پیشنهاد‌های فاطمه آقمیان(مترجم) (١٩٦)

بازدید
٣١٤
تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محرابی که عروس و داماد زیر آن می ایستند تا عروسی کنند ( این لغت برای عروسی یهودی ها استفاده میشود )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to share something, especially a room, with someone else شریک شدن اتاق با کسی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوره خودش رو داره الان تو اوجه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حرفت رو باور میکنم

پیشنهاد
٠

( اصطلاح ) اگر به اندازه کافی درباره کسی بد بگویید، حتی اگر او آدم بدی نباشد، مردم بالاخره آن را باور می کنند نحوه دیگر بیان کردن آن: If you throw ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to have no support for what one thinks, says, or does سرنخی ندارد شاهدی ندارد حرفی که میزند قابل اثبات نیست مثال: Her case doesn't have any legs پرو ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to be playing a sport very well خوب بازی کردن ( در ورزش ) ( اصطلاح بریتانیایی )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

مدافع کناری

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خونه اشرافی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

لیگ برتر فوتبال

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

easy; comfortable. آسان ترین راحت ترین

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دکان باز کرده

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

An informal pet form of Gary is Gaz, a variant of which is Gazza به اسم گَری، گزه هم گفته میشه Gary=Gazze

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هستی؟ پایه ای؟ میای؟

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

بداهه گویی کردن

پیشنهاد
٠

شاید اینطوری بگه، ولی منظوری نداره his bark is worse than his bite or his honk is worse than his bite

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوست جان دوست من رفیق

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

میکروفن بلندگو

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشخصه معلومه مثال: - are you good at making friends? - no - yeah. that's tracks. می تونی راحت دوست پیدا کنی؟ - نه - مشخصه

پیشنهاد
٠

مزخرف نگو خزعبل نگو ( حرفی که میزنی دیوانه وار است و امکان ندارد اتفاق بیفتد )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

crazy When someone acts kooky, nuts, wacky, insane or a screwball. دیوونه بازی درآوردن احمقانه رفتار کردن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تیره، تاریک، به رنگ جوهر

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نادان، احمق، کودن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زندگی شسته و رفته زیستن با دیسیبلین زندگی کردن محافظه کارانه زندگی کردن

پیشنهاد
٠

زندگی های خیلی شسته و رفته ای داریم

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

چیزی که من رو اذیت میکنه اینه که. . .

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

in a lot of trouble در دردسر افتادن/ مشکل داشتن با کسی برای مثال: he's still in the poo with her wife's mother, او هنوز با مادر خانمش مشکل دارد.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

in a lot of trouble در دردسر افتادن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

می شود به صورت عاقد نیز ترجمه کرد

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کشیش یا شخص معتمدی که زوجین را به عقد هم درمی آورد و ازدواج را رسمی اعلام میکند

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

instead of/ in place of sth به جای در عوض

پیشنهاد
٢

مستولی شدن - غلبه کردن - تحت تاثیر قرار گرفتن با توجه به متن به اشکال مختلفی ترجمه میشود برای مثال یکی از معانی آن به این صورت است: Ms McKeigh's nau ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Line refers to a line of drugs like cocaine, sniffed off a surface به معنی کوکائین کشیدن ( معمولاً از طریق بو کشیدن مواد ) مثال: He means don't dist ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وقتی به سیاهرگ مرکزی بدن ( به خصوص قلب ) سوند ، لوله و یا کاتتر وصل میکنند. این نوع لوله گذاری از طریق گردن، سینه یا بازو انجام میشود مخفف Central ve ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

enough warning to be able to avoid something bad ترجمه تحت اللفظی: "هشدار کافی" اما بهتر است به همان صورت "هشدار" ترجمه شود مثال: Fair warning: it’ ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

A lack of shame, especially about something generally considered unacceptable زمانی که چیزی در جامعه و یا محل کار مورد پذیرش همگان نیست و در آنجا فرد ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قابل مشاهده است قابل درک است قابل دیدن و فهم است

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Margin of Safety means having a buffer or extra protection in place to ensure that there is a safety net in case things do not go as planned.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سِرُم یا محلول قندی، نمکی که به بیمار تزریق می کنند.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

obs در پزشکی: observation به معنی معاینه پزشکی - تحت مراقب بودن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لوله گذاری کردن برای بیمار به منظور تخلیه مایعات ریوی و یا باز کردن راه هوایی ( اصطلاح پزشکی )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

channel energy انرژی صرف کردن we channel enegy to proving others that we are right. ما انرژی خود را صرف ثابت کردن محق بودن خود به دیگران می کنیم. ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

معادل دیگری که می توان برای این کلمه پیدا کرد: if you say that ideally something should happen, you mean that you would like it to happen, although i ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

فرقی نمی کنه چی باشه، هر چی فکرش رو بکنی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درست قضاوت کردن - درست فکر کردن :exercise judgment When we make decisions, we should use our good judgment. This means we should think carefully abo ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تعدیل نیرو