تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

گه‎گاهی، گاهی، بعضی وقت ها هم‎معنی با: off and on on and off on - off ( every ) now and then/again every so often ( every ) once in a while from ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

live high on/off the hog زندگی پر زرق و برق داشتند

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ساده و بی ‎امکانات، فرد شجاع و با انظباط

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کمال میل

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شرایط موجود ناشی از قبل

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دلپذیر، موافق، سازگار، قابل پذیرش

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

عینیت بخشیدن/با مثال واضح ساختن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در مورد تحقیق کردن A panel has been appointed to inquire into their activities. یک هییت برای تحقیق در مورد فعالیت آنها تعیین شد.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در مورد تحقیق کردن A panel has been appointed to inquire into their activities. یک هییت برای تحقیق در مورد فعالیت آنها تعیین شد.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جویای حال/مصروفیت کسی/چیزی شدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جویای حال/مصروفیت کسی/چیزی شدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بارقه، نور ضعیف ( متشعشع کردن )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گوشی موقت

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فوریت، اقتضا

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیاده خانه الحاقی، دستشویی بیرونی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ادبیات مختص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ساختاربندی کردن، ساختارمند بیان/ایجاد کردن/توسعه دادن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شرایط موجود که از قبل وجود داشته

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سبک سر

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آگهی تبلیغ یک سازمان، برنامه، سهام . . .

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خرده‎ گیری کردن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گذرراه ( ایجاد کردن ) - راهی که از سطح زمین/آب اطراف بلندتر است.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

اشتیاق داشتن برای

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اشتیاق داشتن برای

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

جا دادن، سازگار ساختن/شدن، برآورده کردن، لطف کردن، پول قرض دادن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مکلف کردن، الزام کردن، مدیون کردن، لطف کردن به

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

داد و فریاد ( راه انداختن ) ، با شور صحبت کردن/نوشتن، نوشته/صحبت پرشور، مهمانی رقص پر سروصدا

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

سخت مطالعه کردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

دست‎ پال کردن، ناشیانه انجام دادن، حرکت ناشیانه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

با شور و هلهله تشویق کردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دلهره

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

تجرد، آمیزش‎ پرهیزی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

خودرو جنازه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

tiptoe round/around sth/sb شانه خالی کردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

tiptoe round/around sth/sb شانه خالی کردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ساکت شدن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آراسته کردن، حواس خود را جمع کردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زدن، بیش تاکید کردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تقریبن/کمی بیشتر It's a good year or two since we last met. از ملاقات ما کمی بیشتر از یک سال میشود.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بعضی معلومات/حقیقت ها/موضوع‎ها

١