نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sucker and loser: احمق و بازنده
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what a sucker do you think i am: من را ساده لوح گیر آوردی؟
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
even though i knew it was a scam i was such a sucker for a good deal that i fell for it: با اینکه می دانستم یک کلاهبرداری اس ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she's a real sucker for romantic movies no matter how cliche they are: او واقعاً عاشق فیلم های عاشقانه است ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the band jammed out for hours at the garage: گروه ساعت ها توی گاراژ با انرژی موس ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she jammed out to her favorite playlist while driving: با پلی لیست موردعلاقه ش توی ماشین ح ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do i look absurd in this hat: آیا با این کلاه مسخره به نظر می رسم ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do not be absurd: مسخره بازی درنیار
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
solemn duty: وظیفه خطیر و مهم ترکیب solemn duty ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you look solemn: پکر به نظر میای
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he wore such a solemn expression that i feared what he had to say: او آن چنان قیافه پر ابهت و جدی داشت ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a large gold nugget is inside: یه تکه طلا داخلش بود
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
nuggets of information: اطلاعات ارزشمند
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
nuggets of ideas: ایده های ارزشمند
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
nuggets of feedback: بازخوردهای ارزشمند
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he jams out every time that song comes on: هر وقت اون آهنگ پخش می شه، حسابی حا ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we jammed out all night at the beach: کل شب کنار ساحل با موزیک حال کردیم.
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
let's just jam out and forget the stress: بی خیال همه چی، فقط با موزیک حال کن ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he condemned the suspended players: او بازیکنان معلق شده را سرزنش و ملا ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have you ever run across any problems with this software: تا به حال به مشکلی با این نرم افزار ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stacking the media leads to biased coverage: چیدن رسانه ها باعث پوشش جهت دار می ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the town is a popular tourist destination because of its stunning scenery: این شهر به دلیل مناظر خیره کننده اش ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the piano is broken: پیانو خراب است ( در اینجا اصلاً پ ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she is considering running for mayor: او دارد به نامزد شدن برای شهرداری ف ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wife battering and child abuse is getting rife: همسرآزاری و کودک آزاری رو به افزایش ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the coalition is stacking the media: ائتلاف داره رسانه ها رو با مهره های ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
broken window: شیشه پنجره شکسته
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
explosive disorder: اختلال هیجانی
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
toss the dice: پرتاب کردن تاس
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
explosive fossil fruit found buried beneath ancient india lava flows: میوه یا گیاه فسیل شده عجیب قدیمی در ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i feel it absurd that anyone should question this: فکر کنم این احمقانه ست که هر کسی با ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
and could you please try not to toss and talk in your sleep: و میشه لطفاً اینقدر موقع خواب غلت ن ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it was absurd to believe the fisherman's tale: باور کردن داستان ماهیگیر احمقانه بو ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the flabby boy realized that the suggestion to diet was not absurd: پسر چاق فهمید که پیشنهاد رژیم گرفتن ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
underestimating the importance of reading is absurd: دست کم گرفتن اهمیت خواندن احمقانه ا ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ran into the room: وارد اتاق شد
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a period of ten years: دهه
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she stacked the books on the shelf: او کتاب ها را روی قفسه چید.
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
her mistake had condemned her: اشتباهش او را رسوا کرد.
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the scenery really was beautiful: مناظر واقعاً زیبا بود.
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she got an ear infection and so the doctor grounded her for two days: گوشش عفونت کرد و دکتر دو روز بهش اس ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stop eyeing: چشمتو نچرخون! ( دزدکی نگاه نکن ) یا ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i ran across an old friend at the market yesterday: دیروز به طور اتفاقی با یک دوست قدیم ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they stopped at the top of the hill to admire the scenery: آنها در بالای تپه توقف کردند تا از ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the company offers a full stack of cloud services: شرکت یک مجموعه کامل از خدمات ابری ا ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am broken: من غمگینم ، من آرام نیستم ، من نارا ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the house has been condemned: خانه غیر قابل استفاده اعلام شده بود ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if you run into trouble call me please: اگر به مشکل خوردین به من تماس بگیری ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she ran across some interesting articles while researching: او هنگام تحقیق به طور اتفاقی چند مق ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ground yourself by maintaining contact with an unpainted metal portion of the chassis: خودتان را از طریق لمس یک قسمت فلزیِ ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the scenery in the mountains is breathtaking: منظره کوهستان نفس گیر است.
