پیشنهادهای Farhood (٧,٧٥٣)
( جمع ) تاریکی فزاینده ( پس از غروب ) He stepped back into the shadows
بصورت تصادفی/اتفاقی I accidentally stepped on her toe من تصادفا پا گذاشتم رو انگشت اون خانم/دختر
He stepped smartly aside to avoid her پسره/مرده هوشمندانه راهش رو کج کرد تا که با اون دختر/زن روبرو نشه
با احتیاط 1 ) He stepped gingerly over the cat او با احتیاط از روی گربه گام برداشت ( رد شد ) 2 ) Myra stepped gingerly through the rows of plants م ...
با احتیاط، محتاطانه We had to step carefully to avoid the broken glass
شل کردن/شدن He loosened his tie
✅ آراسته و آماده ✅ خوش نما و مقبول و دلپذیر ( معمولاً برای کسی که به خودش رسیده و لباس مناسبی پوشیده ) 👈🏿 Giulio was looking quite presentable ...
پیراهن راه راه Do you suppose it would be offending against good taste to wear a patterned tie with my striped shirt?
طرح دار Do you suppose it would be offending against good taste to wear a patterned tie with my striped shirt?
E. g. Can you see the ties for the rubbish bags in the cupboard? میتونی اون بندهای گره زنی کیسه زباله ها رو تو کابینت ببینی ( =پیدا کنی و بیاری ) ؟
E. g. Most evenings there's a party and the dress code is strict - black tie only
verb ربط/ارتباط دادن، مربوط کردن/دانستن ( relate= ) 1 ) Is the allergy tied to dairy products, for example? 2 ) Can you tie his behaviour up with ...
کاغذ رنگی، نوار یا روبان رنگی و آویخته We tied balloons and streamers to the ceiling ready for the party
تیر، تیرک ( دیرک ) A sailor threw a rope ashore and we tied the boat to a post چابک/اسب سوار، تیر چراغ برق/تلفن و غیره A post had been driven ( = ...
روبان She wrapped the present and tied it with ribbon
جهش، پرش ( کوتاه ) With his feet tied together he could only move in little hops
وام مسکن I felt tied to the job while I had a mortgage to pay
E. g. Tie ( up ) your shoelaces, or you'll trip over them.
کسی/حیوانی که انتظار میره برنده باشه ( در رقابت و مسابقات ) She had laid $100 on the favourite اون زن روی حیوون مد نظرش ۱۰۰ دلار شرط بندی کرد تو او ...
E. g Little did he know they had laid a trap for him فکرشم نمی کرد که اونا تله گذاشته باشن واسش
to lay somebody under an obligation to do something کسی را زیر التزام/تعهد انجام کاری قرار دادن/گذاشتن ( شخصی را ملزم به انجام چیزی/کاری نمودن )
[NOUN] ✔️ لایحه ( قانونی ) The bill was laid before Parliament این لایحه از پیش به مجلس ارائه شده بود ✔️ فاکتور - صورت حساب 💠 Good morning. Go ...
( بار ) مسئولیت 1 ) to lay a responsibility/burden on somebody ( بار ) مسئولیت بر دوش کسی گذاشتن 2 ) Failing to act now will merely lay the burden ...
از قبل، از پیش The bill was laid before Parliament اون لایحه از قبل ارائه شد به پارلمان
The cuckoo lays its eggs in other birds' nests کوکوها معمولا تو لونه/آشیونه دیگر پرندگان تخم می کنن/میذارن
They had laid the groundwork for future development اونا پایه ها/پیش نیازها/ملزومات توسعه در آینده را پی ریزی کرده بودند
✅پایه ✅پایه ریزی ✅زیرساخت ( در مورد هر چیزی ) 1 ) A series of short - term goals lays the foundation for long - term success یه سری/سلسله/مجموعه ا ...
Thirteen U - boats left their base to lay mines in British waters سیزده تا زیردریایی از آلمان، پایگاه خود را ترک کردند تا در آبهای بریتانیا مین پخش ک ...
خط آهن سریع السیر/مافوق سریع ( High Speed Track= ) Build tracks that let you go really fast. True high - speed rail, in excess of 125 mph, require ...
خط آهن سریع السیر/مافوق سریع ( High Speed Rail= ) Build tracks that let you go really fast. True high - speed rail, in excess of 125 mph, requires ...
خط آهن، خط راه آهن The first high - speed track was laid between Paris and Lyons اولین خط راه آهن سریع السیر بین شهرهای پاریس و لیون ( در کشور فران ...
شهر لیون ( فرانسه ) The first high - speed track was laid between Paris and Lyons اولین خط راه آهن سریع السیر بین شهرهای پاریس و لیون ( در کشور فرا ...
وضع کردن - وضع کردن مالیات غیر حرفه ای ▪️▪️▪️ قانون گذاشتن ▪️▪️▪️ قرار دادن ▪️▪️▪️ طرح کردن - مطرح کردن ▪️▪️▪️ توطئه چیدن ▪️▪️▪️ پهن کردن/شدن 1 ) lay ...
صاف، بدون چین ( پارچه و لباس ) The cloth should be laid flat پارچه بایستی صاف و بدون چین پهن/باز بشه
تاج گل Relatives laid wreaths on the grave
( کار و غیره ) دون پایه/پست/سطح پایین ( از لحاظ پرستیژ و اینها ) Immigrants do much of the menial labor in town, picking fruit, cleaning hotel ro ...
همراه با تجزیه و تحلیل، از روی فکر If you pick stocks thoughtfully and hold them patiently, your gains should be considerable بدقت He studied her f ...
۱ ) که بر اساس آن، که به موجب آن ۲ ) که در آن :One of the definitions for pick to choose particular shares in which to invest
۱ ) منصفانه You have not dealt fairly with me ۲ ) سراسر/کاملا/تماما ۳ ) تقریباً ، نسبتاً The plane was fairly empty so we had our pick of seats
( نوعی ) کرک/پرز ( پارچه و لباس ) I picked a piece of lint off my suit
( The MacKintosh Man ( 1973 مرد پالتو بارانی Directed by John Huston
گلوله ی پشم یا پنبه ( روی پارچه و جامه ی مستعل ) ، گردله های ریز ( روی لباس پشمی/بافته شده ) ، پرز، کرک She sat there sulking and picking the pi ...
اخم و تخم/بداخلاقی کردن She sat there sulking and picking the pills off her sweater
میوه باد انداخته/پا درختی I tend to leave the windfalls for the birds to pick at
Verb از بین رفتن - نابود شدن 💠 You ought to pick those lettuces before they shrivel and die ⭐⭐⭐ Noun/Verb ( مکانیک ) حدیده - بشکل حدیده در اوردن ...
✔️معنی آبادیس پژمردن و ورچلوسیدن ( میوه و سبزی ) ، ورچلونیدن ( میوه و سبزی ) You ought to pick those lettuces before they shrivel and die
کاهو You ought to pick those lettuces before they shrivel and die
- مخاط - خلط ) حلق، بینی، دستگاه تناسلی و سایر قسمتهای بدن - مف ( هم می تونه خشک شده هم میتونه لیز و لزج باشه ) - آب دماغ MEANING - a thick liquid ...
لاشه ( به ویژه لاشه حیوان ) The carcass had been picked clean ( = all the flesh had been removed ) by other animals and birds
پوست/جای زخم The child continued picking ( at ) a sore on his leg ( = trying to remove parts of it with his fingers )