پیشنهادهای حمیدرضا امانی (١٢٥)
رای نیاوردن
معانی که دوستان نوشتند به معنای بله قربان مربوط به این کلمه است yes sir اما شکل یکسره اش معنی موافقت میده is she beautiful? yessir دختره خوشگله؟؟ چه ...
خسته کننده خواب آور خمیازه آور
کار رو در آوردن
the knives are out ( for one ) شمشیر از رو بسته بودن برای کسی
معنی دار a knowing smile لبخندی معنی دار The man at reception gave her the key with a knowing look مردی که در پذیرش بود با نگاهی معنی دار کلید را به ...
کاملا در جریان بودن
know best بهتر از همه دانستن
get a rap on/over the knuckles میشه گوشمالی یا توبیخ شدن give someone a rap on/over the knuckles میشه گوشمالی دادن یا توبیخ کردن
بچه بازی درآوردن
زود فهم
نیشت رو ببند
شلاقی وارد عمل شدن
اطلاع رسانی کردن
match somebody/something against/with somebody/something the draw matched Chelsea against/with Barcelona قرعه کشی چلسی رو با بارسلونا انداخت Chelse ...
match somebody/something against/with somebody/something the draw matched Chelsea against/with Barcelona قرعه کشی چلسی رو با بارسلونا انداخت Chelse ...
که اینطور بسته به لحن گوینده می تونه دو پهلو باشه ??‘We're off to France soon. ’ ‘Oh yeah? When's that �به زودی میریم فرانسه. � �که اینطور؟ کی؟� ?‘I ...
آسیب ندیدن/هیچی نشدن The kids were none the worse for their adventure بچه ها به خاطر ماجراجویی شان هیچ آسیبی ندیدند ( هیچی شون نشد )
چیزیه - چیه - یا نه ??Is he stupid or what احمقی چیزیه اون مرده؟؟ ??are you read or what آماده ایی یا نه/چی؟؟ ??Is it snowing, raining, or what برف م ...
گل و بلبل بودن منتهی کنایی و بیشتر منفی هستش your proposal is all very well in theory, but in practice it will not pay پیشنهاد شما از نظر تئوری گل و ...
up against something دست و پنجه نرم کردن/مواجهه بودن
افسار کسی/چیزی رو به دست گرفتن ( کنترل کردن )
در مضیقه بودن in a tight corner/spot
آتیش زیر خاکستر
a thick head سر درد
خودشه! No, the other one… that’s it تمام! That's it, the fire's out now دیگه بسه! !That's it, I've had enough که اینطور! So that's it—the fuse had go ...
زیر و رو کشیدن Don't play silly games with me; I know you did it برای من زیر و رو نکش. می دونم کار تو بود
طفره رفتن Successive governments have fought shy of such measures دولت های متوالی از چنین اقداماتی طفره رفته اند
و از این قبیل و امثالهم
با خیال راحت
قاراشمیش
کیفش کوکه
به همین خیال باش ‘I was hoping to get a ticket for Saturday. ’ ‘You'll be lucky
قرعه کار به نام کسی افتادن It fell to her lot to organize the Christmas party قرعه ترتیب دادن جشن کریسمس به نام او افتاد
آخرین سنگر/پناه
یه چیزی تو همین مایه ها
خود به خود ( خودش )
همینه I'm afraid that's it—we've lost متاسفم، همینه - ما باختیم
بدهکار بودن به کسی/طلبکار بودن از کسی I was into him for $500 من 500 دلار به پسره بدهکار بودم The bank was into her for $100 000 بانک 100 هزار دلار ا ...
جدی شدن هم افراد هم شرایط
روشن شدن It came home to him that he was never going to see Julie again برای طرف روشن شد که دیگه قرار نیست جولی خانم رو ببینه
عین خونه خود آدم
اوج گرفتن Feelings ran high as the election approached با نزدیک شدن به انتخابات، احساسات عمومی اوج گرفت
بیخیالش This is probably a bad idea, but what the hey گمونم ایده بدیه ولی خب بیخیالش
take it further پیش بردن میتونه بحث/ایده/پروژه/فعالیت باشه
خیلی دور خیلی نزدیک
حرف حساب جواب نداره/حق با فلانیه البته اینجا هرچی میتونه باشه Fair's fair—we were here first حق با ماست . ما اول اینجا بودیم
خالی بستن
شخص یا چیزی که بالاترین جایگاه رو داره گل سرسبد He is regarded as the ‘first among equals’ by the other office clerks او توسط سایر کارمندان اداری به ...
همه جوره She regarded herself, first and last, as a musician او خودش را، همه جوره یک موسیقیدان می دانست
به عنوان جمع بندی
نعریف عبارت ادامه دادن به کار یا تلاش با وجود نداشتن منابع، انرژی، ایده یا پول ترجمه پیشنهادی : زور زدن/تلاش کردن players are running on empty and de ...
