debug

/diˈbəɡ//ˌdiːˈbʌɡ/

حشره زدایی کردن، (برنامه ی کامپیوتر و غیره ـ یافتن و از بین بردن عیوب و خطاها و اجزای خراب) عیب زدایی کردن، اشکال زدایی کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: debugs, debugging, debugged
(1) تعریف: (informal) to eliminate errors or malfunctioning parts in, esp. computer programs and computers or other complex electronic systems.

(2) تعریف: to remove or disable secret microphones in.

- We first debugged the meeting room. (Cf. bug.).
[ترجمه گوگل] ابتدا اتاق جلسه را رفع اشکال کردیم (ر ک اشکال)
[ترجمه ترگمان] اول به اتاق جلسه رفتیم (Cf)bug)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: to eliminate insects from.

جمله های نمونه

1. The new rocket was extensively tested and debugged by the army.
[ترجمه گوگل]موشک جدید به طور گسترده توسط ارتش آزمایش و رفع اشکال شد
[ترجمه ترگمان]موشک جدید به طور گسترده توسط ارتش مورد آزمایش و آزمایش قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The computerman debugged the computer programme.
[ترجمه گوگل]کارمند کامپیوتر برنامه کامپیوتری را اشکال زدایی کرد
[ترجمه ترگمان]برنامه کامپیوتری programme برنامه کامپیوتری را اجرا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Security officers had debugged the room before the meeting.
[ترجمه گوگل]افسران امنیتی اتاق را قبل از جلسه رفع اشکال کرده بودند
[ترجمه ترگمان]افسران امنیتی قبل از جلسه اتاق را ترک کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The place has been completely debugged.
[ترجمه گوگل]مکان به طور کامل رفع اشکال شده است
[ترجمه ترگمان]این مکان کاملا debugged بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Remember, debugging is the art of taking bugs out-programming is the art of putting them in.
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید، اشکال زدایی هنر حذف اشکال است برنامه نویسی هنر قرار دادن آنهاست
[ترجمه ترگمان]به یاد داشته باشید که اشکال زدایی هنر عکاسی از حشرات است - که هنر قرار دادن آن ها در آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Different character sets Application debugging facilities include transaction dumps, system traces, and the famed Animator source code debugger.
[ترجمه گوگل]مجموعه کاراکترهای مختلف امکانات اشکال‌زدایی برنامه شامل تخلیه تراکنش، ردیابی سیستم، و کد منبع معروف Animator است
[ترجمه ترگمان]ویژگی های مختلف مجموعه امکانات اشکال زدایی کاربردی عبارتند از: انبارها، مسیرهای سیستم، و کد منبع معروف Animator famed
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The debuggers allow users to download and debug source code in real-time.
[ترجمه گوگل]دیباگرها به کاربران اجازه می دهند کد منبع را در زمان واقعی دانلود و اشکال زدایی کنند
[ترجمه ترگمان]debuggers به کاربران این امکان را می دهد که کد منبع debug را در زمان واقعی دانلود کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Since no external coding is required, only minimal debugging and testing are required for application generation, according to the company.
[ترجمه گوگل]به گفته این شرکت، از آنجایی که هیچ کدنویسی خارجی مورد نیاز نیست، برای تولید برنامه فقط حداقل اشکال زدایی و آزمایش لازم است
[ترجمه ترگمان]از آنجایی که هیچ کد خارجی مورد نیاز نیست، تنها حداقل عیب یابی و آزمایش برای تولید نرم افزار مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They can check syntax and access object while debugging.
[ترجمه گوگل]آنها می توانند نحو را بررسی کنند و در حین اشکال زدایی به شی دسترسی داشته باشند
[ترجمه ترگمان]آن ها می توانند به هنگام رفع اشکال، نحو و اهداف دسترسی را بررسی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His job was to debug and secure the house before carrying out surveillance and information retrievals of the highest order.
[ترجمه گوگل]کار او این بود که قبل از انجام نظارت و بازیابی اطلاعات در بالاترین سطح، خانه را رفع اشکال و ایمن کند
[ترجمه ترگمان]وظیفه او این بود که قبل از این که مراقب اوضاع و احوال باشد، خانه را امن و امان نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. VM's TRACE command offers a convenient way to debug the entire Linux system.
[ترجمه گوگل]دستور TRACE VM یک راه راحت برای اشکال زدایی کل سیستم لینوکس ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]فرمان TRACE حافظه مجازی یک راه مناسب برای رفع کل سیستم لینوکس ارائه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. WH _ DEBUG : Installs a hook procedure useful for debugging other hook procedures.
[ترجمه گوگل]WH _ DEBUG : رویه قلابی را نصب می کند که برای اشکال زدایی دیگر رویه های هوک مفید است
[ترجمه ترگمان]WH _: استفاده از یک روش هوک برای اشکال زدایی دیگر روش ها مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A collection of functions including app, debug and error.
[ترجمه گوگل]مجموعه ای از توابع از جمله برنامه، اشکال زدایی و خطا
[ترجمه ترگمان]مجموعه ای از توابع شامل برنامه ها، اشکال زدایی و خطا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The fourth chapter presents the debug strategy and test methods of the system.
[ترجمه گوگل]فصل چهارم استراتژی اشکال زدایی و روش های تست سیستم را ارائه می کند
[ترجمه ترگمان]فصل چهارم استراتژی عیب یابی و روش های تست سیستم را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] اشکال زدایی ؛ اشکال زدائی کردن - اشکال زدایی، رفع اشکال - حذف اشتباهات از برنامه . معمولاً در برنامه های پیچیده، تصحیح اشتباهات زمان بسیار طولانی می خواهد، از این رو نوشتن آنها زمان کمتری را صرف می کند . در ( PC-DOS ) MS-DOS، فرمان debug به شما امکان می دهد تا محتویات حافظه را دستکاری کرده و قطاع های دیسک را اسلاح کنید . برای استفاده ی بهینه از فرمان debug، آگاهی قابل ملاحظه از برنامه نویسی زبان ماشین ضروروی است . برنامه های عیب یابی وجود دارند که اصل برنامه ی منبع و همچنین کد ماشین را نشان می دهند. نگاه کنید به symbolic debugger .
[برق و الکترونیک] اصلاح ( خطا )
[ریاضیات] تصحیح اشتباهات، اشکالزدایی، خطایابی، برطرف کردن اشکالات، عیب
[آب و خاک] اشکال زدائی کردن

انگلیسی به انگلیسی

• remove errors, refine; remove bugs, correct malfunctions (computers)
when you debug a computer program, you look for the faults in it and correct them so that it will run properly.

پیشنهاد کاربران

debug ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: اِشکال‏زدایی کردن
تعریف: عمل یافتن و رفع اِشکال برنامه
باگ به معنی خطا یا همون ارور در دنیای دیجیتال است و دیباگ به معنی اشکال زدایی یا همون فهمیدن اشکال اون دیوایس ( ابزار دیجیتال یا همون گوشی یا لب تاب ) هست که به اون فردی که اشکال زدایی میکند دیباگر گویند. با تشکر.

بپرس