پیشنهادهای احرار (٢٦٢)
چه بایدکرد
دایر
درنوشتن feudeمرتکب خطا شده ام لطفا تصحیح بفرمایید ضمنا دوستی پیشنهاد سه بخشی تلفظ کردن واژه شده است شا دن فرویده چهار بخشی است والمانی عمدتا همانطو ...
پیشگاه
خودپسند ، مغرور
سردرگمی
حلقه ( اززنجیره ) ، محل انشعاب
اغازی نو
کوچ اجباری ، اواره سازی
ارتباطات
کورسو
به روز رسانی
باامادگی
دست اورد
مهارناشدنی
ناگفته پیدا
باداورده
باهمه ی اینها
تاب اوری
بن مایه
به روز رسانی
درخور ، بایسته
درطبق اخلاص گذاشتن
هم سرنوشتی
پذیرا
پس دادن ، پس فرستادن repatriate artifacts
دردسترس
دررو
خودگمار ، معترف
قا پ کسی را دزدیدن، قاپ زدن
هنرمند
خریدار
نواخت
تب
احترام برانگیز
دولتی
روده برکننده
کم کاری
خوانش
زنجیر ( مجازی )
غیرخودیها ، دیرکسان
دشمن شادی ، دشمن کامی ، شادن فرویده احساسی از لحظ اجتماعی منفور ، موردی روا ، با رویدادی ویژه درسالهلی اخیر برجسنگی ویژه ای یافت Fruide خشنودی است ...
مزمن
تله
مدرن ، پیشرفته ، امروزی
درکارتحقیقی بمعنی تعریف دقیق ازمفاهیم ومحصور سازی انها جهت اجتناب ازبرداشت نادرست است
متحد ، همپیمان
پیش کشیدن
بیراهه
پشت جبهه
همذاتپنداری
تفاهم ، مصالحه ، اشتی جویی
قشرحاکم ، مدعیان
معیار
مناظره ی اتشین
compatibly همزیستی مسالمت امیز
ازخودراضی
جنون گروهی ، ازخودبیخودشدن گروهی
ناملایمات ، بلایا
دموکراتیک ، قانونی
عمومی ، عادی
التزام
شاخه ، انشعاب
دگرسانی
واداشت
درداشنا
اموزنده
فشار کار
خودمانی
سازنده
به جریان انداختن ، انتقال دادن
گذشته گرا
فکر میکنم که این واژه قبل از کنش نگرش را برساند همه جانبه نگر
خودمحوری
پیشبرد
عرض ادب
زیرخاکی
خط مشی ، مختصات
حسرت امیز
ابتذال
بلا
پیشبرد
درازکش
ریش گروگذاشتن
اختصار
برون رفت
سرکوبگر
طرفدار بازار ازاد ومداخله گری خارجی ، راست افراطی
توانایی یک کشور به استقرار نیرو وحفظ ان درخارج از مرزهایش
نما ، شما ، رونما
مردد، دودل
قوچ قربانی
گستره ، تنوع
بیتفاوتی
بله گو
لغزش ، خطا
پوسیدن
دیاسپورا مهاجرانی که بازادگاه اعلام هویت میکنند واژه ی معادل فارسی ندارد با تلفظ اینچنینی واژه مشگلی نمیبینم دیگران هم باواژه های برگرفته ازما حس ...
نورانی
محله ی نرو ، شهر بیقانون
رویگردانی Engagement روی اوری
فرمانبردار
دل به دریا زدن ، همه یا هیچ
خودنمایانه
همدست
مترسک
تحقق ناپذیر ، غیرعملی
وردزبان
تحمل
محیط کشت
ناخواسته
مهرتاییدزدن
صخره ای
پویا ، روان
مچاله ، چمیده ، پریش
گفتاری
مجنون، سربراه، ساده ، مطیع
تنش
ساده ، سنتی
تسلط، بلاغت
باخشنودی
تجزیه وتحلیل کردن
معترض ، مدافع ، ناراضی
حرکت ، اقدام
نامزد اصلی
پیشبرد
درصد
دست پرورده کردن
بازخواست
put on leave به مرخصی اجباری فرستادن
سرمست چیزی بودن
به مقصد
تنگ نظری ، تعصب
روی اوری
قطعات ساخت
توسعه طلب
سرکوب، ازار
فراخوان به مبارزه، شعار
کاری کارستان کردن
رهایی
ارتداد
سردرگم
ازقضا
گیرا
منزوی ساختن ، گیرانداختن
خارج از انتظار
سوپاپ اطمینان
تمام عیار
نماد
کعبه ی امال
قرار
جنگزده
عبرت اموز
عبرت امیز
مرکز ثقل
نگران ، غمخوار
قبلا ، از پیش، پیشترها
جاری ، فعلی
نگفتم !
