نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
an orderly room: یک اتاق منظم
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mothers are hardwired to protect their children: مادران ذاتا محافظ بچه هایشان هستند!
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
vast amounts of food and drink were consumed: مقدار زیادی غذا و نوشیدنی مصرف شده ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
overcome by emotion she turned away: {با} غلبه کردن بر احساسات، او از آن ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he fixed the broken hinge on the cabinet: او لولای شکسته کابینت را تعمیر کرد.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
swear god: به خدا قسم
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bottom rack: طبقه وسط فر
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the crowd was orderly: جمعیت با انضباط بود.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stealing from the poor is a lowdown act: دزدیدن از فقرا کار پستی است.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
next week we publish part three of the president's diaries: هفته آینده بخش سوم دفتر خاطرات رئیس ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
turn something to advantage: چیزی را به نفعِ خود تمام کردن
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they bid $2000 for the painting at the auction: آنها برای نقاشی در حراج 2000 دلار پ ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
try to move on your problems: سعی کن مشکلاتت رو پشت سر بذاری
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you'll have plenty more chances: شما شانس زیادی برای اون دارید
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to be bound for: عازمِ. . . راهیِ. . . بعدش اسم مکان ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
thoughts that lie dormant for years: اندیشه هایی که سال ها در خواب می ما ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take me home: منو ببر خونه ( برسون خونه )
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his silence seemed to imply agreement: سکوتش، به نظر موافقتش رو میرسوند. ( ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
are you implying he's stupid: آیا شما [با کنایه] میگویید که او بی ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
prosecute a war: پیشبرد یک جنگ ( به صورت رسمی/قانونی ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the factory cranks out thousands of shoes daily: این کارخانه روزانه هزاران کفش تولید ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
natural resources are being consumed at an alarming rate: منابع طبیعی به سرعت هشدار دهنده ای ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
racking my brain: به مغزم فشار آوردم.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the hinge of the box was rusted and wouldn't open: لولای جعبه زنگ زده بود و باز نمی شد ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she decided to bid for the antique clock she had been eyeing: او تصمیم گرفت برای ساعت عتیقه ای که ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to be bound by: مقید به / موظف به. . . مثلاً مقید ب ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't sweat it you'll have plenty more chances: نگران نباش، شما شانس زیادی برای اون ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be hardwired to: منتسب هستند به منتسب شده اند به چی ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it was implied that we were at fault: اینطور به نظر میرسید که ما مقصر بود ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
crank open: با زور باز کردن
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as the face implies: همانطور که از چهره اش پیداست
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the fire consumed fifty houses: آتش پنجاه خانه را سوزاند.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the king prosecuted the war despite opposition: پادشاه این جنگ را علی رغم مخالفت ها ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
will you please introduce yourself: میشه لطفا خودت رو معرفی کنی؟
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
money does not bring happiness: پول، خوشی نمی آورد
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his talents were dormant up to the age of twenty then suddenly they flowered: تا سن بیست سالگی استعدادهای او خفته ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tube rack: ( آزمایشگاه ) جا لوله ای
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you're going to have to learn to control your temper: مجبور خواهید بود یاد بگیرید خشم تون ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his story was really lowdown: داستانش واقعاً افسرده کننده بود.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mix one part of the medicine with three parts water: یک قسمت از دارو را با سه قسمت آب مخ ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
move on something: انجام کاری در مورد چیزی
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as a nurse i learned to control my emotions: من به عنوان پرستار یاد گرفتم احساسا ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to one's advantage: به نفعِ خود
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sweat about: نگران ( چیزی ) بودن
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
won't you to introduce this man to us: این مرد رو به ما معرفی نمی کنی؟
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i can't bring myself to watch what's about to happen: نمی توانم خود را متقاعد سازم تا آنچ ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as its title implies: همانطور که از عنوان آن بر می آید
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
her argument hinges on a single piece of evidence: استدلال او به یک قطعه شواهد وابسته ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
which i had already answered: چیزی که قبلا جواب داده بودم
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they exacted a terrible vengeance on him: انها یک انتقام وحشتناک را به او تحم ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
carolyn was consumed with guilt: کارولین بوسیله گناه تباه شده بود.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bid sb to do something: به کسی دستور دادن یا دعوت کردن که ک ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
gets the most advantage of his time: بیشترین استفاده را از وقتش بکند.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm bound to say: وظیفم میدونم ک بهت بگم
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i disliked the implied criticism in his voice: من از انتقاد ضمنی در لحن او خوشم نی ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the gate's hinge was loose so it wouldn't close properly: لولای دروازه شل بود، بنابراین درست ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the fact that she was here implies a degree of interest: این واقعیت که او اینجا بود، نشان ده ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
move on somebody: اغوا کردن کسی ، از راه به در کردن ک ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
access to the laptop: دسترسی به لپ تاپ
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he has a small part in the school play: او در نمایش مدرسه نقش کوچکی دارد.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
some diseases stay dormant for a long time: برخی بیماری ها مدت ها در کمون باقی ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give me the lowdown on what happened yesterday: اصل قضیه ی دیروز رو برام بگو. lowd ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she cranked open the old window: او پنجره قدیمی را با زور باز کرد.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you've got a lot of nerve: خیلی پررویی !
