پیشنهاد‌های محسن نقدی (١,٥٢٠)

بازدید
٣,٢٣٦
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

میتوان از واژه "فَرمَنین" به جای "متناقض/نقیض" و "فرمَن/فرمَنِش" به جای "تناقض" به کار برد. در ان و گه لیسی ( انگلیسی ) واژه "paradox" را داریم به ج ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

میتوان از واژه "فَرمَنین" به جای "متناقض/نقیض" و "فرمَن/فرمَنِش" به جای "تناقض" به کار برد. در ان و گه لیسی ( انگلیسی ) واژه "paradox" را داریم به ج ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

میتوان از واژه "فَرمَنین" به جای "متناقض/نقیض" و "فرمَن/فرمَنِش" به جای "تناقض" به کار برد. در ان و گه لیسی ( انگلیسی ) واژه "paradox" را داریم به ج ...

پیشنهاد

میتوان از واژه "فَرمَنین" به جای "متناقض/نقیض" و "فرمَن/فرمَنِش" به جای "تناقض" به کار برد. در ان و گه لیسی ( انگلیسی ) واژه "paradox" را داریم به ج ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

میتوان از واژه "فَرمَنین" به جای "متناقض/نقیض" و "فرمَن/فرمَنِش" به جای "تناقض" به کار برد. در ان و گه لیسی ( انگلیسی ) واژه "paradox" را داریم به ج ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

میتوان از واژه "فَرمَنین" به جای "متناقض/نقیض" و "فرمَن/فرمَنِش" به جای "تناقض" به کار برد. در ان و گه لیسی ( انگلیسی ) واژه "paradox" را داریم به ج ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

میتوان از واژه "فَرمَنین" به جای "متناقض/نقیض" و "فرمَن/فرمَنِش" به جای "تناقض" به کار برد. در ان و گه لیسی ( انگلیسی ) واژه "paradox" را داریم به ج ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیشوند هایی هستند که نشانگر "دوگانگی" میباشند، همانند "وا" و "ترا/تَر" و "باز" . برای ساختن فروزه/صفت، بهتر است از پیشوندِ "ترا/تَر" بِکار ببریم. ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ریختِ دیگری از "وارو" که با "فِزاِیِشِ آواییِ "ن" شده است "وارون". "وارو" از پیشوندِ "وا" ساخته شده است که برابرِ "دوباره" است و در اینجا نِشانگر "ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

میتوان از واژگِان "وارون، وارونه" برای "خلاف، برعکس" بِکار ببریم اگر با "تابِش" سر و کار نداشته باشیم. بِدرود!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

میتوان از واژه "ساز و کار" به جای "سیستم، منظومه" بِکار برد. بِدرود!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بررسی ساختار واژگان "گباشتن، گواشتن، گواریدن، گواردن، گبار، گوار، گبارش، گوارش" در زبان پارسی: ما در پارسی، بنواژه "گباشتن" را داریم که در گذر زمان ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بررسی ساختار واژگان "گباشتن، گواشتن، گواریدن، گواردن، گبار، گوار، گبارش، گوارش" در زبان پارسی: ما در پارسی، بنواژه "گباشتن" را داریم که در گذر زمان ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بررسی ساختار واژگان "گباشتن، گواشتن، گواریدن، گواردن، گبار، گوار، گبارش، گوارش" در زبان پارسی: ما در پارسی، بنواژه "گباشتن" را داریم که در گذر زمان ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بررسی ساختار واژگان "گباشتن، گواشتن، گواریدن، گواردن، گبار، گوار، گبارش، گوارش" در زبان پارسی: ما در پارسی، بنواژه "گباشتن" را داریم که در گذر زمان ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بررسی ساختار واژگان "گباشتن، گواشتن، گواریدن، گواردن، گبار، گوار، گبارش، گوارش" در زبان پارسی: ما در پارسی، بنواژه "گباشتن" را داریم که در گذر زمان ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بررسی ساختار واژگان "گباشتن، گواشتن، گواریدن، گواردن، گبار، گوار، گبارش، گوارش" در زبان پارسی: ما در پارسی، بنواژه "گباشتن" را داریم که در گذر زمان ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بررسی ساختار واژگان "گباشتن، گواشتن، گواریدن، گواردن، گبار، گوار، گبارش، گوارش" در زبان پارسی: ما در پارسی، بنواژه "گباشتن" را داریم که در گذر زمان ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"مایه ی، پایان میابد به" از برابر های این واژه هستند. بِدرود!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واژه "سوال" برگرفته از واژه پارسی "سو" به چَمِ "جهت، طرف، سوی، سمت" است. ما در انگلیسی واژه "question" را داریم که آشکار است با "quest" برابر "دنبال ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بررسی واژه "نِهِشت": 1 - ما در پارسی پیشوندِ "نِ" برگرفته از "نی" در اوستایی را داریم که برابر "به پایین، به زیر" است. 2 - هشت:بن گذشته "هَشتَن" برا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نیازی نیست بدانید چه است، چِرت ترینِ چیزها را نیازنیست بدانید، چیزی دیگر جستجو کنید. به کاربر /توحید/: نیازی نیست که باور های خودت را در یک تارنما ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ریشه شناسی پسوند "مَند": این پسوند در پارسی از "وَنت" در اوستایی می آید و این پسوند دچار دگرگونی آوایی ( ت/د ) و همچنین ( و/م ) شده است که دگرگونی دو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چیزی که اگر نباشد، مغز میخواهد زمین و زمان را به هم بدوزد! بِدرود!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

