پیشنهادهای Iliass Rass (٢٣٨)
پاشیده از پراکندن: پاشیدن
وجدان
ازخود بیخود، حیران مانده، منگ می گردد این روی جهان رنگ به رنگ وز پرده همی بیند معشوقهٔ شنگ این لرزهٔ دلها همه از معشوقیست کز عشق ویست نه فلک چون ماد ...
Gigil: The new word in the dictionary for overwhelming cuteness GETTY IMAGES Gigil, a Philippine word added to the Oxford English Dictionary, decr ...
wrongdoer, blackguard, criminal, rascal, reprobate, rogue, scoundrel, sinner, vagabond, villain بی وجدان، ( ادم ) پست، ( ادم ) خدا نشناس، ( شخص ) بی ...
( grand potoo ( Nyctibius grandis شاهین فریادزن بزرگ گونه ای از نایت - جارها یا شاهین های فریادزن شب زی، ناحیه زیستی جنگل های آمازون، میانگین وزن۶۰۰ ...
نایت - جارها یا شاهین های فریادزن، گونه ای از پرندگان شب زی و جنگل زی هستند، از حشرات بزرگ، و جانوران و پرندگان کوچک تغذیه میکنند، بر خلاف جغد ها که ...
روسپی زنی که اسکندر را پس میگساری و عیاشی برآن داشت که تخت جمشید را به آتش بکشد
اَل به معنای آتش جهنده بشدت نورانی اَل برق، رعد و برق
بانگآذرخش
جلجتا، کوهی نزدیک اورشلیم که عیسی مسیح بر فراز آن مصلوب گشت
عابد بی معرفت و خشکه مقدسی که به سنگفرش ادعیه و ورد و فوت بسیار کوشش دارد راهی به راحت بهشت بگشاید، نقطه مقابل عارف
For the crime of writing poetry, I slept blindfolded in the prison corridor next to the public toilet for 84 days, with plastic slippers as my pillow ...
جنگ افزار ستانی
یکی از ۱۰۱ نام اهورا مزدا بیدارکننده بهار جاوید شاداب کننده روح با پیشرفت شاید واژه fresh ریشه در این واژه پارسی داشته باشد
راز آلا
Ibis لک لک گرمسیری نیست ایبیس ها یا به پارسی اِکراس ها گروهی از پرندگان از زیرتیرهٔ Threskiornithinae هستند که از نظر شکل ظاهری به حواصیل های کوچک و ...
COG Child of God
درآمیز، مخلوط کن!، بیالای در آردش بیز و به داغ تابه ای تاب ده
تمام شدگی، دگرگونی، به سرآمدگی
بسایش
در اصطلاح عامیانه به فردی شلخته، و تنبل گفته میشود
کِلی گویش طالقانی
ستیغ، قله، نوک کوه، اوج، چکاد
پیمایش، سپرش
اختر اپاختر، ستاره شمالگان، ستاره قطبی
ستاره ی شمالگان، ستاره ی قطبی
ستاره ی شمالگان
داهول، Dāhool
دبه به معنای پاره شدن پرده فتق است که گاه منجر به راه یافتن هوای رانده شده از آن ناحیه به کیسه بیضه ها میگردد و دبه کردن پیشترها به تمارض به این مسئل ...
لمس نشده، دست نخورده، بکر، فابریک،
بسوده، لمس شده
سودنی، لمس شدنی
ناخوشایند نیست، تلخ نیست، دشوار نیست، سخت نیست
نشان کردن، نامزد کردن شاید به معنای دورکسی پرچین و حفاظت نهادن ودیا پرهایش را چیدن تا نپرد باشد
هَلویلِه ( halvileh ) نه به این زودی گویش طالقانی
سوای اینکه، در درستی ماجرای خوراندن و نه، کشیدن حشیش ( بخوری ) هیچ گونه شاهدی وجود ندارد و دلیلی و این تنها از ناحیه ی در شگفتی بودن و در ترس زیستن ح ...
به گمانم مهتری درستد باشدو نه کهتری که واژه ی متضاد این معناست
صلوات فرستادن
this idiom has its origins from the war in Europe, when planes that were gunned down would end up crashing into farms, causing the demise of the men ...
to talk to someone in an informal and friendly way
to talk boastfully without any intention of acting on one’s words
از نو زجا شدن
مانِش
باقیمانده، پی مانده
باقیمانده، برجای مانده
remained, to be left There remained a few jobs still to be finished.
دستور به نشستن پس از برپا به احترام ورود آموزگار
آگاهش پیامش
در جواب کسی گفته میشود که مشغول بدگویی از شخصی است که فوت شده، یعنی که از مرده شیطان هم دست برداشته