ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
immunity from prosecution: مصونیت از تعقیب
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a disease transmitted through direct contact with rats: بیماری از طریق تماس مستقیم با موشها ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a time of cheer: زمان ِ شادی و نشاط
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tricky transition: تغییرِ/ تحولِ چالش بر انگیز
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the passage seems to imply: متن غیر مستقیم بیان میکند که. . .
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on top of being late he stood her up without even bothering to send a message: علاوه بر دیر کردن، او را بدون حتی ز ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i have always rooted for the company to succeed: من همیشه طرفدار موفقیت شرکت بوده ام
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i have a scoop for you: یه خبر داغ برات دارم scoop ( عامیان ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
your ego is your opinion of your own worth: خیلی داری خودتو دست بالا میگیری یا ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his tone irritated her: صداش او را رنجاند.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we were served with champagne: ما با نوشیدنی شامپاین پذیرایی شدیم ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
their thrill of winning has faded: هیجان برنده شدن آنها فروکش کرده است ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's flopping all over the place: شُل و وِل شده .
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he left the meeting disgruntled: او ناراضی جلسه را ترک کرد. disgrun ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's a bit of a cowboy: یه کم کله خره ( سریع، جسور، و بااعت ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lets have high tea: بیا باهم یه عصرونه بزنیم
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the stairs were very narrow: پله ها خیلی باریک بود.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the commanding officer has the right under law to decide whether to prosecute a rapist or not: افسر فرمانده این حق را طبق قانون دا ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to bid farewell: خداحافظی کردن
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he talked me through the whole process: اون درباره تمام جزییات روند کاری به ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bid somebody good night: شب بخیر گفتن.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
after months of planning we finally got the project off the ground: پس از ماه ها برنامه ریزی، بالاخره پ ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they racked the wine bottles in the cellar: بطری های شراب رو توی زیرزمین قفسه چ ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
root sth up: از ریشه در اوردن یک گیاه
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
foreign diplomats were asked to avoid all contact with him: از دیپلماتهای خارجی درخواست شده بود ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
avoid prosecution: اجتناب از تعقیب قضایی
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
no matter how busy you are standing someone up without informing them is just disrespectful: مهم نیست چقدر سرت شلوغ باشد، سر قرا ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the cheers of the crowd: ابراز احساسات جمعیت
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tricky situation: آشفته بازار پیچیده و مشکل
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he revved up the engine and drove off: او موتور را روشن کرد و حرکت کرد
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what are you implying: سربسته ، به چی داری اشاره میکنی ؟ س ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a young blind whiz: یه جوان نابینای نابغه
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the lyrics condemned the filth and their abuse of power: ترانه ها پلیس فاسد و سوءاستفاده شون ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i have a scoop for you—don't tell anyone: یه خبر داغ برات دارم—به کسی نگو! sc ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bid someone good night: شب بخیر گفتن.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his eyes narrowed angrily: چشمانش از عصبانیت تنگ شد.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she's super fit: خیلی خوش اندامه fit ( فیزیکی – تنا ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it took a lot of effort but we managed to get our startup off the ground: این کار نیاز به تلاش زیادی داشت، ام ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to bid on a contract: عقد قرارداد، بستن قرارداد
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's really trying to amuse us with such tricks: او واقعاً سعی دارد با چنین ترفندهای ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the prosecutor will prosecute the case in court next week: دادستان هفته آینده پرونده را در داد ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the president talked through all the military options: رییس جمهور با جزییات درباره اختیارا ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to get cuffed: در فصل زمستان به معنی وارد رابطه ی ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
root something up: از ریشه در اوردن یک گیاه
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i have no time to chit chat: وقت برای این کس کلک بازیا ندارم ( ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's revving up for next week's world cup game: او برای بازی هفته آینده جام جهانی ا ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he had many contacts in germany: او در آلمان خیلی رابط و آشنا داشت.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we need to combine these two ingredients: ما باید این دو ماده را با هم ترکیب ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
facing prosecution: روبرو شدن با تعقیب قانونی
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he was supposed to be here by seven but now i realized he stood me up: قرار بود تا 7 اینجا باشه ، اما الان ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he recognized her voice instantly: صدای او را بلافاصله شناخت.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bid someone goodnight: شب بخیر گفتن.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i followed the arrows to the parking lot: من فلش ها را تا پارکینگ دنبال کردم
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i don't have time to chit chat: وقت برای این کس کلک بازیا ندارم ( ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the campaign is finally getting off the ground after receiving funding: کمپین بالاخره پس از دریافت بودجه به ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's not just smart he's fit too: فقط باهوش نیست، خوشگل هم هست. fit ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he saw the filth not just in the streets but in the system: اون کثافت رو فقط توی خیابونا نمی دی ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to make a bid valuing 100 million dollars: پیشنهادی را به مبلغ صد میلیون دادن
