in lieu of


معنی: بجای
معانی دیگر: به جای، درعوض

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: instead of; in the place of.

جمله های نمونه

1. They took cash in lieu of the prize they had won.
[ترجمه گوگل]آنها به جای جایزه ای که برده بودند پول نقد گرفتند
[ترجمه ترگمان]آن ها به جای جایزه ای که برده بودند، پول نقد داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A 10 percent service charge is added in lieu of tipping.
[ترجمه گوگل]10 درصد هزینه خدمات به جای انعام اضافه می شود
[ترجمه ترگمان]۱۰ درصد از هزینه خدمات به جای پول دادن اضافه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Enter, then, one expects, the lodging agreement in lieu of the previously favoured licence agreement.
[ترجمه گوگل]پس، انتظار می رود، قرارداد اقامت را به جای توافق نامه مجوز قبلی مورد علاقه وارد کنید
[ترجمه ترگمان]در اینصورت، یک انتظار، توافقنامه اقامت به جای توافق نامه مجوز مورد نظر قبلی، مورد انتظار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In lieu of massive press conferences, he preferred more informal sessions with the media.
[ترجمه گوگل]به جای کنفرانس های مطبوعاتی گسترده، او جلسات غیررسمی بیشتری با رسانه ها را ترجیح داد
[ترجمه ترگمان]وی به جای کنفرانس های مطبوعاتی گسترده، جلسات غیررسمی تری با رسانه ها را ترجیح داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Isiah Chestnut, has been discharged in lieu of a court-martial.
[ترجمه گوگل]ایزیا چستنات به جای دادگاه نظامی مرخص شده است
[ترجمه ترگمان]Isiah Chestnut به جای دادگاه نظامی اخراج شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In lieu of a dance, you can always ask that cute girl or guy to join you for a duet.
[ترجمه گوگل]به جای یک رقص، همیشه می توانید از آن دختر یا پسر ناز بخواهید که برای یک دوئت به شما بپیوندد
[ترجمه ترگمان]به جای رقص، تو همیشه می تونی از اون دختر ناز و guy دعوت کنی که به خاطر یه آواز دسته جمعی به تو ملحق شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. James was held in lieu of $ 100,000 bail.
[ترجمه گوگل]جیمز به جای وثیقه 100000 دلاری بازداشت شد
[ترجمه ترگمان]جیمز به جای ۱۰۰،۰۰۰ دلار به قید وثیقه آزاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The law requires a charge to be made in lieu of depreciation for all assets financed from loans.
[ترجمه گوگل]قانون مستلزم پرداخت هزینه ای به جای استهلاک برای تمام دارایی های تامین شده از وام است
[ترجمه ترگمان]این قانون نیازمند هزینه ای است که به جای استهلاک همه دارایی ها از وام گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In lieu of real out-of-town travel, Kingfisher fills the bill nicely.
[ترجمه گوگل]به جای سفر واقعی به خارج از شهر، Kingfisher صورتحساب را به خوبی پر می کند
[ترجمه ترگمان]به جای سفر خارج از شهر، ماهی خوراک این لایحه را به خوبی پر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He remains in the Orange County Jail in lieu of $ 250, 000 bond.
[ترجمه گوگل]او به جای وثیقه 250000 دلاری در زندان اورنج کانتی باقی می ماند
[ترجمه ترگمان]او به جای ۲۵۰ هزار دلار در زندان بخش آرنج باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She was being held in lieu of $40,000 bail.
[ترجمه گوگل]او به جای وثیقه ۴۰ هزار دلاری در بازداشت بود
[ترجمه ترگمان]او به جای ۴۰،۰۰۰ دلار به قید وثیقه آزاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In lieu of a policy, most political decisions were dictated by military necessity.
[ترجمه گوگل]به جای یک سیاست، اکثر تصمیمات سیاسی بر اساس ضرورت نظامی دیکته می شد
[ترجمه ترگمان]به جای یک سیاست، اغلب تصمیمات سیاسی با ضرورت نظامی دیکته شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He is being held in lieu of $ 1 million bail.
[ترجمه گوگل]او به جای وثیقه یک میلیون دلاری در بازداشت است
[ترجمه ترگمان]او به جای یک میلیون دلار به قید وثیقه آزاد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It also excludes shares issued in lieu of dividend from counting towards the limitations.
[ترجمه گوگل]همچنین سهام منتشر شده به جای سود سهام را از محاسبه در محدودیت ها مستثنی می کند
[ترجمه ترگمان]همچنین، سهام صادر شده به جای سود سهام از شمارش به سمت محدودیت ها را مستثنی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بجای (قید)
quid pro quo, in lieu of, instead

انگلیسی به انگلیسی

• in place of, instead of

پیشنهاد کاربران

بپرس