من راحتم ‘Do you want to watch this or the news?’ ‘Oh, I'm easy. It's up to you
مست و پاتیل
کنکاش کردن dig deep into the records to find the figures you want برای یافتن ارقام مورد نظر در آمارها کنکاش کنید فکر اساسی کردن dig deep for the eart ...
مردن و رفتن You'll be sorry you said that when I'm dead and gone وقتی مُردم و رفتم، از گفتن این حرف پشیمان خواهی شد
wouldn’t be seen dead in pink T - shirt اگه بمیرم هم تیشرت صورتی نمی پوشم ( دیده نمیشم ) wouldn’t be caught dead in Chicago اگه بمیرم هم شیکاگو نمی ...
عزیز Dear old Sue! I knew she'd help سو عزیز! می دانستم که او کمک خواهد کرد
عزیزان
خطری ??Would I be on dangerous ground if I asked why خطری نیست بپرسم چرا؟؟
دلسرد کردن
جارو کردن به معنی اخراج کردن تمام افراد یک جا و به معنی بردن/از آن خود کردن مسابقه/مدال/انتخابات
ارزون/مفت
پوچ آوردن به معنای نتیجه نگرفتن/فراموش کردن/شکست خوردن
به تنهایی دست به کار شدن
- شو He boughta car after all—and a nice one at that بالخره یه ماشین گرفت - یدونه خوبشو گرفت
همچنان an as yet unpublished report یک گزارش همچنان چاپ نشده
همچنان
one kind or another به نوعی We've all got problems of one kind or another همه ما به نوعی با مشکلاتی مواجه بوده ایم
یه چیزیش هست
اینجوری هم نوشته میشه all - in - one همه کاره
عین چی The man is guilty as all get out این مرد عین چی گناهکاره We rushed like all get out عین چی عجله کرد
اونقدر ها هم. . . نیست
از بین این همه آدم
باد موافق شرایط مساعد
سوار بر موج چیزی بودن Schools are riding a wave of renewed public interest مدارس سوار بر موجی از خیر عمومی تازه شده هستند
جار و جنجال به پا کردن
به دقت به صحبت های کسی گوش دادن
نه دقیقا
the news is not good any way you slice it هرجور که حساب کنی، خبر خوبی نیست
سرپایینی رفتن هم به معنای آسون تر شدن و هم به معنای پایین رفتن و بدتر شدن
حرف مردیکیه
هر جور که صلاحه/خود دانی
in a big way بدجور The new delivery service has taken off in a big way سرویس تحویل جدید بد جوری رونق گرفته است.
هم فال و هم تماشا
tread water موقتاً گذروندن I decided to tread water until a better job came along تصمیم گرفتم موقتا بگذرونم تا کار بهتری پیش بیاد
تو دیوار رفتن ( شکست خوردن/ورشکشت شدن )
دوراندیشی کردن
هر بامبولی که بلد بودم زدم
معجزه کردن
do something with a light touch کاری رو با ظرافت انجام دادن
get on top of something میشه فائق آمدن get on top of somebody میشه فراتر رفتن
جمع و جور کردن افکار
شهره شهر بودن/شدن
مایه ناامیدی
خودشه همینه
حله
این شد که اون شد
روز رو شب کردن
دور خود چرخیدن درجا زدن
بچه بازی
سنگ صبور
به مدد
چشم بسته
همه چی جوره اوضاع بر وفق مراده
یه معنی دوپهلو و کنایی هم داره یعنی اصلا سورپرایز و غافلگیر نشدید she showed up an hour late, surprise surprise یعنی دیر اومدن عادت دخترس
dance/sing/cook/play/act/talk up a storm طوفان/غوغا به پا کردن حالا میتونه آشپزی کردن خوندن رقصیدن یا هر فعلی که این ساختار بهش بخوره باشه افعال بی ا ...
طوفان به پا کردن
جیگر آدمو آتیش میزنه
خیال خام
کسی رو تا عرش بالا بردن
رو مخ کسی رفتن
به حال من فرقی نمی کنه
برو خداتو شکر کن
کجاشو دیدی حالا!!!
وقتی کار به جاهای باریک بکشه
دقی
راست و ریس کردن کارها
ضد بشری
به شماره انداختن نفس کسی/چیزی Throat cancer did a number on me a few years ago سرطان گلو چند سال پیش نفسم رو به شماره انداخت The Covid - 19 pandemic ...
میلیمتری
از ذهن پریدن
هم راجع افراده هم وضعیت پس میشه گل و بلبل هم ترجمش کرد life is not all sweetness and light
دل بستن
in character | out of character در راستا یا برخلاف شخصیت کسی his behavior was completely in/out of character رفتار دیشب طرف کاملا در راستا یا برخلاف ...