آزاده - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antrocope: وسیله ای که با آن فضای هیگمور را که ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aperture aperturae: سوراخها ( این اصطلاح تخصصی مربوط ب ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aortogram: فیلمی که در جریان عکسبرداری از آئور ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antrodynia: درد یک حفره یا جیب ( این اصطلاح تخ ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aortolith: سنگ آئورت ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aperture priority mode: حالت تقدم دیافراگم ( این اصطلاح تخ ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antronasal: وابسته به جیب فکی و حفره بینی ( ای ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aortomalacia: نرم شدن و سست شدن آئورت ( این اصطل ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aortopathy: بیماری غیر التهابی آئورت ( این اصط ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

apex c: کاردیوگرام نوک قلب ( این اصطلاح تخ ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antroscope: وسیله ای که با آن فضای هیگمور را که ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aortorrhaphy: بخیه آئورت ( این اصطلاح تخصصی مربو ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

apgar: مداخله ( این اصطلاح تخصصی مربوط به ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antrotomy: برش یک حفره یا جیب ( این اصطلاح تخ ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aphacia: فقدان عدسی یک چشم تعلت مادرزادی یا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aortoscierosis: تصلب و سفت شدن آئورت ( این اصطلاح ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antrotympanic: وابسته به محوطه صماخی و پرده صماخ ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aphakia aphagia: آفاژی ، از دست دادن قدرت بلع ( این ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aortosclerosis: تصلب و سفت شدن آئورت ( این اصطلاح ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aortostenosis: تنگی آئورت ( این اصطلاح تخصصی مربو ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antrotympanitis: التهاب محوطه صماخی و پرده صماخ ( ا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aphagopraxia: ناتوانی در بلعیدن ( این اصطلاح تخص ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aortotomy: بریدن و قطع کردن آئورت ( این اصطلا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anuclear: بی هسته ( این اصطلاح تخصصی مربوط ب ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aphalangia: فقدان انگشتان دست و پا ( این اصطلا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antero posterior: درد شکم ( این اصطلاح تخصصی مربوط ب ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anulus: از این واژه برای نامگذاری بعضی از س ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

anuresis: قطع کامل ترشح ادرار از کلیه ها ، می ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abdomindl pain: درد شکم ( این اصطلاح تخصصی مربوط ب ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

apactal c: یک یا چند غضروف کوچک که در دیواره ج ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anxietas: دلواپسی ، اضطراب ، بی قراری ( این ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

apallesthesia: حس نکردن ارتعاشات دو شاخه دیاپازون ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anydremia: کم شدن مایع محتوی خون ( این اصطلاح ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

apamide: نام تجارتی فرآورده ای از استامینوفن ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anhydremia aorta: آئورت ، سرخرگ بزرگی که از شکمچه چپ ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aokylotome: چاقوئی که در پیچیدگی و بسته شدن زبا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

apancrea: بی لوزالمعدگی ، فقدان لوز المعده ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aortal: آئورتی ، مربوط به آئورت ( این اصط ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

apancreatic: 1 - غیر لوزالمعده ای 2 - به علت فقد ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

apanthropy: نفرت از جامعه ( این اصطلاح تخصصی م ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aparalytic: بدون فلج ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aparthrosis: مفصلی که در چند جهت حرکت می کند مفص ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diarthrosis apathic: خونسرد ، بی عاطفه ، بی احساس ( ای ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

apathic: خونسرد بی عاطفه ، بی احساس ( این ا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