تک حزبی ، فرقه
ناپایداری ، شکنندگی
خط مشی ، تعهد ، نگرش
کارگاه ، تاسیسات
قانقاریا ، تباهی کلی
همه کاره
راست افراطی
دور ( رابطه ، خویشی )
انعطاف ناپذیر
غصب
به روز رسانی، به روز رساندن
سروش”اختیاری” ترجمه کرده است ، درحوزه قانون کاملا درست است
عمدی
اندک ، بی پشتوانه ( نیروی ارتشی )
بطالت ، وقت گذرانی ، طفره
وکالت ، نیابت ، کرسی
ناچیز انگاری، پست شماری
یکطرفه. مغرضانه
تبلیغات ، بازاریابی
برخورد عینی کردن ، واقعیات را درنظر داشتن
حیف نان
مانا، سنگین پا، مدید ، مزمن ، بی امان
کنشگر
بسازبفروشی
روزیجو
اشاره اصغر به نسبی بودن کلمه دررابطه با معیارهای اخلاقی حاکم درست است ، وانیلا بدیل خودرا ارائه نداده ، غیراخلاقی ، بی حرمتی را معادلهای مناسبی برای ...
Inputداد outputستد
efficacyمعمولا به معنی رسیدن به نتیجه دلخواه efficiencyرسیدن به چیزی باحداقل منابع
تکرار مکررات
میاحثه
جامع
مقطعی حیاتی
صحنه، گستره ، فضا
نقطه قوت
ازپیامدهای کار کسی رنج بردن
تجدیدنظر
شتروگاو وپلنگ
مشاوران
مناسبت
این کلمه با veracity متفاوت است ، به معنی دقیق است، دروغی مصلحت امیز هم میتواند دقیق باشد اما veracity قابل شک نیست
درداخل ، دررابطه بامردم
طلسم
محسور ، تسخیرشده ، مجذوب ، دل مشغول ،
زیرک
عام المنفعه، خدمت همگانی
گرم گرفتن
درحال شکل گیری
رسیدن
اولیه ، مقدماتی
تن کارشناسی
دراخرین لحظه
کنشگر ، قاطع ، مطالبه گر ، خیزشی
گذران
اشاره
بوی خوش از چیزی نیامدن
همدلی
نقشی مهم یافتن ، از اهمیتی ویژه برخوردارشدن
مسافرآونگی
ژرف بینی ، ادراک
هلاک
اتش بادپا
to make careerبه معنی بازار گرمی کردن هم هست
بی اساس
وقت
پیش فعال
بیتفاوتی
پیش شرط، پیش فرض ، لازمه
پابرهنه ، پابرهنه ها
فزایند، افزایشی، افزون
ازجمله، قبل از هرچیز ، مهمتر از همه
پرسش برانگیز
تحول، انکشاف
پیوندجویی، ارتباط جویی ، پاپیش گذاشتن
Integrationاعلام هویت وارتباط بادوفرهنگ assimilationاعلام هویت بافرهنگ کشور میزبان وبریدن از فرهنگ خودی
نابجا، بیمورد
الهه زیبایی
یارانه، همدستی
سیاست مصلحتی، مصلحت گرایی
قهرلجام گسیخته
پوست کلفت
دندان روی جگر گذاشتن
ازدحام
مطالبه گر ، طلبکار، دست برندار
پس گرد ، ضربه ، وقفه
سربلند
خود مسلح
برداشت، چشمداشت
اطلاعات ، مختصات
نکته، موضوع
دردسترس
توان
همدست
سرریزکردن
نماد
معمول
بیگزینگی
مسدوده - محصوره - باریکه - تورفتگی -
امکان