تاریخ
٥ ماه پیش
متن
The company deals in both hardware and software.
دیدگاه
٠

شرکت هم در ( زمینه ) سخت افزار هم در زمینه نرم افزار فعالیت دارد.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
Coverage of the war was used to distract attention from other matters.
دیدگاه
٠

جنگ بعنوان پوششی برای دور کردن توجه ها از مشکلات دیگر استفاده.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
He keeps trying to distract me.
دیدگاه
٠

هی حواسمو پرت میکنه

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
The second course was soup.
دیدگاه
٠

بشقاب دوم سوپ بود

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
This handbag is made of superior leather.
دیدگاه
٠

این کیف دستی از چرم مرغوب ساخته شده است

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
Brian looked ridiculous in leather trousers, and I was desperately trying to keep a straight face.
دیدگاه
٠

برایان تو شلوار چرمی خیلی ضایع بود و منم بزور جلو خنده خودمو گرفته بودم

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
Andrea gave her son a sound spanking.
دیدگاه
٠

از شوخی بگذریم میشه این: آندریا به پسرش یک درکونی ( صدادار همونی که خودمون میگیم👈 ) آب دار زد

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
Andrea gave her son a sound spanking.
دیدگاه
٠

با عرض معذرت : از طرف آندریا تقدیم با عشق یک درکونی آبدار 😂😂

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
There is a growing realization that changes must be made.
دیدگاه
٠

درک روز افزونی در ارتباط با الزام اعمال تغییرات وجود دارد

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
There is a growing realization that changes must be made.
دیدگاه
٠

درک روزافزونی در این موضوع که باید تغییراتیت گیرد )

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
The only limit to our realization of tomorrow will be our doubts of today.
دیدگاه
٠

این پیشنهاد قبل یه کلمه میتونه قبل کلمه شناخت جا افتاده

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
The only limit to our realization of tomorrow will be our doubts of today.
دیدگاه
٠

تنها محدودیت در شناختمان از فردا شک و شبهه های امروزمان است ( یعنی انسان فقط در حد شک و شبهه ، یسری حدس در رابطه با فرداش شناخت یا درک داشته باشه )

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
Murder is a capital crime in some states.
دیدگاه
٠

قتل در برخی از ایالات جنایتی است که حکم اعدام دارد

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
Murder is a capital crime in some states.
دیدگاه
٠

عامیانه: قتل تو بعضی ایالات حکم اعدام داره

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
Do you know who will be conducting in tonight's performance?
دیدگاه
٠

میدونی یا میدونید اجرای امشب رو کی رهبری میکنه ( رهبری ارکست )

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
The terminal was constructed of reinforced concrete.
دیدگاه
١

reinforced =تقویت شده

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
Your story of what happened that night corresponds with your neighbor's.
دیدگاه
٠

داستان شما از اتفاقات شب گذشته با گفته های همسایه تان همخوانی دارد

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
My father corresponded with his brother all his life.
دیدگاه
٠

ترجمه تعریف: ارتباط برقرار کردن مخصوصاً با نامه نگاری. درطی یک بازه زمانی.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
They made their ascent of the mountain on the east side.
دیدگاه
٠

ترجمه تعریف: the act of going up = عمل بالا رفتن. که میتونه همون معنی مستقیم یعنی صعود مدنظر باشه یا معنی/ترجمه انتزاعی یعنی ترقی ، دستیابی و از این ...

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
The explorers found a new ascent to the top of the ridge.
دیدگاه
٠

ترجمه تعریف: شیب یا مسیری سربالایی

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
The explorers found a new ascent to the top of the ridge.
دیدگاه
٠

ascent تو این جمله = سر بالایی ، راهی که سربالایه درواقع مدنظره

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
Contraindications for this drug include liver or kidney impairment.
دیدگاه
٠

بخوام خیلی خلاصه کنم: مشکلات کبدی یا کلیوی جزء موارد منع مصرف این دارو است

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
You must rouse yourself to action.
دیدگاه
٠

بایستی خودتو به عمل ترغیب کنی

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
These emit two distinct sounds, depending on which end one blows into.
دیدگاه
٠

بسته به انتهایی که شخص داخلش فوت کنه ۲ تا صدای متمایز ( یا متفاوت ) میده

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
Many companies did not manage to ride out the recession.
دیدگاه
٠

کمپانی های بسیاری نتوانستند رکود اقتصادی را تحمل کنند ( یعنی نتونستند از سر بگذرونند و ضربه شدیدی بهشون وارد شد )

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
The man had no emotionality in anything concerning his family.
دیدگاه
٠