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you can't watch television it's broken: تو نمیتونی تلویزیون ببینی اون خرابه
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he was condemned to death: او به مرگ محکوم شده بود.
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
while cleaning the attic i ran across some old photographs: در حالی که اتاق زیرشیروانی را تمیز ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stacking the court with loyal judges undermines neutrality: پر کردن دادگاه با قضات وفادار بی طر ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we stopped many times to admire the beautiful coastal scenery: ما چندین بار توقف کردیم تا چشم اندا ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a broken glass: یک لیوان شکسته
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a stack of waffles lay next to a pile of blueberry pancakes: یه پشته وافل ( نوعی کیک و کلوچه ) پ ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that bike's mine: اون دوچرخه مال منه
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you damn fool: تو، ابله تمام عیار - احمق لعنتی - ب ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it was nothing serious just a twisted ankle: چیز جدی ای نبود فقط مچ پام پیچ خورد ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
water freezes at 0c: آب در صفر درجه یخ می زند.
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that cruel boy hurts the animals: آن پسر بی رحم حیوانات را اذیت می کن ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he had a run in with the police: او یک **درگیری کوتاه** با پلیس داشت ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you're hurting now: تو الان ناراحتی ( داغونی )
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
from among those nearest in kinship to the claimants: از میان آنهایی که در خویشاوندی و قر ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
time had no cure for pain: زمان، مرهمی برای دردها نداشت!
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the schedule was cruel: برنامۀ تعیین شده طاقت فرسا بود. cr ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the kids were dressed alike: بچه ها یکسان لباس پوشیده بودند
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you drive through the most incredible scenery to get there: شما برای رسیدن به آنجا از خارق العا ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a stack of dry wood: یک کپه چوب خشک / یک عالم چوب خشک
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hurting person: آسیب دیده
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his illness condemned him to a lonely life: بیماری اش او را به یک زندگی تنها مح ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
run across sth: به طور غیرمنتظره یا تصادفی با کسی ی ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i can't resist chocolate cake i'm a total sucker for anything sweet: من نمی توانم در برابر کیک شکلاتی مق ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
banks of ominous clouds: توده هایی از ابرهای شوم
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
run sth by someone: به جریان انداختن ( شروع ) چیزی در ا ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my hands froze in the cold weather: دست هایم در هوای سرد یخ زد.
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he cannot fool us again: دیگه نمی تونه ما رو خر کنه.
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she'd become bitter and twisted: او عجیب و غریب و کج خلق شده بود twi ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stack of work: یه خروار کار
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you are hurting now: تو الان ناراحتی ( داغونی )
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she had a run in with her boss about deadlines: او با رئیسش درباره ی مهلت ها یک **ب ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the police enforce the laws to maintain order: پلیس قوانین را برای حفظ نظم اجرا می ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
here's a cure: یکی از راه حل هاش اینه. . .
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
run across something: به طور غیرمنتظره یا تصادفی با کسی ی ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a sweater made of yarn wool: یک ژاکت بافته شده از نخ پشمی
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the pizza is round: پیتزا گرده.
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the food got stuck in her throat: غذا در گلویش گیر کرد.
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my opinion on the matter is the complete opposite of yours: نظر من در مورد این موضوع کاملاً متض ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
when the bank guard spied the sinister looking customer he draws his gun: وقتی نگهبان بانک متوجه مشتری به ظاه ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am a fool so let you break down my wall: من یه احمق هستم که به تو اجازه دادم ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
gnaw away at sth: ( به تدریج ) تحلیل بردن/ تضعیف کردن ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
twisted dude: آدم شیطان صفت
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
run across somebody: به طور غیرمنتظره یا تصادفی با کسی ی ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the novel describes his run in with fate: رمان به **برخورد او با سرنوشت** اشا ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the hotel is open all year round: این هتل در تمام طول سال باز است.
