تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

تخم اُو منی: اسپرم، نطفه، آب نشاط

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

به طاق کسری اگر بسته بود زنجیری ز روی عدل، پی مدعای هر مسکین، زمانه بر در هر خانه ای که بود آویخت به روزگار تو زنجیر عدل از زلفین سلیم تهرانی

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد

عنوان پادشاه ایران، دهه ۱۵۶۰، shaw، از فارسی shah به معنای �پادشاه، حاکم یک سرزمین�، کوتاه شده از فارسی باستان xšayathiya به معنای �پادشاه�، از هندوا ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بوناک یا بویناک در ادبیات پارسی به هر دو معنی معطر و بد بو آمده چنانکه حکیم ناصر خسرو در خوان الاخوان می فرماید وزان طعام و شراب که من بدان از خطر ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

معطر وزان طعام و شراب که من بدان از خطر مرگ رسته شدم سوی شما فرستاد بر دست من و اکنون من از آن طعام و شراب این خوان را بیاراستم بگونگونه خورشهای پاک ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

a small bird that finds its food in streams

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Zeperto a retro gaming community a digital park for , gamers https://www. ziperto. com

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

غریب گز

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کُچه: چانه گویش یزدی

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

همان کوه قاف یا دماوند است

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ناحیه ای در جنوب فرانسه در زبان اسپانیولی جمع spina به معنی خار درخت یا گل و یا تیغِ ماهی ست

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اسبی، یا اسپی سپید گویش طالقانی

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

حفره دردگویش طالقانی به لانه مرغ گویند

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کن یا کند پایین ترین نقطه کوه که در کف دره به هم میرسند، کوه کناره های دره، که با گذر آب کنده و گود شده باشد

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گاه منظور و معنای عکس دارد در خطاب بالادست به زیر دست در ارتش بکار میرود نمونه! نمونه نفرت انگیز!

پیشنهاد
٠

کنایه از سپرن کار به آدم بی تجربه یا کودک است که در نهایت خود سپارنده مجبور به انجام آن کار خواهد شد

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

old fart informal a stupid and uninteresting older person

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

fart about/around phrasal verb informal to waste time not doing very much:

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گویش کُردی تِرِّن Terrence کسی که از پس کارهای سپرده شده برنیاید به اصطلاح عامیانه: تر می زند

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گویش لری خون جگر چنی از دستت خینآوه بَخورِم؟ چقدر باید از دستت حرض یا خون جگر بخورم؟

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بنجل، سرهم بندی شده

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

زرتی

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

( گفتاری تهرانی عامیانه ) : چطوری؟، چگونه؟، با چه فنی؟، با چه تدبیری؟

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شکمو، حریصِ سیری ناپذیر گویش طالقانی

پیشنهاد
٠

رازی که از دهان برون آید به راز بودن نپاید

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خواهر زاده گویش طالقانی

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شیش تایی آمدن: موذیانه رفتار کردن، موش دواندن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سوسه آمدن، چوب لای چرخ گذاشتن، شیشتایی آمدن، پدرسوخته بازی درآوررن، آتش از گور کسی بلند شدن، موذی بازی درآوردن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

فراپندار، باورناپذیر incredible, astonishing, far - fetched, implausible, impossible, improbable, inconceivable, preposterous, unconvincing

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بی تردید، معلومه! ( محاوره ) : هستی؟ یعنی پایه ای

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

چَه چرخ

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کوبیدن، کوبش rosh

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

فعل نهی از مصدر رفتن nashoo و فعل امر آن: بشوbashoo

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نَیا، فعل نهی آمدن nio و فعل امر آن : بیو گویش طالقانی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بیا گویش طالقانی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تن به آب زدن تن اُو

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آب به گل آلوده gelo گِل اُو

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Kergo کِرگ: مرغ اُو: آب آب مرغ، پس از پخته شدن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سیاه سرفه

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

وراز از ورز و ورزیدن به معنای قوی و درشت پیکر است ورزا در گویش مازنی نیز از همین بن است و ورزش نیز

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کمی بیشتر از واحد: زمان، یا بلندا دوسال و اندی دومتر و اندی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کوتاه شده ی اندازه

پیشنهاد
٠

همدردی، تنها نگذاشتن کسی در هنگام غم و درد ایران اگر دل تو را شکستند تو را به بند کینه بستند چه عاشقان بی نشانی که پای درد تو نشستند

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آب برنج پس از آبکش کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پَر: دورادور، پراکندن تو : تاب، تابش؛ شبیه او : آب پرتو : نور فشاندن یا بازتاب دادن Perto: ادرار

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غیاث به معنای فریاد خواهی است

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ایستاد لری بختیاری

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نام سه دره در استان های مازندران، کرمانشاه و همدان

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خرسِ بن: نام گردنه ای در مازندران

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فعل امر خوردن، بخور خِرنی باخِر، ناخِرنی کِفتِ باخر چیزی به همان معنای " اودی که وار " آذری هست ( میخوری بخور نمیخوری کوفت بخور ) گویش طالقانی