مرد هیچ احساسی یا ( عاطفه ای ) نسبت به موضوعات مربوط به خانواده اش نداشت

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
We will bind you with a promise.
دیدگاه
٠

ما شما را با یک پیمان به ( یکدیگر ) متعهد می کنیم

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
The leaders reacted to this provocation by launching their own missile strikes in return.
دیدگاه
٠

رهبران با حملات موشکی خود به این تحریک ( یا تحریک گری ) پاسخ دادن ( یا واکنش نشان دادند

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
The intense music provokes a feeling of excitement.
دیدگاه
٠

موسیقی قوی ( شاید منظورش یه چیزی مثل سبک راک باشه ) موجب تحریک احساس هیجان ( یا احساسات هیجانی ) میشود

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
The speech provoked anger in the audience.
دیدگاه
٠

سخنرانی، به ( آتش ) خشم حضار دامن زد یا سخنرانی دامن زد به ( آتش ) خشم حضار

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
When will the revelation of the winner's name take place?
دیدگاه
٠

کی اسم برنده ها رو میگن

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
Some students do not have easy access to a computer outside of school.
دیدگاه
٠

برخی از دانش آموزان خارج از مدرسه دسترسی آسانی به کامپیوتر ندارند

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
She has a remarkable sharpness of mind.
دیدگاه
٠

بطرز قابل توجهی تیزهوش بود

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
Fuller flights and new security measures are prompting the attention.
دیدگاه
٠

پروازهایی با مسافر بیشتر ( اشاره بع افزایش مسافر ) و اقدامات امنیتی جدید باعث ( جلب ) توجه میشود

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
He did it without any prompting from me.
دیدگاه
٠

بدون هیچ کمکی از جانب من ( انجامش داد / اون کار رو کرد )

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
We need to act with urgency to ensure his safety.
دیدگاه
٠

باید برای تضمین امنیت وی فوراً ( از ساختاری برای ترجمه استفاده کردم که حرف اضافه رو حذف کرده ) دست بکار شیم

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
There was a note of urgency in her voice.
دیدگاه
٠

نشانی از فوریت ( اورژانسی بودن ) در صدایش بود

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
I detected a note of urgency in her voice.
دیدگاه
٠

نگا مثلا یه در خواست داده بعد گیرنده درخواست میگه: نشانه ای از ضرورت یا فوریت ( درخواست ) در صدایش ( معلوم ) بود

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
The couple argued until late at night.
دیدگاه
٠

زوج دوست ( داشتنی ) تا دیر وقت ( یا تا نصف شب ) جر و بحث کردند

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
Her piano teacher frequently tests her on her scales.
دیدگاه
٠

معلم پیانواش او ( دانش آموز ) را با معیار های خود بارها محک زد

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
The guests engaged in small talk before dinner.
دیدگاه
٠

قبل از شام مهمانان مشغول بحث ریزی ( یا کوتاهی ) بودند

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
Use the lever to engage the gears.
دیدگاه
٠

از دستگیره دنده استفاده کن تا دنده درگیر بشه=خوب جا بیافته

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
The American troops engaged the British troops on this hill in 1778.
دیدگاه
٠

دوستان ترجمه Dr. Manan درسته چرا ترجمه نادرست رو بیخود لایک میکنید تو ترجمه هم درگیرشدن=مبارزه کردند

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
She immediately regretted engaging herself to him.
دیدگاه
١

او ( مؤنث ) بلافاصله از نامزدی/ازدواج اش با او ( مذکر ) پشیمان شد

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
She engaged to cater the receptions.
دیدگاه
٠

او قول/تعهد داد ( براساس مترادف ها ) غذای مراسم را تهیه کند

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
Her parents engaged the hall for the wedding reception.
دیدگاه
٠

پدر و مادر او تالار را برای مراسم عروسی رزور ( یا کرایه ) کردند

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
His books are always so gripping.
دیدگاه
٠

کتاباش همیشه خیلی مجذوب کننده اند

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
The theory does not seem easily applicable in this case.
دیدگاه
٠

انگار این تئوری رو تو این مورد نمیشه براحتی تعمیم داد

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
This rule is not applicable to foreigners.
دیدگاه
١

این قانون رو نمیشه رو خارجیا اعمال ( این قابلیت رو نداره )

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
I had to apply every bit of my knowledge of computers to solve the problem.
دیدگاه
٠

باید ( بخاطر had to ) هر ذره از علم ( یا دانش ) کامپیوتر خود را برای حل این مسئله ( چون حرف علم کامیپوتر اومد وسط میگیم مسئله نه مشکل ) بکار گیرم

١