پیشنهادهای MS. Salimi (٤٤)
در حالتی که در نقش [اسم] به کار برده شود: بی ارزش پنداری [هنگامی که یک شخص نسبت به چیزی حس disdain دارد، گویی با توجه به عقاید، سلایق و نظراتش، آن ...
- تا زمانِ . . . - تا زمانِ انجامِ . . . - در حال رسیدگی، در حال انجام، بلاتکلیف - به مثال های زیر توجه کنید: - There were whispers that a de ...
تعبیه کردن
تعداد خرابی ( تخمین زده شده ) در واحد زمان
دچار می شود ( به ) . . .
- با فرض این که . . .
بعضی وقت ها به شکل زیر می توان of را در جملات ترجمه کرد: . . . of . . . . . . یِ مرتبط با . . .
- آنی که . . . همانی است که . . . - اونی که . . . همونیه که . . . مثال: the one that acts is the healthy one آنی که فعالیت می کند همانی است که سا ...
- مورد توجه است - از اهمیت برخوردار است
دچار شدن ( مثلاً دچار شدن یک دستگاه به خرابی. )
با اطمینان یا غرور راه رفتن
رنج بردن {از نتایج ناخوشایندی که بر اثر اشتباهات شخص ایجاد شده اند} جورِ . . . را کشیدن
در حالت فعلی: _ در نظر گرفتن _ لحاظ کردن _ مورد توجه قرار دادن _ به حساب آوردن _ به شمار آوردن
شکل درجه ی دومِ سه متغیّره
مطالعات پیشین پژوهش های پیشین منابع منتشر شده تاکنون
پرگویی پرحرفی استفاده کردن از کلمات زیاد {بیش تر از حد احتیاج} برای توضیح دادن درباره ی چیزی طولانی بودن بیهوده ی چیزی {مانند: نوشته، سخن، توضیح، خطو ...
تناوب {منظور تناوبی است که نامنظم، منقطع و معمولا غیرقابل پیش بینی باشد}
متناوب {به طوری که در بازه های نامنظم اتفاق می افتد و پیوسته نیست. پیش بینی زمان وقوع آن مشکل یا غیرممکن است. } اگر این صفت را به معنی {متناوب} در نظ ...
جلوگیری کردن از ممانعت کردن از مانع شدن تحت کنترل {خود} نگه داشتن محدود کردن محدود نگه داشتن
برای راحتی برای آسودگی به جهت راحتی جهت راحت تر شدن
it is unclear how to - معلوم نیست که چگونه می توان . . . - روشن نیست که چگونه می توان . . .
به . . . به طرفِ . . . به سمتِ . . . به سویِ . . . با . . . برایِ . . . تا . . .
از . . . ناشی از . . . بدست آمده از . . .
افزار ابزار لوازم وسیله آلات
bull: گاو نر cow:گاو ماده calf: گوساله milk: شیر گاو beef: گوشت گاو veal: گوشت گوساله sheep: گوسفند lamb: برّه، گوشت برّه
extra: اضافی، زیادی extreme: خیلی زیاد، بیش از حد exceed: فراتر رفتن، تجاوز کردن از increasing: فزاینده، روبه افزایش، در حال افزایش
در حالی که. . . در همان حال که. . . همزمان با اینکه. . . ترجمه ی جملات نمونه: - While he can't cook, he sews very well اگرچه او نمی تواند آشپزی ...
SVM = Support Vector Machine ماشین بردار پشتیبان ماشینی که توسط یک الگوریتم ریاضیاتی، از یک سری بردارهای خاص معروف به بردارهای پشتیبان برای طبقه بندی ...
- قابل انعطاف {توسعه یا تقلیل} با توجه به نیاز کاربر و شرایط موجود. {منظور این است که اگر چیزی scalable باشد می توان اندازه ی فیزیکی یا مقیاس اندازه ...
Know: دانستن{چیزی} ، شناختن{کسی}؛ بحث این است که آیا با یک علم یا یک شخص آشنایی داریم یا نه. Recognize: شناختن {چیزی یا کسی که قبلا آن را دیده ایم؛ ...
صرفنظر از . . . صرفنظر از این که . . . بدون توجه به . . . بدون ملاحظه یِ . . . بدون به حساب آوردنِ . . . بدون در نظر گرفتنِ . . .
قیاس منطقی شباهت فلسفی وجود شباهت های کلی بین دو چیز که در اصل با هم متفاوت اند. برای مثال جفت واژه های زیر دارای analogy اند: {مغز انسان ؛ cpu رایا ...
اجازه دهید به جای استفاده از عبارت {فکر کردم} یا همان {گمان کردم} از عبارت عامیانه و لفظی {فِک کردم} استفاده کنیم تا مفهوم واژه ی {envisage} برای ذهن ...
PSD = Power Spectral Density چگالی طیفی توان. با تجزیه ی یک سیگنال در حوزه ی زمان ( سری زمانی ) به مؤلفه های فرکانسی سازنده اش، توسط الگوریتم FFT ...
Empirical Mode Decomposition تجزیه به مُدهای تجربی عبارت است از روشی که توسط آن یک سیگنال به تعدادی از موج های نوسانی با محدوده های فرکانسی مختلف تج ...
نسبت دادن به ( . . . ) ناشی از ( . . . ) دانستن وقوع چیزی را به چیز دیگری نسبت دادن، گویی که یکی در وقوع دیگری سهم داشته است.
وضعیت یک چیز از نظر مجاز بودن را بیان می کند که دو حالت خواهد داشت: یا مجاز است یا غیرمجاز. چیزی که مجاز باشد مقبولیت دارد. به ساختار کلمات زیر تو ...
[صفت]: ( در مورد اشخاص ) ===> برجسته، خیلی بهتر از بقیه. مثلاً وقتی می گوییم {فلان دانش آموز outstanding است. } یعنی خیلی بهتر از بقیه است و عملکرد ...
[شخص]: صاحب نام، برجسته، معروف، مشهور، سرشناس، کسی که در زمره افراد همتای خود از بقیه بهتر بوده است ( خیلی بهتر از بقیه بودن ) . مثلا در مورد یک دان ...
از خود راضی، آسوده خاطر - [صفت] ممکن است به کسانی اطلاق شود که: 1 - از عملکرد خود راضی اند و خیالشان از بابت وقوع مشکل راحت است. 2 - در وجدان خود از ...
برگشت ناپذیر غیرقابل برگشت تغییر ناپذیر مثال: irrevocable harm = آسیب برگشت ناپذیر ؛ یعنی دیگر نمی توان آن را به حالت قبل بازگرداند و شاید بتوان گفت ...
( داروی ) ضد تشنج anticonvulsants: به داروهایی گفته می شود که برای درمان تشنج های صرعی به کار می روند.
تشنج آور - ( صفت ) چیزی ( عاملی ) که باعث وقوع تشنج می شود. چیزی ( پدیده ای ) که شامل وقوع تشنج است.
در این زمینه در این خصوص در این مورد در این راستا