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we need to combine our efforts to solve this problem: برای حل این مشکل، باید تلاش های خود ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
poor man he suffered: حیوونی ، چقدر زجر کشید
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you've outdone yourself: برگ برنده تو رو کردی. سنگ تمام گذا ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he has a good singing voice: صدایش خوب است. ( = خوب آواز می خوان ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's a dirty politician who takes bribes: یه سیاست مدار فاسده که رشوه می گیره ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
before going to bed she bade her children goodnight: قبل از رفتن به رختخواب، او به بچه ه ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
no time to chit chat: وقت برای این کس کلک بازیا ندارم ( ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
root sth out: الف ) ریشه کن کردن ، خلاص شدن از ب ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
let's combine our ideas and come up with a plan: بیایید ایده هایمان را با هم ترکیب ک ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
suffer brain damage: به آسیب مغزی مبتلا شدن.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
right wing hosts: :سرکرده های/سران جناح راست
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
her bid for re election was unsuccessful: تلاشش برای انتخاب مجدد بی ثمر بود b ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
how many can fit in the suv car: چند نفر می تونه سوار suv ( ماشین شا ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she has a sweet voice: صدای دلنشینی دارد.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that idea sounds like it came straight out of the booby hatch: اون ایده انگار مستقیم از تیمارستان ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this cpu has 8 cores for better multitasking: این پردازنده ۸ هسته دارد برای انجام ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
but i only remember him trying to suffocate me under the bed covers: ما من فقط بیاد می آورم او سعی می کر ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you can combine the colors to make a new shade: می توانید رنگ ها را برای ایجاد یک س ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they spent the afternoon bidding the time before the concert started: آنها بعد از ظهر را به طور بی هدف گذ ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i love weak tea but my parents like strong tea: من عاشق چای کمرنگم اما بابا مامانم ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hustle for that muscle: سخت کار کردن سختکوشی کردن
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he suffered an epileptic fit: او دچار حمله ی صرع شد. fit ( پزشکی ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
and if they did not all fit together: و اگر همه ی این اجزا با یکدیگر هماه ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the core of the problem is miscommunication: هسته مشکل، سوءتفاهم است. core ( عم ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they decided to combine their businesses: آنها تصمیم گرفتند کسب و کارهایشان ر ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we could hear the sound of a bell in the distance: صدای زنگی از فاصله ی دور به گوش می ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a period of dormancy: یک دوره رکود/خواب
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
each fiber has a hollow core: هر فیبری یک مرکز تو خالی دارد.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it makes me feel suffocated: اون باعث میشه که احساس خفگی بمن دست ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
earth's core is composed mainly of iron and nickel: هسته زمین عمدتاً از آهن و نیکل تشکی ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this job doesn't fit my personality: این شغل با شخصیت من جور در نمیاد ( ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that was a dirty move: اون حرکت ناجوانمردانه بود dirty ( ر ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bid the time: وقت گذراندن به طور خاص یا بی هدف.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
competitors must keep going no matter what: رقبا باید تحت هر شرایطی به راه خود ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
root something out: الف ) رییشه کن کردن ، خلاص شدن از ب ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he felt crazy during the fit: او در طول حمله عصبی احساس دیوانگی د ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the recipe says to combine the flour and sugar: دستور پخت می گوید آرد و شکر را مخلو ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hustle and bustle of the crowd: هیاهوی جمعیت
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
suddenly we heard a strange sound from the engine: ناگهانی صدای عجیبی از موتور بلند شد ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the volcano has been in a state of dormancy for many years: این آتشفشان سال هاست که در حالت خام ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
thirty years after the fire he is still haunted by images of death and destruction: سی سال بعد از آن آتش سوزی هنوز صحنه ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bid farewell to someone: از کسی وداع گفتن.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
root around somewhere: به دنبال چیزی گشتن علی الخصوص در می ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
things combine to from: ترکیب شدن و تشکیل دادن . . .
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this shirt fits me very well: این پیراهن خیلی خوب بهم میاد.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sound can travel over large distances in water: صوت در آب تا فاصله ی زیادی شنیده می ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i rooted out an old pair of shoes which might fit you: من یک جفت کفش قدیمی پیدا کردم که مم ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she had a laughing fit: او دچار حمله ی خنده شد. fit ( فرهن ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
political voice: صاحب نظر سیاسی
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
christmas cheer: هورا و فریاد شادی کریسمس
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the core network handles all the routing and switching: شبکه مرکزی تمام مسیریابی و سوئیچینگ ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'll call you tonight no matter what: امشب بهت زنگ میزنم، تحت هر شرایطی ک ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they cheered their team: آنها تیمشان را تشویق کردند.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he wants to see you no matter what: اون میخواد هر طور شده تو رو ببینه
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they combined their talents to create a successful project: آنها استعدادهای خود را با هم ترکیب ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the deal was dirty from the start: اون معامله از اولش بو می داد. dirt ...
١ روز پیش