پیشنهادهای Iliass Rass (١٦٨)
لاس زنان
دگرگون شده، از شکل افتاده، معوج
, Brim can also mean , brow , peak the brim/ brow of a hill the top part of a slope or hill بر بلندای، بر قله ی
صِرف
نامحسوس
بدشگون
Oh some Scholar! Oh some Sailor! Oh some Wise Men from the skies! Please to tell a little Pilgrim Where the place called "Morning" lies! فلان، فلان ...
ناتوان ذهنی
مُرد زندگی را بدرود گفت، درگذشت
دست برداشتن، دست کشیدن
" "Frolic Came from Dutch; Origin: "vroolijk" to play in an active happy way: Lambs frolicked in the next field. وروجک بودن، ورجه وورجه کردن
adrift
یواشکی، بی سروصدا Fate departs calmly, a smile is on his mouth: No poet wants to escape pain, even if he writes his soul to the bone.
پاییدن ، مقاومت و ایستاده گی کردن، دوام آوردن
زیستن، زندگی کردن
چخردمه غذای محلی گرجستان که درون کوزه ای گلی را با شیر و راویولی و پنیر با چاشنی فلفل سیاه و نمک پر میکنند و دهانه آن را با خمیر نان میپوشانند و در ...
لولو بچه ترسان خیالی خوخو میاد میخوردت
کماه، علفی و چندساله است که ریشهٔ آن کمی کلفت و گوشتی، برگ های آن بسیار بریده و غباری، ساقه آن گوشتی و بلندی آن تا ۲ متر است. [۲] گل های آن به رنگ ز ...
دانه، بذر گویش طالقانی
اسلنگ هست به معنای سیگار راخیدن، براخیم
سِس، سه هست ، بَده، ضایع ست
صرف: هادامه، هادای، هادا هادامی، هادانی، هادانه
کِلاس، پنجه کش نوعی نان نیمه حجیم شبیه بربری گویش طالقانی
گِرِت، نان گرد کوچک که روی آن شیو زرده تخم مرغ مالیده باشند گویش طالقانی
قسمت نرینه ی گیاه در گیاهانی شبیه سیر و سیرک و والک و ریواس و گلپر
ترد ، تر و تازه
بلّه لقمه بزرگ
جوم جام ، کاسه جومِک جام یا کاسه کوچک، پیاله گویش طالقانی
ورم ، آماس، برآمدگی گویش طالقانی
ritan، , baritan ریختن گویش طالقانی
بکوب، بزن گویش طالقانی
ایستاده است گویش طالقانیeisa، اِیسا صرف: ایسامه، ایسای، ایسا ایسانی، ایسانی، ایسانه
نشسته گویش طالقانی از مصدر ، نیشتن
یکی از موارد باستانی استفاده از قانون ظروف مرتطه در روستای نظامی گندیاب در طالقان بچشم میخورد روستایی نابوددشده مربوط به دوره پیشا اسلامی در حوالی رو ...
چاک، ناحیه ای در دره که بخاطر ایجاد شدن گسل آب در طول بسیار از زمین خارج میشودو ناحیه ای تر و سرسبز ایجاد میکند
روستایی در طالقان در دامنه کوه کاهار و بالاتر از گته ده که البته اکنون هیچ اثری از آن باقی نیست از آثار باستانی آن غار سنگتراش که در آن درون سنگ حوض ...
چپاندن گویش طالقانی deskooten
آورد گویش طالقانی biurde صرف: بیوردمه، بیوردی ، بیورده بیوردمی، بیوردنی، بیوردنه
زَد گویش طالقانی صرف: بزامه، بزای، بزا بزامی، بزانی بزانه
گرفت گویش طالقانی صرف: بِیتِمِه، بیتی، بیته بیتمی، بیتنی، بیتنه
دریچه دریچه ای که در قدیم در سقف خانه ها تعبیه مبشد برای تهویه و گذر به بام برای برف روبی
جوی کشی شده، برگرفته از واژه کیله به معنی جویبار کیلا بز بزی که در صورتش خطوط سیاه عمودیوجود داشته باشد گویش طالقانی
گِتِرِم گیج، منگ گویش طالقانی
دستکش گویش طالقانی
دیدم ( لری )
لاله به کشمیر بردن داریم تحفه تو دل پاره پاره ای سودا ببین، که لاله بکشمیر می بریم کلیم کاشانی
دیالکتیک به اجمال�هر گونه استدلال، بیان سیستماتیک یا استدلالی که ایده های مخالف یا متناقض را در کنار هم قرار می دهد و معمولاً به دنبال حل تعارض آنها ...
رهایی از سلطه شر یا شیطان در اعتقاد مسیحیان
شنیدم میگن، از زبان دیگران شنیدم، هنگامی که کسانی به غیبت کردن مشغول بودند شنیدم I Heard it Through the Grapevine
[فعل] به تک، سریع، چهارنعل راندن