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he had a dry throat from talking so much: به خاطر زیاد صحبت کردن، گلویش خشک ش ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i began to reshape my destiny: من شروع کردم به تغییر دادن سرنوشت و ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the sinister plot to cheat the widow was uncovered by the police: نقشه شیطانی برای فریب دادن بیوه زن، ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you fooled me: خرم کردی گولم زدی
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you can freeze the meat for later: می توانی گوشت را برای بعد منجمد کنی ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he'd become bitter and twisted: او عجیب و غریب و کج خلق شده بود twi ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
run something by somebody: به جریان انداختن ( شروع ) چیزی در ا ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the flowers bloom all year round in this climate: در این آب و هوا، گل ها در تمام طول ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
gnaw away at something: ( به تدریج ) تحلیل بردن/ تضعیف کردن ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rumbles jamie: جیمی به ما توپید
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
attack a problem: کار کردن روی یک مشکل، پرداختن به یک ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm a fool so let you break down my wall: من یه احمق هستم که به تو اجازه دادم ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was frightened by the sinister shadow at the bottom of the stairs: از دیدن آن سایه ترسناک در پایین پله ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they live on opposite sides of the country now but they still talk every day: آنها اکنون در دو سمت مخالف کشور زند ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this soup freezes well: این سوپ برای فریز کردن مناسب است.
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am not sure whose twisted idea it was to: مطمئن نیستم ایده زشت و مسخره کی بود ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
voice recorder run by electricity: دستگاه ضبط صوت با الکتریسیته ( برق ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
run across someone: به طور غیرمنتظره یا تصادفی با کسی ی ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he had a run in with the neighbors over parking: او با همسایه ها بر سر پارکینگ یک ** ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she tried to warn him about the fake charity but he was too much of a sucker to listen: او سعی کرد درباره خیریه جعلی به او ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a deadly serious remark: یک اظهارنظر به شدت جدی
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my feet are freezing: پاهایم از سرما بی حس شده.
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i asked him to slow down but he did the opposite and sped up: من از او خواستم که آهسته برود، اما ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the organization must enforce the new policy among its employees: سازمان باید سیاست جدید را در میان ک ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that concert was so trippy: اون کنسرت خیلی تریپی/خفن بود trippy ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm not sure whose twisted idea it was to: مطمئن نیستم ایده زشت و مسخره کی بود ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she has a lovely round face: اون یه صورت گرد دوست داشتنی داره.
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he starts to ravenously run his hands across her body: او حریصانه شروع به مالیدن ( نوازش ی ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he wants the police to enforce the law and arrest the men: او از پلیس می خواست تا قانون رو اجر ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
who is your favorite writer: نویسنده مورد علاقه شما کیست؟
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fate was so decreed: قسمت چنین بود
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we have opposite opinions on almost everything: ما تقریباً در مورد همه چیز نظرات مت ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the visuals in that movie were totally trippy: تصاویر اون فیلم کاملاً تریپی بودن. ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this is not legitimate and don't try to justify your mistakes: این مشروع نیست و سعی نکن اشتباهاتت ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she survived the accident: او از حادثه جان سالم به در برد. su ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the baby has cute round cheeks: بچه لپ های گرد و بامزه ای داره.
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the celebrity's run in with the press made headlines: برخورد آن سلبریتی با مطبوعات تیتر خ ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i froze waiting outside for an hour: یک ساعت بیرون منتظر ماندم و از سرما ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you have to enforce classroom discipline or there is chaos: مجبوری نظم رو در کلاس اجرا کنی وگرن ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's got me twisted: نیتیو ها معنی های مختلفی براش آوردن ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
your voice is my favorite sound: صدای شما صدای مورد علاقه ی من است
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they live in the house opposite ours: اونا تو خونه روبروی ما زندگی می کنن ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he tossed the ball to his friend: او توپ را به دوستش پرت کرد toss= پر ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if you do as i say i don't think you'll run into any trouble: اگر همین کاری که می گم را بکنی فکر ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
let's round the number up to 100: بیا عدد رو به ۱۰۰ گرد کنیم.
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
despite his intelligence he has always been a sucker for get rich quick schemes: با وجود هوشش، او همیشه فریب طرح های ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
toss the salad with dressing: سالاد را با سس مخلوط کن Toss=مخلوط ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
from fate there is no escape: از سرنوشت گریزی نیست
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my favorite game is jumping rop: بازی مورد علاقه من طناب زدن است
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to slay a mighty dragon because it was his pest: تا یه اژدهای قوی رو بکشن، چون مزاحم ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
let's run through the presentation one more time before the meeting: بیا قبل از جلسه یک بار دیگر ارائه ر ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the opposite side of the street is quieter: طرف مقابل خیابون ساکت تره.