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
temper by: کم شدت گشتن با
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fail to prosecute: عدم پیگیری قانونی
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that was bound to come soon: در شُرُف رخ دادن بود.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the teacher who interrupted his talk to denounce a dormant student: : معلمی که صحبت خود را قطع کرد تا د ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she plays the part of the sexy blonde waitress: او نقش پیشخدمت بور سکسی را بازی می ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
please unplug the tv before you go to bed: لطفا قبل از اینکه بروی بخوابی تلویز ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she knows the lowdown on the company's problems: او از مشکلات شرکت خبر دست اول دارد. ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his rude comments cranked her up: حرفهای بی ادبانه اش او را عصبانی کر ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he lose his temper: و کنترل رفتاری خودش را از دست میدهد ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she exacted high standards from them: او به زور از آنها استانداردهای بالا ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bid somebody to do something: به کسی دستور دادن یا دعوت کردن که ک ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the hinge of the laptop was damaged so the screen wouldn't stay up: لولای لپ تاپ آسیب دیده بود، بنابرای ...
١ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
jeopard: بخطر انداختن، بمخاطره انداختن
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
charges have yet to be filed: هنوز اتهامات ثبت نشده اند.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
many crimes go unreported or fail to be prosecuted: بسیاری از جرایم گزارش نمی شوند یا ت ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he admitted his part in the robbery: او به نقش خود در سرقت اعتراف کرد.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
demand and supply: عرضه و تقاضا
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
her emotions have lain dormant for many years: احساسات او سال هاست که خفته است.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
here's the lowdown on the new policy: اینم گزارش کامل درباره ی سیاست جدید ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bid someone to do something: به کسی دستور دادن یا دعوت کردن که ک ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to deny somebody access to: مانعِ نزدیک شدنِ کسی به . . . مان ...
١ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
text chart: جدول نوشتاری
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she'll never buy that story about you getting lost: اون داستانی که تو گم شدی تو کتش نمی ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he attempts to solve the problem: او سعی در حل مشکل دارد او می کوشد ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the future of the company hinges on this decision: آینده شرکت به این تصمیم وابسته است.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she was seized by the thought of revenge: فکر انتقام سرتاسر وجود او را فرا گر ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the survey implies more people are moving house than was thought: این نظرسنجی نشان می دهد ( که ) افرا ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she filed her tax return yesterday: او دیروز اظهارنامه مالیاتی اش را ثب ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
move someone or sth on: کسی یا چیزی را حرکت دادن
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
television is bound to have its tremendous impact on a child: تلویزیون قطعا و به شدت محتمل هست به ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she was hopeless at math: او در ریاضیات افتضاح بود.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the weather outside is very unpleasant: هوا بیرون خیلی ناخوشایند است.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the lawyer filed a motion in court: وکیل یک درخواست رسمی در دادگاه ثبت ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
demand your life back: زندگی خود را پس بگیرید
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
an exact manager: یک مدیر بادقت و تیزبین
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
popularity does not necessarily imply merit: محبوبیت لزوما به معنای شایستگی نیست ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's out there serving customers all night: شب تا صبح داره به مشتری ها جنس می ر ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she offered me a cup of tea: او به من یک فنجان چای پیشنهاد داد/ت ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the negotiations were touch and go for several hours: مذاکرات برای چند ساعت در وضعیت نامش ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a dormant volcano: یک آتشفشان خاموش
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
decide to prosecute: تصمیم به تعقیب قانونی گرفتن
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
after the interruption we can proceed: پس از وقفه، می توانیم ادامه دهیم.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
disabled access: ( راه ) دسترسی معلولین
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the king bade his knights to gather for a special mission: پادشاه از شوالیه های خود خواست تا ب ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i want no part of your crazy plans: من نمی خواهم در برنامه های دیوانه و ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she insulted her father but later was consumed with guilt and shame: او به پدرش توهین کرد اما بعدا حس گن ...
١ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
foolish grin: silly smile
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
move somebody or something on: کسی یا چیزی را حرکت دادن
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i want no part in your crazy plans: من نمی خواهم در برنامه های دیوانه و ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to proceed you must enter your password: برای ادامه، باید رمز عبور خود را وا ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
after reviewing the evidence they decided to prosecute: پس از بررسی مدارک، آن ها تصمیم به ت ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in fact the contrary is true: در حقیقت خلافِ {آن} درست است.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she bade him to sit down and relax: او از او خواست که بنشیند و استراحت ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this math problem is very tricky: این مسئله ریاضی خیلی دشوار است.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be couched in something: اصطلاح: به طرز خاصی بیان کردن
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the train is going to be late in the meantime let us take a nap: قطار تاخیر می کنه بیاید در این مدت ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the story hinges on the main character's choices: داستان به انتخاب های شخصیت اصلی واب ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
even though he had promised to meet her at the restaurant he stood her up without any explanation: با اینکه قول داده بود در رستوران او ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he had an unpleasant experience at the dentist: او تجربه ناخوشایندی در دندانپزشکی د ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
torch relay: انتقال مشعل ( المپیک یا مسابقات دیگ ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she filed for divorce last year: او سال گذشته درخواست طلاق ثبت کرد.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they offered him a job at their company: آنها به او یک شغل در شرکت خود پیشنه ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
move someone or something on: کسی یا چیزی را حرکت دادن
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
an exact description: یک شرح دقیق و درست
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sustainable development implies a long term perspective: توسعه پایدار مستلزم یک چشم انداز بل ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the patient's condition was touch and go for a while but he eventually recovered: وضعیت بیمار برای مدتی نامشخص بود، ا ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
upon these urges: تحت تاثیر این گرایشات
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it was touch and go whether the team would win the game until the last minute: تا دقیقه آخر مشخص نبود که آیا تیم ب ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she was sulky and contrary: او عبوس و یکدنده و لجباز بود.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's time we move on: وقتشه که جدا بشیم move on=جدا شدن د ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the project implies an enormous investment in training: این پروژه مستلزم سرمایه گذاری عظیم ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she was so embarrassed when she realized that she had been stood up on her first date: وقتی فهمید که در اولین قرارش تنها گ ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he filed a complaint with the police: او شکایت ثبت کرد
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
exact meaning: معنای دقیق
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he asked me a tricky question: او یک سوال پیچیده از من پرسید.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we think of you as part of the team: ما شما را عضوی از تیم می دانیم
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
after visiting the gift shop let us proceed into graceland itself: بعد از دیدن مغازه کادوفروشی، بیا اد ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the squeak of the hinge: جیر جیرِ لولای در
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
serve in the military service: ( سربازی ) خدمت کردن
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
no question is foolish but some answers are: هیچ سوالی احمقانه نیست، اما بعضی جو ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
an unpredictable romance fantasy unfolds between them: یک داستان عاشقانه و فانتزی غیرقابل ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
proceed to the: رفتن به به . . . رفتن
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the hinges of the gate squeaked: لولاهای دروازه جیر جیر کردند.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
how is nina's car running barely: ماشین نینا در چه وضعیه؟ جون می کنه
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
serve food and drink: عرضه غذا و نوشیدنی
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he was hopeless at math: او در ریاضیات افتضاح بود.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to strike a distinct chord: ساز مخالف زدن
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the smell was very unpleasant: بو خیلی آزاردهنده بود.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they will relay your message: آنها پیغام شما را بازگو خواهند کرد.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
can i offer you some help: می توانم کمکی به شما ارائه دهم؟
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bid one's time: صبر کردن تا زمان مناسب برای اقدام ف ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
