پیشنهادهای فاطمه آقمیان(مترجم) (١٩٦)
حواست باشه داری چی میگی حرف دهنت رو بفهم مواظب رفتارات باش
جا افتادن در جایی یا موقعیت جدیدی مثلا آپارتمان جدید میخری و بعد از یه مدت به دوستات میگی: I think I'm fitting in quite nicely.
جوان و خام if someone is at a tender age, they are young and inexperienced
مسئله اینه که، قضیه از این قراره که، گوش کن، ببین. . . مترادف های این جمله: you see you know here's the deal the thing is look
خسته به نظر میای
the fleshy part of the human body that you sit on. synonyms: ass, backside, behind, bottom, bum, butt در slang به معنی ماتحت انسان است. منبع: vocab ...
وقتی از شدت عصبانیت، وسایل اطراف رو میزنی و درب و داغون میکنی مثال: He's probably trashed the joint. ترجمه: احتمالا الان زده همه جا رو داغون کرده ( ...
To care about something اهمیت دادن مهم بودن چیزی مثال: who gives a stuff? ترجمه: کی اهمیت میده اصن؟
to not start to think about or discuss a subject: حتی فکرشم نکن ( که دربارش حرف بزنی ) حرفشم نزن بیخیال این موضوع شو
as a devil; in an evil manner به طور شیطانی به شکل شیطانی اغواگرایانه شیطنت آمیز گاهی فقط برای این میاد که روی قسمت منفی تاکید کنه یا یه حالت شیطنت ...
دکتر زنان و زایمان Doctors in obstetrics and gynaecology ( O&G ) care for pregnant women and unborn children,
to spoil something by doing it badly خراب کردن چیزی با اشتباه انجام دادن آن
مثال: Fourty years down the mines seeing people get hurt, and not once did I hear any of them gutless "suits" say they were sorry. ترجمه: چهل سال ت ...
در معنی حقوقی: generic term for any filing of a complaint ( or petition ) asking for legal redress by judicial action, often called a "lawsuit. " ت ...
an executive, manager, or official, especially one regarded as a faceless decision maker. در slang یا همان زبان عام به معنی شخصی مسئول و مدیر است. ...
مثال: he need half hourly obs. ترجمه: هر نیم ساعت یه بار باید یکی مراقبش باشه ( به مراقبت پزشکی نیاز داره هر نیم ساعت )
گاهی به معنی: به موقع خبر دادن، به جا بودن رفتار یا کار هم هست
در پزشکی: وقتی محل اتصال عضو اهدایی دچار خونریزی و نشتی میشود و فرد خونریزی داخلی به خاطر عمل پیوند میکند
در حوزه پزشکی میتونه اینطوری هم معنا بده: A colloquial term for a sudden change for the worse in a patient's health. اصطلاح عامیانه برای اینکه بگیم ...
ventricular ectopic beats در اصطلاح تخصصی پزشکی به معنای ضربان غیرطبیعی بطنی هست
غیرطبیعی
it means that people try protecting themselves by building walls, which means by acting a bit reserved. ترجمه: دور خود حصار کشیدن، دیوار دفاعی درست ...
If you write someone or something off, you decide that they are unimportant or useless and that they are not worth further serious attention ترجمه ه ...
I will let you be in charge; you can make the decisions or choices ترجمه: قضیه رو می سپارم به خودت بقیه اش با خودت
if you say that someone is cool about something, you mean that they accept it and are not angry or upset about it ترجمه های پیشنهادی: تو که با این ق ...
در انگلیسی بریتانیایی و استرالیایی، به معنی: an expression of dismay, disgust, or disbelief. است. که به این صورت ترجمه میشود: ناراحت که نشدی؟ باعث ن ...
در انگلیسی استرالیایی: از زیر کار در رفتن، کار نکردن to avoid work or responsibility
higher pay rates that employees need to be paid for working particular hours or days. اضافه حقوق
پرخوری کردن تا خرخره خوردن
the people in the highest positions in an organization افراد مرتبه بالا و دارای مقام رئیس، مدیر
در پزشکی: کیسه تخلیه ادرار
land where people do not live, land a long way from cities, or forests در انگلیسی استرالیایی به معنی مکانی است که از شهر و یا مناطق کشاورزی دور است. ...
دغدغه زیاد دارم مشغله زیاد دارم درگیری ذهنیم زیاده سرم مشغول چیزای زیادیه
فایده نداره به درد نمی خوره پشیزی نمی ارزه meaning: saying rudely that it is no good or no help at all; not at all useful or helpful.
"That's unusual" / "That's unexpected در پاسخ به غیر منظره بودن و غیرعادی بودن چیزی از این اصطلاح استفاده میکنیم
پمپ سرم به وسیله ای گفته می شود که چکانش داروهای مایع یا مواد مغذی مورد نیاز بدن بیمار را کنترل می کند.
Assistant Director of Nursing دستیار سرپرستار دستیار مدیر پرستاران
در انگلیسی استرالیایی، مخفف Nurse Unit Manager است به معنی سرپرست واحد پرستاری است
دعوا کردن، مشاجره کردن، بگومگو کردن Row also means a noisy argument
something very small. ذره ای، اندکی
to urinate ( not polite ) ادرار کردن، دستشویی کردن . . توجه داشته باشید که کاربرد این فریز مودبانه نیست و جزو slang های informal و unpolite هست
مسئله مردونه ست، فقط مردها می فهمنش و درک می کنن ( معمولا این جمله زمانی به کار برده میشه که چند تا مرد بین جمع زن ها هستن و میخوان بگن، فلان مسئله ...
میتواند دو معنی داشته باشد: 1. unpolite ( بی ادبانه است ) 2. politically incorrect ( یعنی از لحاظ سیاسی اشتباه است ) . . مثال: - why you saying ...
to be severely punished or criticized. مورد نقد قرار گرفتن، سرزنش شدن، تنبیه شدن
نادیده گرفتن اشتباه کسی مثال: You do "letting off the hook" really well. ترجمه: تو نادیده گرفتن خطای آدما خیلی خوبی
اصطلاح استرالیایی، به معنی: سرشلوغی، مشغله زیاد working or moving as fast as possible
someone who gets too upset or angry over small problems: نازک نارنجی، زودرنج، سر هر چیز کوچکی احساسی و ناراحت میشود
over the top زیاده روی کردن در چیزی مثال: a touch ott? ترجمه: یه کم زیاده روی نکردی؟ ( a touch به معنی "کمی" و ott مخفف over the top یا زیاده روی ک ...
مقدار کم، کمی
پذیرفته شدن، قبول شدن، پذیرش شدن