apathism: کندی پاسخ به محرکها ( این اصطلاح ت ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antitryptic: ضد تریپسین ( این اصطلاح تخصصی مربو ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antituberculotic: ضد سل ( این اصطلاح تخصصی مربوط به ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antitussive: 1 - ضد سرفه 2 - دارویی که سرفه را ب ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antivenereal: ضد بیماریهای مقاربتی ( این اصطلاح ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antiviral: ضد ویروسی ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiviral therapy: درمان ضد ویروسی ( این اصطلاح تخصصی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antivirotic: ضد ویروس ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiviral antixerophthalmic: ضد گزروفتالمی ، ( گزروفتالمی عبارتن ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anti wrinkle: ضد - چروک ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anti wrinkled: ضد - چروک ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antixerophthalmic: ضد گزروفتالمی ، ( گزروفتالمی عبارتس ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antixerotic: مانع خشکی ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antizymotic: ضد آنزیم ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aortic aortalgia: آئورت درد ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aortalgia: آئورت درد ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antobuse: نام تجارتی فرآورده ای از ( disulfir ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aortarctia: تنگی آئورت ( این اصطلاح تخصصی مربو ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antodontalgic: برطرف کننده درد دهان ( این اصطلاح ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aortectasia: گشادی آئورت ( این اصطلاح تخصصی مرب ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antorphine: آنتورفین ، نوعی همجنس نیمه سنتتیک م ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aortic calcification index: شاخص کلسیفیکاسیون آئورت ( این اصطل ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aortic dissection: دیسکسیون یا پارگی آئورت، لایه های د ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nalorphine: آنتورفین ، نوعی همجنس نیمه سنتتیک م ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antr: پیشوندی است بمعنای اطاقک ، محوطه ، ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antrdynia: درد یک حفره یا جیب ( این اصطلاح تخ ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aortic f: سوراخ آئورت ، عقب ترین سوراخی است ک ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anterior pituitary extract: عصاره هیپوفیز قدامی ( این اصطلاح ت ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aortic root: ریشه آئورت ( این اصطلاح تخصصی مربو ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antrenyl: نام تجارتی فرآورده ای از آکسی فنونی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

apelin: آپلین ( این اصطلاح تخصصی مربوط به ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aortic stenosis: تنگی آئورت ( این اصطلاح تخصصی مربو ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

apepsia: توقف یا نقص اعمال گوارشی ( این اصط ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antricola: جنسی از بندپایان ( خانواده آرگازیده ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aortic v: دریچه آئورتی ، دریچه ای است سه لتی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aperient: 1 - ملین 2 - مسهل ضعیف ( این اصطلا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antritis: التهاب یک حفره یا جیب ( این اصطلاح ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aortic valve replacement: تعویض دریچه آئورت ( این اصطلاح تخص ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antroatticotomy: برش جراحی قسمتی از حفره گوش میانی و ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aperitifs: نوشیدنی الکلی پیش - غذا ( این اصطل ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