set foot in somewhere: قدم گذاشتن در جایی وارد شدن به جایی ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a hopeless case: یک مورد لاعلاج
١ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
laundress: لباس شوی زن
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he knew the right time would come he just had to bid his time: او می دانست که زمان مناسب خواهد رسی ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it was an unpleasant conversation: آن یک گفتگوی ناگوار بود.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they made an offer to buy the house: آنها پیشنهادی برای خرید خانه ارائه ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
contrary views: نظرهای متضاد
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
no wonder he is not hungry he has been eating sweets all day: پس ییخود نیست که گرسنه اش نیست. تما ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
files her petition with the court: دادخواست خود را تقدیم دادگاه کرد. ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on somebody's part: توسط کسی انجام یا تجربه شود.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she drew a revolver on me: زنه/دختره هفت تیر روم کشید ( گرفت س ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
threaten to prosecute: تهدید به تعقیب قانونی کردن
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i don't need your credit: نیاز به تشویق تو ندارم
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what are the implications of the new law: پیامدهای قانون جدید چیست؟
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i prepared the vegetables earlier: من سبزیجات را قبلاً ( یا زودتر ) آم ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
michael had a plan to escape form the prison: مایکل یک نقشه برای فرار از زندان دا ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
because he had been stood up before he was hesitant to trust anyone for a date again: چون قبلاً سر قرار تنها گذاشته شده ب ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the road was tricky to navigate: رانندگی در این جاده دشوار بود.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the company threatened to prosecute for intellectual property theft: شرکت تهدید به تعقیب قانونی برای سرق ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be on the loos: ول شدن ( مجرم یا حیوانی خطرناک ) از ...
١ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
credit transfer: انتقال وجه
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
narrow down your choices: انتخاب های خود را محدود کنید
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the kids amused themselves by playing games: بچه ها با بازی کردن خودشان را سرگرم ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she gave me an unpleasant look: او نگاه ناخوشایندی به من انداخت.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's tricky to parallel park in this spot: پارک دوبل در این مکان دشوار است.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
although she waited for over an hour she finally accepted that he had stood her up: با اینکه بیش از یک ساعت منتظر ماند، ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i received an offer for a better position at work: من یک پیشنهاد برای یک موقعیت شغلی ب ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the merger is not contrary to the public interest: مدیر مخالف مصلحت عمومی نیست
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the injured player was taken to the infirmary after the match: بازیکن مصدوم بعد از مسابقه به اتاق ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
from what she said the implication was that they were splitting up: از آنچه او گفت، مفهوم این بود که آن ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a little bit of oil works wonders on squeaky hinges: یه خورده روغن تاثیر خیلی خوبی ایجاد ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm going to place a bid for that rare coin at the auction tomorrow: من می خواهم فردا در حراج برای آن سک ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the style of these paintings can be traced back to early medieval influences: منشاء شروع یا پیدایش این سبک از نقا ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she doesn't usually take part in any of the class activities: اون معمولاٌ در هیچ کدوم از فعالیت ه ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
are you in pain: آیا درد داری؟
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
her bracelets were jingling: دستبندهایش جرینگ جرینگ صدا می دادند
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we barely had time to catch the train: تنها، فقط، همین قدر
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you got soaking wet last night no wonder you caught a cold: دیشب کامل خیس بودی. تعجبی نداره که ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you should rest in the infirmary until you feel better: باید در اتاق پرستاری استراحت کنی تا ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that's a tricky decision to make: این یک تصمیم دشوار برای گرفتن است.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he winked an eye at her: او به دختر چشمک زد
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the law bans organized protests and by implication any form of opposition: این قانون اعتراضات سازمان یافته و ب ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his hopeless appeal: درخواست ناامیدانه او
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he was handcuffed to a warden: او نزد یک رئیس زندان دستبند زده شده ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the food had an unpleasant taste: غذا طعم ناخوشایندی داشت.
١ روز پیش