servo

/ˈsɜːrvoʊ//ˈsɜːvəʊ/

معنی: فرمان یار
معانی دیگر: رجوع شود به: servomechanism

جمله های نمونه

1. This driving wheel engages with that servo wheel and turns it.
[ترجمه گوگل]این چرخ محرک با آن چرخ سروو درگیر می شود و آن را می چرخاند
[ترجمه ترگمان]این چرخ محرک درگیر فرمان یار است و آن را به چرخش در می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Fig Block diagram of a typical servo system.
[ترجمه گوگل]نمودار بلوک شکل یک سیستم سروو معمولی
[ترجمه ترگمان]نمودار بلوکی یک سیستم فرمان یار معمولی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Receiver is attached to battery with servo tape - rubber bands are for added security.
[ترجمه گوگل]گیرنده با نوار سروو به باتری متصل می شود - نوارهای لاستیکی برای امنیت بیشتر هستند
[ترجمه ترگمان]گیرنده به باتری متصل است و نوار لاستیکی tape برای امنیت اضافه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The pilot merges into the servo mechanism.
[ترجمه گوگل]خلبان در مکانیزم سروو ادغام می شود
[ترجمه ترگمان]خلبان به مکانیزم فرمان یار می پیوندد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This paper introduces the development of the servo control electronic yarn feed system and analyzes the warp knitting machine's let-off feedback deflection and the.
[ترجمه گوگل]این مقاله توسعه سیستم تغذیه الکترونیکی نخ کنترل سروو را معرفی می‌کند و انحراف بازخورد بازخورد ماشین بافندگی تار را تحلیل می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله به معرفی توسعه سیستم تغذیه نخ الکترونیک کنترل فرمانیار و تجزیه و تحلیل انحراف بازخورد و انحراف بازخورد دستگاه بافندگی می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A servo potentiometer that generates the signal for comparison with the input signal.
[ترجمه گوگل]سروو پتانسیومتر که سیگنال را برای مقایسه با سیگنال ورودی تولید می کند
[ترجمه ترگمان]یک فرمان یار که سیگنال را برای مقایسه با سیگنال ورودی تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Servo motor drives the whole wheel head sliding board (Z Z2 axis) doing longitudinal running through ball screw.
[ترجمه گوگل]سروو موتور کل تخته لغزنده سر چرخ (محور Z Z2) را به حرکت در می آورد و در حال حرکت طولی از طریق بال اسکرو است
[ترجمه ترگمان]موتور Servo کل صفحه فرمان (محور Z)را هدایت می کند که طولی نمی کشد که طولی نمی کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. CNC billet aluminum bell cranks transfer servo motion to the swashplate.
[ترجمه گوگل]میل لنگ زنگ آلومینیمی شمش CNC، حرکت سروو را به صفحه سواشینگ منتقل می کند
[ترجمه ترگمان]bell CNC billet CNC حرکت فرمان یار را به the منتقل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Optimized servo positioning lowers the CG and turns the arm and linkage inboard to eliminate impact damage.
[ترجمه گوگل]موقعیت دهی بهینه سروو CG را پایین می آورد و بازو و پیوند را به داخل می چرخاند تا آسیب ضربه را از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]تعیین موقعیت فرمانیار بهینه شده، CG کامپیوتری را کاهش داده و بازو و اتصال درون را برای حذف آسیب ضربه وارد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Lithography servo disk is a new servo locating technique for magnetic head.
[ترجمه گوگل]سروو دیسک لیتوگرافی یک تکنیک جدید مکان یابی سروو برای سر مغناطیسی است
[ترجمه ترگمان]فرمان یار Lithography یک روش جستجوی یار جدید برای هد مغناطیسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Servo drive for End seal allows for powerful pressure and quick action.
[ترجمه گوگل]درایو سرو برای پایان مهر و موم اجازه فشار قدرتمند و عملکرد سریع را می دهد
[ترجمه ترگمان]درایو Servo برای آب بندی پایان اجازه فشار قوی و اقدام سریع را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Then the faults of electro hydraulic servo system and sensor were transformed to resolvable models.
[ترجمه گوگل]سپس عیوب سیستم الکتروهیدرولیک سروو و سنسور به مدل های قابل حل تبدیل شدند
[ترجمه ترگمان]سپس خطاهای سیستم فرمان یار هیدرولیکی و سنسور به مدل های resolvable تبدیل شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. These are driven direct by gears on the radio-controlled servo output spindles.
[ترجمه گوگل]اینها مستقیماً توسط چرخ دنده های روی دوک های خروجی سروو کنترل شده رادیویی هدایت می شوند
[ترجمه ترگمان]اینها مستقیما با استفاده از دنده ها روی دوک های خروجی فرمان یار با کنترل رادیویی هدایت می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This is inserted between the receiver and the tail rotor servo.
[ترجمه گوگل]این بین گیرنده و سروو روتور دم قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]این کار بین گیرنده و فرمان یار فرمان یار روتور قرار داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فرمان یار (اسم)
servo

تخصصی

[صنعت] خود تنظیم، سرو

انگلیسی به انگلیسی

• servomechanism, device which converts low-energy input into high-energy motion; servomotor, motor which functions as a control device in a servomechanism

پیشنهاد کاربران

بپرس