atticcoantrotomy antrocele: تجمع مایع در جیب فکی ( این اصطلاح ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aortitis: التهاب آئورت ( این اصطلاح تخصصی مر ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aperlent: - 1 ملین ‎ - 2 مسهل ضعیف ( این اصط ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antirickettsial: ضد ریکتزیا ، از بین برنده ( rickett ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anti sagging: ضد افتادگی پوست ( این اصطلاح تخصصی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antisalagogue: دارویی که از ترشح بزاق ممانعت به عم ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiscabious: ضد اسکابئی ، دافع ( scabies ) ( ا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antiscorbutic: ضد اسکوربوت ، ضد کمبود ویتامین C هر ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antisense technology: فناوری آنتی سنس ( این اصطلاح تخصصی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antisepsis: گند زدایی ، جلوگیری از چرک و عفونت ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antiseptics: عمل جراحی مطابق روش ضد عفونی و در ش ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiplasmin antituberculotic: ضد سل ( این اصطلاح تخصصی مربوط به ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiserotonin: ماده ای که قادر است سروتونین ( sero ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antiserum: سرمی که حاوی پادتن است ( این اصطلا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antisialagogue: داروئی که از ترشح بزاق ممانعت بعمل ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antisialic: جلوگیری کننده از ترشح بزاق ( این ا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiperistalsis antistine: نام تجارتی فرآورده های آنتازولین که ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antistalsis: موجهای انقباضی که بعضی وقتها بطور ط ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antistine: نام تجارتی فرآورده های آنتازولین که ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antistreptococcic: ضد عفونت استرپتوکوکی ( این اصطلاح ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antisudoral: ضد تعریق ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antisympathetic: ضد سیستم سمپاتیک ، 1 - تولید کننده ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antisyphilitic: ضد سیفیلیس ( این اصطلاح تخصصی مربو ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antitabetic: ضد تابس ، ضد آتاکسی حرکتی ، ( تابس ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antithenar: واقع در جهت مقابل کف دست یا کف پا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antithrombin: ضد ترومبین ، موادی که در خون وجود د ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antithromboplastin: ماده ای که ترومبوپلاستین را خنثی کر ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antithyroid drugs: داروهای ضد تیروئیدی که از زیادی ترش ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antitoxic: پادزهری ( این اصطلاح تخصصی مربوط ب ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antitragus: برآمدگی مقابل زبانه گوش ( این اصطل ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antitrope: یکی از دو ساختمانی که مشابه یکدیگر ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antitropic: مربوط به antitrope ( این اصطلاح تخ ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antitrypsin: ضد تریپسنین ، آنزیمی که بر خلاف عمل ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antitryptase: یکی از مواد موجود در خون که پلاسمین ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antiphlogistic: 1 - ضد التهاب 2 - عامل یا دارویی که ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiphthisic: ضد سل ( این اصطلاح تخصصی مربوط به ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anti pigmentation: ضد - رنگدانه سازی ( این اصطلاح تخص ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiplasmin: یکی از مواد موجود در خون که پلاسمین ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antiplastic: نامساعد برای شفا یافتن دیر التیام ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiplatelet agents: داروهای ضدپلاکتی ( این اصطلاح تخصص ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antipneumotoxin: ضد سموم مترشحه از باکتری های ذات ال ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiprotease: یکی از مواد موجود در خون که پلاسمین ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anti proliferative activities: فعالیت های ضدتکثیری ( این اصطلاح ت ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiplasmin entiprothrombin: ضد پروترومبین ، ماده ای که تولید پر ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiprothrombin: ضد پروترومبین ، ماده ای که تبدیل پر ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiprotozoal: ضد تک یاخته ها ( این اصطلاح تخصصی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiprotozoan antiprotozoan: ضد تک یاخته ها ( این اصطلاح تخصصی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiprotozoan: ضد تک یاخته ها ( این اصطلاح تخصصی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anti puffiness: ضد پف کردگی ( این اصطلاح تخصصی مرب ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antipyic: ضد چرک ، مانع چرک کردن ( این اصطل ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antipyrine: آنتی پیرین ، ترکیبی است متبلور به ف ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antipyrotic: 1 - موثر در درمان سوختگی 2 - دارویی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antipyrotic effect: اثر ضد التهابی ( این اصطلاح تخصصی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antirabic: ضد هاری ، 1 - آنچه برای جلوگیری از ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antiradiation: قادر به بی اثر کردن تشعش ، دافع آسی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anti rejection drug: داروهای ضد رد پیوند ( این اصطلاح ت ...

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antimongoloid: ضد صفات سندرم دان ( Down's syndroma ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antioncotic: ضد ورم ( این اصطلاح تخصصی مربوط به ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antinephritic: آنچه در درمان بیماریهای کلیه سودمند ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiopsonin: ماده ای که اپسنین را بی اثر می کند ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antineuraigic: مسکن درد عصبی ، ضد ( neuralgia ) ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiovulatory: مانع تخمک گذاری ( این اصطلاح تخصصی ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antineuritic: ضد التهاب عصبی ( این اصطلاح تخصصی ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antioxidant effect of melatonin: اثر آنتی اکسیدانی ملاتونین ( این ا ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antinion: قطب پیشانی سر ( این اصطلاح تخصصی م ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antioxidation: مانع اکسیداسیون ( این اصطلاح تخصصی ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiobium: لاله گوش ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anti oxidative: آنتی اکسیدانی ( این اصطلاح تخصصی م ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antiparalytic: از بین برنده نشانه های فلج ( این ا ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiparalytix: از بین برنده نشانه های فلج ( این ا ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiparasympathomimetic: وقفه دهنده پاراسمپاتیک ، ‎ - 1 ایجا ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