"اصفهان" دِگَرگون شده "اسپهان" یا "اسپاهان" است که گویشش spāhān بوده است و امروزه، به ریختِ "سپاهان" نیز در آمده است. چرایی نا برابر گویش "اصفهان" و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اسماعیل.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

درود از همه. "تَرا" پیشوندی است که در انگلیسی به ریختِ "trans" دیده میشود و این پیشوند در زبان های هندو اروپایی هست. این پیشوند، ریخت دیگرش "تَر" ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

این واژه از دو بخش ساخته شده است: 1 - trams:برابر پیشوند "تَرا" در پارسی است، برای نمونه:"ترا بری" 2 - it: از فرانسوی "ire" برابر "رفتن، گذشتن" است پ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

این واژه، برابر "آزاد" در پارسی است و بهتر است که از واژه الکی بلند "خود مختار" بِکار نبریم. بِدرود!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

به همه پانترک ها: در اوستایی واژه "پَئیری وار" بوده است که "پَئیری" همانند "پَئیتی" که به "پَت" دگرگون شد، به "پَر" و "پَرا" دگرگون شد و سپس به "پیرا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

پیشوند "پاد" ای که امروزه به کار میبریم از "پَئیتی" در اوستایی گرفته شده است که چَمِ ( معنی ) نخستش برابر "پشت، پس، در برابر، ضد" است که آشکار است با ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به کاربر /افشین بقایی/: از شما سپاسگزارم. ولی به گمانم سخن شما درست نیست. اگر گفته شما درست باشد که ما در اوستایی واژه "شروو" را داشتیم که گویشش "s ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

میتوانیم واژه "سَره" را پیشنهاد دهیم که "قطب" ها همچون سر های یک کره هستند. ولی، میتوانیم به جای پسوند "ه" در پارسی امروزی، از پسوند "َگ" ag در پهلو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چیزی است که هوای سرد و کم فشار ها و پرفشار ها را در دو قطب کره زمین نِگه میدارد. هنگامی که پر نیرو باشد، هوای سرد به جاهایی همانند آسیا از قطب ها نم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آدمک، در برخی باره ها پسوند "َک" پسوند "همانندی، شبیه بودن" است که برای نمونه "آدمک" برابر "همانند آدم" است. یک نمونه از "آدمک" را میتوانید در فرتور ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

موز، واژه ای پارسی است که همانگونه که کاربر /محمدرضا سلطانی زرندی ( مولف ) / گفتند، "نام علمی" موز ، "musa" دارد ( ! ) که آشکار است که با "موز" پارسی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

شاید بپرسید که چرا ما بسیاری از واژگان عربی را در باره های گونانگون به جای پارسی شان بِکار میبریم ولی درباره میوه ها اینگونه نیست؟ آسان است! چون در " ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پرتغال واژه ای پارسی است که برابر یک میوه نارنگی رنگ است و همچنین، نام یک کشور نیز هست. این واژه، پارسی است و به عربی ریختِ "برتقال" رفته است. بِد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

برابر! واژه برابر را در پارسی داریم که زیبا تر و ساده تر است! چرا میگوییم "معادل" که عربی است! بِدرود!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

این گزاره "نمیدانم" را باید در برخی باره ها پذیرفت. نباید همیشه بکوشیم که درباره همه چیز نِگاه خود را بگوییم، چون، نمیدانیم. بِدرود!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

این واژه "فرمول" در انگلیسی به ریختِ "formula" میباشد که در پیوند با "form" برابر "دیس" در پارسی است. بنا بر ریشه شناسی این واژه، این واژه "formula" ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

انیرانی از دو بخش "اَن" که امروزه به ریختِ "نا" در آمده است و "ایرانی" ساخته شده است و برابر "نا ایرانی" است. هر کس که ایرانی نیست، یک "انیرانی" است ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

در پاسخ به کاربر /حسین/: آری. این واژه "فلج" از همین واژه گرفته شده است و زبان عربی، بسیاری از واژگانش را از یونانی و پارسی گرفته است برای نمونه "موس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

درود بر کاربر گرامی /مهدی کشاورز/ و سپاس از شما. ببخشید که پس از 2 ماه پیام میدهم. درباره واژه "پاد" که به یاد داشتم که شما در زیر واژه "ضدیت" واژه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تپل بِه گمانم دگرگون شده "توپر" است که کاربر گرامی "فراز پارسی" نیز فرمودند. بِدرود!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

برابر پارسی واژه "صورتی" که بسیار بسیار از واژه "صورتی" زیبا تر است:"سرخابی" بِدرود!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

به کاربر /حسین طاهری/: این چیز در "عربی دبستان" نیز هست! "ه" نشانگر مادینه ( =مونث ) بودن یک چیز بوده و هست، همانند "غریب" و "غریبه"، که امروزه به هم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

برتر دانستن گروهی بر گروهی دیگر، برای نمونه سپید پوستان بر رنگین پوستان. این را نباید با بد دانستن و بیزاری جستن از گروهی یکی دانست، برای نمونه، اگر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واژه "زیارت"، واژه ای پارسی است که از واژه اوستایی "زَئُیارت" برگرفته شده است که برابر "به جلو جهیدن هنگام نیایش" است که آشکار است که "زیارت" در "عرب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

پسوند "و" در اوستایی: این پسوند، در بیشتر فِتاد ( =مورد ) ها واژه فاعلی/کنشگر میسازد. این پسوند را با "ریشو، دماغو. . . . . " یکی نگیرید، این پسوند ...