پیشنهادهای THEYCALLMEARMIN (٣٧)
فراهم کردن فضای مناسب برای چیزی یا کسی
بعضی جاها معنی "که در آن هنگام" میده The ship was being loaded when the storm started کشتی داشت بارگیری می شد ( ( که ) ) یهو طوفان شروع شد.
بجز گیاه به معنی کارخانه یا ساختمانی که در آن یک فرآیند صنعتی اتفاق می افتد
The tide comes in – مد می آید / آب بالا می آید. The tide goes out – جزر می شود / آب پایین می رود.
Should برای بیان الزامات نرم و توصیه ها استفاده می شود، نه دستور قاطع.
reveal = فاش کردن اطلاعات یا موضوعات مخفی ( غیررسمی و رسمی ) unveil = پرده برداری در یک رویداد رسمی یا خاص ( رسمی تر )
reveal = فاش کردن اطلاعات یا موضوعات مخفی ( غیررسمی و رسمی ) unveil = پرده برداری در یک رویداد رسمی یا خاص ( رسمی تر )
دستیار
a traveling show – یک نمایش سیار
"Literally" بیشتر برای تأکید و روشن کردن اینکه چیزی دقیقاً به همین شکل است استفاده می شود. "Literary" به ادبیات و آثار مربوط به آن اشاره دارد.
Turn to = مراجعه کردن به چیزی به صورت طبیعی و رایج. Resort to = مراجعه کردن به چیزی به عنوان آخرین راه حل در شرایط اضطراری.
رفتار مؤدبانه، مهربانانه و سخاوتمندانه، به ویژه با افراد پایین تر
Sheriff به معنی کلانتر است. کلانتر یک مقام قانونی در یک شهر یا منطقه است که مسئول اجرای قانون، نگهبانی و گاهی هم مدیریت زندان ها است.
به نشان پیروزی و موفقیت
"Anticipate" معمولاً هیجان و اشتیاق بیشتری را منتقل می کند، در حالی که "expect" بیشتر به یک پیش بینی عادی و منطقی اشاره دارد.
Sting : بیشتر به درد تیز و سریع اشاره دارد که معمولاً توسط نیش حشرات ( مثل زنبورها ) یا سوزن ها ایجاد می شود. Bite: به گاز گرفتن اشاره دارد و می ت ...
عبارت inside of به معنی "داخل" یا "درون" هست و of فقط برای تاکید و روان تر شدن جمله اضافه میشه
بطور قانونی و رسمی داشتن چیزی
بسیار نزدیک به درست یا دقیق بودن
Broad: برای مفاهیم کلی یا ویژگی هایی که اندازه گیری نمی شوند. وسیع Wide: برای فواصل فیزیکی و اندازه های قابل محاسبه. پهن
Wide: برای فواصل فیزیکی و اندازه های قابل محاسبه. پهن Broad: برای مفاهیم کلی یا ویژگی هایی که اندازه گیری نمی شوند. وسیع
دوک ( لقب اشرافی )
Brave: شجاعت اخلاقی یا جسمی ( مثبت ) Bold: جسارت در عمل ( مثبت یا منفی ) .
Bold: جسارت در عمل ( مثبت یا منفی ) . Brave: شجاعت اخلاقی یا جسمی ( مثبت )
تجربه کردن اثرات یک چیز بد
Amuse: سرگرم کردن به طوری که باعث خنده یا لذت میشه. ( مثلاً کمدین ها ) Entertain: سرگرم کردن به هر شکل و به طور عمومی تر. ( مثلاً فیلم ها، کنسرت ها )
Entertain: سرگرم کردن به هر شکل و به طور عمومی تر. ( مثلاً فیلم ها، کنسرت ها ) Amuse: سرگرم کردن به طوری که باعث خنده یا لذت میشه. ( مثلاً کمدین ها )
انواع مختلفی از . . .
کلمه Recall نسبت به remember به یادآوری دقیق تر و نیازمند تلاش بیشتر اشاره داره و رسمی تره.
غذا : خورد کردن/تکه تکه کردن بیشتر در تعریف کلمه chew میاد
مراحلی/قدم هایی که باید انجام بشن/برداشته بشن
به شکست ختم شدن
فعل "add" فقط به معنی "اضافه کردن" است، اما "add up" به طور خاص به معنای "محاسبه کل" یا "جمع زدن تمام اعداد" است
پختن چیزی با حرارت خشک در فر
بی میلی به چیزی/کسی که از نظر فرد خوشایند نیست
درصورتیکه به غذا اشاره شده باشه به معنی با ولع خوردن هست
درصورتیکه به غذا اشاره شده باشه به معنی با ولع خوردن هست