parasympatholytic antipathic: مخالف در ماهیت ( این اصطلاح تخصصی ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antipathic: مخالف در ماهیت ( این اصطلاح تخصصی ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antipeotone: پپتونی که در اثر گوارش از آنتی آلبو ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antipepsin: آنتی آنزیمی که پپسین را بی اثر می ک ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antipeptone: پپتونی که در اثر گوارش از آنتی آلبو ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antiperiodic: ضد مالاریا یا ماده جلوگیری کننده از ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiperistaisis: موجهای انقباضی که بعضی وقتها بطور ط ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antiperistalsis: موجهای انقباضی که بعضی وقتها به طور ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiketogenesis: ضد ستونها ، جلوگیری کننده از تشکیل ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiketogenetic: ضد ستونی ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiketogenic: جلوگیری کننده یا کاهنده ستونها ( ke ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antilactase: ضد لاکتاز ، ماده ای که از اثرات ( ل ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antileukocytic: ضد گلبول سفید ، خراب کننده گویچه ها ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anti lewisite: dimercaprol دیمر کاپرول ماده بیرنگی ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dimercaprol antilithic: ضد تشکیل سنگ ( این اصطلاح تخصصی مر ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antimicrobic: ضد میکرب ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antimicrobiosis: جلوگیری کننده از رشد و نمو موجودات ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antilipemic: کاهنده چربی خون ( این اصطلاح تخصصی ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antilobium: لاله گوش ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antilogia: ترکیبی از علایم ضد و نقیض که تشخیص ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antilysin: ضد لیزین ، پادتنی که لیزین ( lysin ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antilysis: جلوگیری از لیزه شدن ( این اصطلاح ت ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antilytic: مربوط به ( antilysis ) 2 - جلوگیری ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antimere: یکی از قطعات بدن که به وسیله سطوح ص ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antimetropia: آنتی متروپی ، دوربینی یک چشم همراه ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antimicrobial: ضد میکروب ، کشنده میکروارگانیسم ها ...

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antihypertensive: ضد فشار خون ( این اصطلاح تخصصی مرب ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antihyptensive: ضد کم فشاری خون ، مقابله کننده با ف ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anti icteric: ضد یرقان ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anti immune: ضد ایمنی ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anti isolysin: ماده ای که ایزولیزین را بی اثر می ک ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antikenotoxin: ماده ای که اثر کنوتوکسین یا سم حاصل ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiepithelial: خراب کننده یاخته های پوششی ( این ا ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antihemophilic: ضد هموفیلی ، عمل کننده برخلاف هموفی ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiesterase: عاملی که عمل آنزیمهای استرولیتیک ( ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antihidrotic: anhidrotic ‎ - 1 ضد عرق ، مانع تعری ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antifebrile: ضد تب ( این اصطلاح تخصصی مربوط به ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anhidrotic antihistamine: ماده ای که قادر است اثرات دارویی هی ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antifebrin: acetanilid استانیلید ، گردی است متب ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antihistamines: آنتی هیستامین ها ماده داروئی ضد هیس ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

acetanilid antifertilizin: ماده ای که روی سطح اسپرماتوزوئید قر ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antifertilizin: ماده ای که روی سطح اسپرماتوزوئید قر ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antihistaminic: 1 - جلوگیری کننده از اثرات دارویی ه ...

٢ ماه پیش

مدال‌های آزاده