پیشنهادهای Iliass Rass (١٢١)
رهایی از سلطه شر یا شیطان در اعتقاد مسیحیان
شنیدم میگن، از زبان دیگران شنیدم، هنگامی که کسانی به غیبت کردن مشغول بودند شنیدم I Heard it Through the Grapevine
[فعل] به تک، سریع، چهارنعل راندن
گدازان
ذوب، گدازش
شب زمستان بود، کپی سرد یافت کرمکی شبتاب ناگاهی بتافت کپیان آتش همی پنداشتند پشتهٔ هیزم برو بر داشتند رودکی
بسامدوار
دیس به معنی شکل و تاردیس به معنای شبح و چیزی کا تارگونه دیده شود shadow, silhouette
سرا، فعل امر مخفف از ، سردادن ( رها کردن ) سرا، سر ده، سرادین، سرهادین یعنی رها کن واژه پارسی مهجور و اینک کمابیش کاربردی در گویش طالقانی
Heaven, sky noun: tian; plural noun: tians a dish of sliced vegetables cooked in olive oil and then layered in a dish and baked au gratin. a large o ...
به کارگیری نیروی پیاده در برابر سلاح های سنگین، بی هیچ امیدی به پیروزی نفرات را به قتلگاه فرستادن Cannon fodder
پوشاننده، پوش آورنده
rima ( plural rimae ) ( anatomy ) A cleft or gap between two symmetrical parts, particularly between the vocal folds. ( astronomy ) A crack or f ...
مَشت در گویش طالقانی، به معنی لبریز بودن حوضکی او مشت ، مشت مرغ زرین گشت، گشت حوضکی او تموم شد مرغ زرین کشته شد معمایی است که " او" ( آب ) اینجا مع ...
قِلَح نی ( گیاه )
شونگ درختچه ای که بخاطر مغز نرم آن در قدیم، توسط میله ای داغ به آسانی سوراخ و به چوب سیگارهای بلند و کوتاه تبدیل میگشت
ماهر، maahr به سکون ه به معنای مار گویش طالقانی
چزیک، آنچه از دنبه پس از سرخ کردن ودروغن گیری برجای ماند
لای، گِل، زمین باتلاقی گویش طالقانی
زِربه آویشن، گویش طالقانی
آویشن، گویش طالقانی
کژخیم، کژگون
اُستی، اُستیگ مورد اطمینان، اطمینان بخش، دلگرم کننده
برآهنج، مدّ
حواس پرتی، آشفتگی، عمل یا کار معلول وغیر عادی، عدم کار، معلولی، روانشناسی: بدکاری
عظما
کم جا
انگار
بی تردید، بدون تردید
بی مرگی
درست دقیقا همان لحظه درست در همان هنگام
پدیدار شدن، پیدا شدن، به وجود آمدن
ببین از مصدر یاش، یاشیدن گویش طالقانی
یاش: دیدن گویش طالقانی
To foil To foil someone's plot to prevent something bad that someone is planning to do: A massive arms - smuggling plan has been foiled by the CIA ...
تنگی هنگام
دیر زمانی ست، مدت زیادی ست دیری ست که از خانه خرابان جهانم در سقف فروریخته ام چلچله ای نیست بهمن رافعی دیری، به شوقِ دیدنِ فردا، گریستم فردا، چو ...
سقلمه زدن ، مشت زدن نیست حالتیست که انگشتان دست از بند دوم تا شوند و شصت بین آنها قرار گیرد و ضربه ای آرام با پشت دست به پهلو یا پشت کسی زده شود ، ب ...
Another smart ass fancy word for shit. عبارتی فانتزی شده به معنای مدفوع، گُه
legitimate word for poop or shit گُه، مدفوع در گویش اصفهانی معادل آن را داریم:" کِ کِ" " کِ کِ خوردس هرکی گُفتِس"
کنایه از سَبُک دستی و مهارت در امر دزدی و فریبکاری و حیله سازی است و این اصطلاح از داستانی قدیمی سرچشمه می گیرد که دزدی ، گاوی را به دهقانی فروخت و ب ...
Stepping - stone Stepping stone stepping stone; plural noun: stepping stones; noun: steppingstone; plural noun: steppingstones a raised stone used s ...
وسیع المشرب؛ بی بندوبار و لاابالی در اصول و فروع دین. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) . liberal - minded enlightened open - minded
گاهی برای تاکید بکار می رود حاشا که دلم ز شب نشینی سیر است
حاشا که دلم ز شب نشینی سیر است یا ساقی ما بی مدد و ادبیر است از خواب چو سایه عقل ها سر زیر است فردا ز پگه بیا که امشب دیر است مولانا
Sheesh" is an exclamation or interjection that is often used to express a range of emotions, such as surprise, disbelief, frustration, or admiration. ...
شیش sheesh برای ابراز تعجب بکار میرود ، امروزه در زبان انگلیسی و بخصوص در ویدئو های تیک تاک به وفور استفاده میشود، شاید برخاسته از شیشکی بعنوان استه ...
گر بُدی پی و پیاز و دیگبَر همسایه گان پی پیازی میزدیم، گر لقمه نانی داشتیم
Seize the moment Seize the day to use an opportunity to do something that you want and not to worry about the future دم را غنیمت دان
بزغاله گ یش طالقانی. Kooli