پیشنهاد‌های حمیدرضا امانی (١٢٥)

بازدید
٧
تاریخ
١٥ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

رای نیاوردن

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

معانی که دوستان نوشتند به معنای بله قربان مربوط به این کلمه است yes sir اما شکل یکسره اش معنی موافقت میده is she beautiful? yessir دختره خوشگله؟؟ چه ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

خسته کننده خواب آور خمیازه آور

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

کار رو در آوردن

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

the knives are out ( for one ) شمشیر از رو بسته بودن برای کسی

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

معنی دار a knowing smile لبخندی معنی دار The man at reception gave her the key with a knowing look مردی که در پذیرش بود با نگاهی معنی دار کلید را به ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

کاملا در جریان بودن

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

know best بهتر از همه دانستن

پیشنهاد
٠

get a rap on/over the knuckles میشه گوشمالی یا توبیخ شدن give someone a rap on/over the knuckles میشه گوشمالی دادن یا توبیخ کردن

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

بچه بازی درآوردن

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

زود فهم

پیشنهاد
٠

نیشت رو ببند

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

شلاقی وارد عمل شدن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

اطلاع رسانی کردن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

match somebody/something against/with somebody/something the draw matched Chelsea against/with Barcelona قرعه کشی چلسی رو با بارسلونا انداخت Chelse ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

match somebody/something against/with somebody/something the draw matched Chelsea against/with Barcelona قرعه کشی چلسی رو با بارسلونا انداخت Chelse ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

که اینطور بسته به لحن گوینده می تونه دو پهلو باشه ??‘We're off to France soon. ’ ‘Oh yeah? When's that �به زودی میریم فرانسه. � �که اینطور؟ کی؟� ?‘I ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آسیب ندیدن/هیچی نشدن The kids were none the worse for their adventure بچه ها به خاطر ماجراجویی شان هیچ آسیبی ندیدند ( هیچی شون نشد )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

چیزیه - چیه - یا نه ??Is he stupid or what احمقی چیزیه اون مرده؟؟ ??are you read or what آماده ایی یا نه/چی؟؟ ??Is it snowing, raining, or what برف م ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

گل و بلبل بودن منتهی کنایی و بیشتر منفی هستش your proposal is all very well in theory, but in practice it will not pay پیشنهاد شما از نظر تئوری گل و ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

up against something دست و پنجه نرم کردن/مواجهه بودن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

افسار کسی/چیزی رو به دست گرفتن ( کنترل کردن )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در مضیقه بودن in a tight corner/spot

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آتیش زیر خاکستر

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

a thick head سر درد

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خودشه! No, the other one… that’s it تمام! That's it, the fire's out now دیگه بسه! !That's it, I've had enough که اینطور! So that's it—the fuse had go ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

زیر و رو کشیدن Don't play silly games with me; I know you did it برای من زیر و رو نکش. می دونم کار تو بود

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

طفره رفتن Successive governments have fought shy of such measures دولت های متوالی از چنین اقداماتی طفره رفته اند

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

و از این قبیل و امثالهم

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

با خیال راحت

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

قاراشمیش

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کیفش کوکه

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به همین خیال باش ‘I was hoping to get a ticket for Saturday. ’ ‘You'll be lucky

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

قرعه کار به نام کسی افتادن It fell to her lot to organize the Christmas party قرعه ترتیب دادن جشن کریسمس به نام او افتاد

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آخرین سنگر/پناه

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

یه چیزی تو همین مایه ها

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خود به خود ( خودش )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

همینه I'm afraid that's it—we've lost متاسفم، همینه - ما باختیم

پیشنهاد
٠

بدهکار بودن به کسی/طلبکار بودن از کسی I was into him for $500 من 500 دلار به پسره بدهکار بودم The bank was into her for $100 000 بانک 100 هزار دلار ا ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

جدی شدن هم افراد هم شرایط

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

روشن شدن It came home to him that he was never going to see Julie again برای طرف روشن شد که دیگه قرار نیست جولی خانم رو ببینه

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عین خونه خود آدم

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اوج گرفتن Feelings ran high as the election approached با نزدیک شدن به انتخابات، احساسات عمومی اوج گرفت

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بیخیالش This is probably a bad idea, but what the hey گمونم ایده بدیه ولی خب بیخیالش

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

take it further پیش بردن میتونه بحث/ایده/پروژه/فعالیت باشه

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

خیلی دور خیلی نزدیک

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

حرف حساب جواب نداره/حق با فلانیه البته اینجا هرچی میتونه باشه Fair's fair—we were here first حق با ماست . ما اول اینجا بودیم

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خالی بستن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

شخص یا چیزی که بالاترین جایگاه رو داره گل سرسبد He is regarded as the ‘first among equals’ by the other office clerks او توسط سایر کارمندان اداری به ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

همه جوره She regarded herself, first and last, as a musician او خودش را، همه جوره یک موسیقیدان می دانست

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به عنوان جمع بندی

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نعریف عبارت ادامه دادن به کار یا تلاش با وجود نداشتن منابع، انرژی، ایده یا پول ترجمه پیشنهادی : زور زدن/تلاش کردن players are running on empty and de ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

