پیشنهاد‌های فاطمه آقمیان(مترجم) (٢٠٤)

بازدید
٥٣٤
تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ثبت نام برای تحصیل در دانشگاه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گذشته experience تجربه کرده از سرگذرانده

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

to avoid or escape به معنای فرار کردن هم هست مثال: happiness always eluded me ترجمه: شادی همیشه از من فرار میکرد

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

it is an idiom that means a very small amount of something. You can use this phrase to describe a small but significant hope or a moment of joy in a ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

to adopt a reclining position with the legs close to the body and the back rounded. در خود جمع شدن به صورت خوابیده خوابیدن به صورت جنینی مثل توپ در ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to answer someone in authority such as a teacher or parent in a rude or impolite way

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

to feel less worried/upset because of ( something )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

wait, slow down صبر کن تامل کن عجله نکن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حواست باشه داری چی میگی حرف دهنت رو بفهم مواظب رفتارات باش

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جا افتادن در جایی یا موقعیت جدیدی مثلا آپارتمان جدید میخری و بعد از یه مدت به دوستات میگی: I think I'm fitting in quite nicely.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جوان و خام if someone is at a tender age, they are young and inexperienced

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

مسئله اینه که، قضیه از این قراره که، گوش کن، ببین. . . مترادف های این جمله: you see you know here's the deal the thing is look

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خسته به نظر میای

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

the fleshy part of the human body that you sit on. synonyms: ass, backside, behind, bottom, bum, butt در slang به معنی ماتحت انسان است. منبع: vocab ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وقتی از شدت عصبانیت، وسایل اطراف رو میزنی و درب و داغون میکنی مثال: He's probably trashed the joint. ترجمه: احتمالا الان زده همه جا رو داغون کرده ( ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To care about something اهمیت دادن مهم بودن چیزی مثال: who gives a stuff? ترجمه: کی اهمیت میده اصن؟

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

to not start to think about or discuss a subject: حتی فکرشم نکن ( که دربارش حرف بزنی ) حرفشم نزن بیخیال این موضوع شو

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

as a devil; in an evil manner به طور شیطانی به شکل شیطانی اغواگرایانه شیطنت آمیز گاهی فقط برای این میاد که روی قسمت منفی تاکید کنه یا یه حالت شیطنت ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دکتر زنان و زایمان Doctors in obstetrics and gynaecology ( O&G ) care for pregnant women and unborn children,

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to spoil something by doing it badly خراب کردن چیزی با اشتباه انجام دادن آن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

مثال: Fourty years down the mines seeing people get hurt, and not once did I hear any of them gutless "suits" say they were sorry. ترجمه: چهل سال ت ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در معنی حقوقی: generic term for any filing of a complaint ( or petition ) asking for legal redress by judicial action, often called a "lawsuit. " ت ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

an executive, manager, or official, especially one regarded as a faceless decision maker. در slang یا همان زبان عام به معنی شخصی مسئول و مدیر است. ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: he need half hourly obs. ترجمه: هر نیم ساعت یه بار باید یکی مراقبش باشه ( به مراقبت پزشکی نیاز داره هر نیم ساعت )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

گاهی به معنی: به موقع خبر دادن، به جا بودن رفتار یا کار هم هست

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در پزشکی: وقتی محل اتصال عضو اهدایی دچار خونریزی و نشتی میشود و فرد خونریزی داخلی به خاطر عمل پیوند میکند

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در حوزه پزشکی میتونه اینطوری هم معنا بده: A colloquial term for a sudden change for the worse in a patient's health. اصطلاح عامیانه برای اینکه بگیم ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ventricular ectopic beats در اصطلاح تخصصی پزشکی به معنای ضربان غیرطبیعی بطنی هست

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

غیرطبیعی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

it means that people try protecting themselves by building walls, which means by acting a bit reserved. ترجمه: دور خود حصار کشیدن، دیوار دفاعی درست ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

If you write someone or something off, you decide that they are unimportant or useless and that they are not worth further serious attention ترجمه ه ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

I will let you be in charge; you can make the decisions or choices ترجمه: قضیه رو می سپارم به خودت بقیه اش با خودت

پیشنهاد
٠

if you say that someone is cool about something, you mean that they accept it and are not angry or upset about it ترجمه های پیشنهادی: تو که با این ق ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در انگلیسی بریتانیایی و استرالیایی، به معنی: an expression of dismay, disgust, or disbelief. است. که به این صورت ترجمه میشود: ناراحت که نشدی؟ باعث ن ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در انگلیسی استرالیایی: از زیر کار در رفتن، کار نکردن to avoid work or responsibility

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

higher pay rates that employees need to be paid for working particular hours or days. اضافه حقوق

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پرخوری کردن تا خرخره خوردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

the people in the highest positions in an organization افراد مرتبه بالا و دارای مقام رئیس، مدیر

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در پزشکی: کیسه تخلیه ادرار

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

land where people do not live, land a long way from cities, or forests در انگلیسی استرالیایی به معنی مکانی است که از شهر و یا مناطق کشاورزی دور است. ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

دغدغه زیاد دارم مشغله زیاد دارم درگیری ذهنیم زیاده سرم مشغول چیزای زیادیه

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

فایده نداره به درد نمی خوره پشیزی نمی ارزه meaning: saying rudely that it is no good or no help at all; not at all useful or helpful.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"That's unusual" / "That's unexpected در پاسخ به غیر منظره بودن و غیرعادی بودن چیزی از این اصطلاح استفاده میکنیم

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پمپ سرم به وسیله ای گفته می شود که چکانش داروهای مایع یا مواد مغذی مورد نیاز بدن بیمار را کنترل می کند.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Assistant Director of Nursing دستیار سرپرستار دستیار مدیر پرستاران

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

در انگلیسی استرالیایی، مخفف Nurse Unit Manager است به معنی سرپرست واحد پرستاری است

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

دعوا کردن، مشاجره کردن، بگومگو کردن Row also means a noisy argument

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

something very small. ذره ای، اندکی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to urinate ( not polite ) ادرار کردن، دستشویی کردن . . توجه داشته باشید که کاربرد این فریز مودبانه نیست و جزو slang های informal و unpolite هست

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مسئله مردونه ست، فقط مردها می فهمنش و درک می کنن ( معمولا این جمله زمانی به کار برده میشه که چند تا مرد بین جمع زن ها هستن و میخوان بگن، فلان مسئله ...