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
nothing can justify breaking laws: هیچ چیز نمیتونه قانون شکنی رو توجیه ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the dam will upset the ecological balance: این سد توازن بوم شناختی را به هم خو ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that dream i had last night was trippy: خوابی که دیشب دیدم خیلی عجیب بود. ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
some plants produce suckers to grow new shoots and spread across the ground: برخی گیاهان مکنده هایی تولید می کنن ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rob and michele reiner are also survived by two children: راب و میشل رایـنر دو فرزند بازمانده ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
please round the total to the nearest dollar: لطفاً کل مبلغ رو به نزدیک ترین دلار ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i froze when i saw the snake: وقتی مار را دیدم خشکم زد.
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they had a run in during the meeting but resolved it quickly: آن ها در جلسه یک **کشمکش کوتاه** دا ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to plan or intend to do something: برنامه ریزی کردن برای انجام کاری.
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is got me twisted: نیتیو ها معنی های مختلفی براش آوردن ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
let's toss a coin to decide: بیایید سکه ای بیندازیم تا تصمیم بگی ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what's the opposite of early: 'زود' برعکسش چیه؟
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lack of fuel immobilized the enemy: نبود سوخت دشمن را فلج کرد.
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to my eye: اصطلاح to my eye معنای به نظر من می ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she froze during the presentation: وسط ارائه، ذهنش قفل شد.
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he had a run in with the police last night: او شب گذشته با پلیس درگیری داشت.
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we need to round down the estimated cost to be safe: برای اطمینان، باید هزینه تخمینی رو ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the little boy held his cherry flavored sucker tightly while watching the clown perform tricks: پسر بچه آب نبات چوبی با طعم گیلاس خ ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they propose to buy a new car: اونها قصد خرید ماشین نو دارند.
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she is got me twisted: نیتیو ها معنی های مختلفی براش آوردن ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his run ins with the law were the result of his reckless behavior: درگیری های او با قانون نتیجه رفتار ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the road runs along the coast: جاده امتداد ساحل رو دنبال می کرد
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mom teaches how to love but dad teach us how to survive: مادر به ما یاد می دهد که چگونه دوست ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
combat game: بازی رزمی
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
​time is running out: وقت دارد تمام می شود!
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm trying to get a new visa but the embassy staff keep giving me the runaround: می خوام ویزای جدید بگیرم، کارمند سف ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
potential costumer: در بازاریابی یعنی مشتری بالقوه که ب ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a ripple of applause ran through the crowd: موجی از کف زدن و هلهله در میان جمعی ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she's got me twisted: نیتیو ها معنی های مختلفی براش آوردن ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
nocturnal rounds: گردش های شبانه
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i've always been a sucker for adventure which is why i travel to dangerous places: من همیشه عاشق ماجراجویی بوده ام، به ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to do something for an aim: چیزی را انجام دادن برای رسیدن به هد ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she tamed the dragon: او اژدها رو رام کرد.
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to my eye the windows seem out of proportion: به نظر من، پنجره ها اندازه نیستند.
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the unexpected news tossed her plans for the weekend into disarray: خبر غیرمنتظره برنامه های او برای آخ ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is suddenly in an interdimensional state where time is not relevant: ناگهان در یک وضعیت بین الابعادی قرا ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the tradition survived for centuries: این سنت قرن ها دوام آورد. survive ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a minor road: جاده فرعی
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
an executive came to pitch a series of worrying observations: یک مجری آمد تا مجموعه ای از مشاهدات ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he expected to get the runaround but surprisingly the store offered him a refund: انتظار داشت جواب سربالا بدن ولی فرو ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
run into difficulties: به مشکل خوردن
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the epics of homer: حماسه های هومر
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pitch of a sound: زیر و بمی صدا
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the singer's pitch was perfect: زیر و بم صدای خواننده عالی بود.
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that guy is such a sucker he always lends money to people who never pay him back: آن مرد خیلی ساده لوح است؛ او همیشه ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hollow charge round: گلوله ای که خرج انفجاری را حمل میکن ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he tamed the dragon: او اژدها رو رام کرد.
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she eyed natalia jealously: او با حسادت به ناتالیا چشم دوخت.
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he always seems distant and never shares much about his personal life: او همیشه سرد و غیرصمیمی به نظر می ر ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my phone froze and i had to restart it: گوشیم هنگ کرد و مجبور شدم ری استارت ...
جدید ١ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
gittes tosses down the photos in disgust: گیتس با انزجار عکس ها را به پایین پ ...
جدید ١ ساعت پیش