من راحتم ‘Do you want to watch this or the news?’ ‘Oh, I'm easy. It's up to you

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مست و پاتیل

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کنکاش کردن dig deep into the records to find the figures you want برای یافتن ارقام مورد نظر در آمارها کنکاش کنید فکر اساسی کردن dig deep for the eart ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مردن و رفتن You'll be sorry you said that when I'm dead and gone وقتی مُردم و رفتم، از گفتن این حرف پشیمان خواهی شد

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

wouldn’t be seen dead in pink T - shirt اگه بمیرم هم تیشرت صورتی نمی پوشم ( دیده نمیشم ) wouldn’t be caught dead in Chicago اگه بمیرم هم شیکاگو نمی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عزیز Dear old Sue! I knew she'd help سو عزیز! می دانستم که او کمک خواهد کرد

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عزیزان

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خطری ??Would I be on dangerous ground if I asked why خطری نیست بپرسم چرا؟؟

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دلسرد کردن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

جارو کردن به معنی اخراج کردن تمام افراد یک جا و به معنی بردن/از آن خود کردن مسابقه/مدال/انتخابات

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ارزون/مفت

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پوچ آوردن به معنای نتیجه نگرفتن/فراموش کردن/شکست خوردن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به تنهایی دست به کار شدن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

- شو He boughta car after all—and a nice one at that بالخره یه ماشین گرفت - یدونه خوبشو گرفت

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

همچنان an as yet unpublished report یک گزارش همچنان چاپ نشده

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

همچنان

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

one kind or another به نوعی We've all got problems of one kind or another همه ما به نوعی با مشکلاتی مواجه بوده ایم

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

یه چیزیش هست

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اینجوری هم نوشته میشه all - in - one همه کاره

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عین چی The man is guilty as all get out این مرد عین چی گناهکاره We rushed like all get out عین چی عجله کرد

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اونقدر ها هم. . . نیست

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

از بین این همه آدم

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

باد موافق شرایط مساعد

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سوار بر موج چیزی بودن Schools are riding a wave of renewed public interest مدارس سوار بر موجی از خیر عمومی تازه شده هستند

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

جار و جنجال به پا کردن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به دقت به صحبت های کسی گوش دادن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نه دقیقا

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

the news is not good any way you slice it هرجور که حساب کنی، خبر خوبی نیست

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سرپایینی رفتن هم به معنای آسون تر شدن و هم به معنای پایین رفتن و بدتر شدن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

حرف مردیکیه

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

هر جور که صلاحه/خود دانی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

in a big way بدجور The new delivery service has taken off in a big way سرویس تحویل جدید بد جوری رونق گرفته است.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

هم فال و هم تماشا

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

tread water موقتاً گذروندن I decided to tread water until a better job came along تصمیم گرفتم موقتا بگذرونم تا کار بهتری پیش بیاد

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تو دیوار رفتن ( شکست خوردن/ورشکشت شدن )

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دوراندیشی کردن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

هر بامبولی که بلد بودم زدم

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

معجزه کردن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

do something with a light touch کاری رو با ظرافت انجام دادن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

get on top of something میشه فائق آمدن get on top of somebody میشه فراتر رفتن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

جمع و جور کردن افکار

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شهره شهر بودن/شدن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مایه ناامیدی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خودشه همینه

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

حله

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

این شد که اون شد

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

روز رو شب کردن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دور خود چرخیدن درجا زدن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بچه بازی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سنگ صبور

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به مدد

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

چشم بسته

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

همه چی جوره اوضاع بر وفق مراده

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

یه معنی دوپهلو و کنایی هم داره یعنی اصلا سورپرایز و غافلگیر نشدید she showed up an hour late, surprise surprise یعنی دیر اومدن عادت دخترس

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

dance/sing/cook/play/act/talk up a storm طوفان/غوغا به پا کردن حالا میتونه آشپزی کردن خوندن رقصیدن یا هر فعلی که این ساختار بهش بخوره باشه افعال بی ا ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

طوفان به پا کردن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

جیگر آدمو آتیش میزنه

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

خیال خام

پیشنهاد
٠

کسی رو تا عرش بالا بردن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

رو مخ کسی رفتن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به حال من فرقی نمی کنه

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

برو خداتو شکر کن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کجاشو دیدی حالا!!!

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

وقتی کار به جاهای باریک بکشه

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دقی

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

راست و ریس کردن کارها

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ضد بشری

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به شماره انداختن نفس کسی/چیزی Throat cancer did a number on me a few years ago سرطان گلو چند سال پیش نفسم رو به شماره انداخت The Covid - 19 pandemic ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

میلیمتری

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

از ذهن پریدن

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

هم راجع افراده هم وضعیت پس میشه گل و بلبل هم ترجمش کرد life is not all sweetness and light

پیشنهاد
٠

دل بستن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

in character | out of character در راستا یا برخلاف شخصیت کسی his behavior was completely in/out of character رفتار دیشب طرف کاملا در راستا یا برخلاف ...