پیشنهادهای فاطمه آقمیان(مترجم) (٢٠٤)
میتواند دو معنی داشته باشد: 1. unpolite ( بی ادبانه است ) 2. politically incorrect ( یعنی از لحاظ سیاسی اشتباه است ) . . مثال: - why you saying ...
to be severely punished or criticized. مورد نقد قرار گرفتن، سرزنش شدن، تنبیه شدن
نادیده گرفتن اشتباه کسی مثال: You do "letting off the hook" really well. ترجمه: تو نادیده گرفتن خطای آدما خیلی خوبی
اصطلاح استرالیایی، به معنی: سرشلوغی، مشغله زیاد working or moving as fast as possible
someone who gets too upset or angry over small problems: نازک نارنجی، زودرنج، سر هر چیز کوچکی احساسی و ناراحت میشود
over the top زیاده روی کردن در چیزی مثال: a touch ott? ترجمه: یه کم زیاده روی نکردی؟ ( a touch به معنی "کمی" و ott مخفف over the top یا زیاده روی ک ...
مقدار کم، کمی
پذیرفته شدن، قبول شدن، پذیرش شدن
Surgical registrars are able to perform surgery under supervision در انگلیسی استرالیایی به جراحی گفته میشود که زیر نظر سوپروایزر قادر به انجام جراحی ...
it means that you have accidentally upset someone by talking about something that they feel strongly about or are very sensitive about اعصاب کسی را ...
حالا چیزی نشده که، اتفاقی نیفتاده که
در انگلیسی استرالیایی به معنی: ( حالت چطوره؟، حالت خوبه؟، اوضاع خوبه ) است. معمولا در جواب میگوییم: خوبم، بد نیستم، همه چی خوبه ( نیازی به داستان گو ...
دستم بند بود، گیر کرده بودم، گرفتار بودم مثال: - I have called you thousands of times! Why don't you answer me? - sorry. I got caught up. ترجمه: ...
something that is a turn - off causes you to lose interest or sexual excitement; an informal word. to stop someone feeling interested or excited, es ...
بدقلق، شیطون، سرتق
To be difficult to manage بدقلق، کله شق، شیطون
چیزی رو بدزدی که قبلا دزدیده شده if someone says that something has fallen off the back of a truck, or that they got something off the back of a truc ...
کارت باهاش تموم شد؟ دیگه باهاش کاری نداری؟
از همه اینا بدتر اینکه. . . به علاوه. . .
moving or working at top speed or with maximum effort با سرعت کار کردن، نهایت تلاش در انجام کاری . گاهی به معنای سر شلوغی هم هست مثال: I have been ...
If someone is a barrel of laughs, they are fun to be with. بامزه بودن، مایه خنده بودن
خسته و کلافه و عصبی شدن
to inform against or report, to the police لو دادن کسی به خصوص زمانی که جنایت یا خلافی رخ میدهد راپرت دادن، لو دادن توجه: بیشتر در انگلیسی استرالیا ...
Servo = Service/gas station. پمپ بنزین ( در انگلیسی استرالیایی ) ( در انگلیسی آمریکایی ) : سروموتور یا Servo یک محرک چرخشی یا محرک خطی است که امک ...
to incriminate ( someone ) on a false charge; make a person who is innocent appear guilty ( slang ) اتهام زدن به کسی که بی گناه است ( پاپوش دوختن، ...
بیشتر از چیزی هستی که نشون میدی ( اگر خطاب به شخص باشد ) ( یک نوع تعریف میتواند باشد، یعنی فکر نمی کردم همچین آدمی باشی، حتی چشمام هم قادر به دیدنش ...
a foolish or worthless person. آدم احمق و بی ارزش منبع: Merriam - Webster دیکشنری
. expression, informal Be calm and sensible. معقول باش، منصف باش
to leave or go away بکش کنار، برو کنار، گمشو
بی عرضه، حیف نون، مفت خور، بی مصرف، اسرافکار
the ability to distance oneself from emotions during uncomfortable and stressful times at work. توانایی تفکیک احساسات با کار مخصوصا زمانی که اوضاع ا ...
مکانی که آمبولانس در آن پارک می کند پارکینگ آمبولانس یا جایگاه ویژه پارک آمبولانس
to be unwilling to lose something or stop doing something چسبیدن به چیزی از ترس از دست دادن آن رها نکردن
اقدامی که برای جبران تبعیض های گذشته انجام میشود ( جبران تبعیض های گذشته )
رفتار کردن، برخورد کردن، مواجه شدن، واکنش دادن نسبت به چیزی، تا کردن با چیزی برای مثال: I don't usually carry on like that ترجمه: معمولاً اونطوری وا ...
محاسبه بیشینه جریان بازدمی از ریه از دستگاه peak flow برای سنجیدن توانایی فرد در تنفس هوا استفاده میکنند
بیمارستانی برای بیماران لاعلاج که تنها با داروهای مسکن، فرآیند مرگشان کم دردتر میشود.
BSL= Blood Sugar Level سطح قند خون ( اصطلاح پزشکی )
Dextrose is a simple sugar made from corn or wheat that's chemically identical to glucose, or blood sugar گلوکز - قند
غیرقابل اجتناب و وسوسه انگیز ناگریز مجاب کننده قابل توجه چیز و یا موقعیتی که نمی توان از آن چشم پوشی کرد و نادیده گرفت
to try with great determination to achieve something, especially when this involves taking a big risk, by doing all of the things that can be done T ...
When a company owns more than 50% of the outstanding shares in another company and makes the key decisions for the business سهام اصلی سهام دار اصلی ...
قیمت سهام
not having the necessary or ideal qualities or capabilities, as courage, confidence, dependability, toughness, or daring. توانایی ها یا ویژگی های ل ...
slang, UK, Australia, intransitive ) To make a big mistake. Example: We lost the match because of the goalkeeper stuffing up اشتباه کردن، گند زد، ...
extremely busy سر شلوغی، گرفتار بودن
سریع خوردن چیزی. مثال: I got five minutes and scoffed down a muffin. ترجمه: فقط پنج دقیقه وقت داشتم و سریع یک کیک مافین خوردم
در محاوره: TL ( team leader ) سرپرست گروه
مهم نیته نه عمل!
گیج و مبهوت بودم