recidivist

/rəˈsɪdɪˌvɪst//rɪˈsɪdɪvɪst/

معنی: تکرار کننده جرم، عامل تکرار جرم
معانی دیگر: عامل تکرار جرم، تکرار کننده جرم

جمله های نمونه

1. She had drafted an indictment in a recidivist case, complex charges with allegations going back to the 1960s.
[ترجمه گوگل]او پیش نویس کیفرخواستی را برای یک پرونده تکرار جرم تهیه کرده بود، اتهامات پیچیده ای که به دهه 1960 بازمی گردد
[ترجمه ترگمان]او یک کیفرخواست را در پرونده recidivist، اتهامات پیچیده با اتهامات بازگشت به دهه ۱۹۶۰ تنظیم کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Art, it seems, is the perpetual recidivist, always ducking back into the aesthetic as soon as vigilant life averts its gaze.
[ترجمه گوگل]به نظر می‌رسد هنر، تکرارکننده دائمی است، و همیشه به محض اینکه زندگی هوشیار نگاهش را برمی‌گرداند، به زیبایی‌شناسی بازمی‌گردد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که هنر ابدی و ابدی است، همیشه به همان سرعتی که زندگی هشیار به آن خیره می شود، به زیبایی و زیبایی لبخند می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Recidivist system plays an important role in criminal law, it also has a very important position in penology and criminal jurisprudence.
[ترجمه گوگل]نظام تکرار جرم نقش مهمی در حقوق کیفری دارد، همچنین در کیفر شناسی و حقوق کیفری جایگاه بسیار مهمی دارد
[ترجمه ترگمان]نظام کیفری، نقش مهمی در حقوق جزا ایفا می کند و جایگاه بسیار مهمی در فقه امامیه و فقه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The current condition of recidivist system is not parallel to its status in criminal jurisprudence, hence the recidivist system can not adapt to the changing criminal legislation and j.
[ترجمه گوگل]وضعیت کنونی نظام تکرار جرم به موازات جایگاه آن در فقه کیفری نیست، از این رو نظام تکرار جرم نمی تواند خود را با تغییر قوانین کیفری وفق دهد
[ترجمه ترگمان]شرط فعلی سیستم recidivist موازی با وضعیت آن در فقه مجرم نیست، در نتیجه سیستم recidivist نمی تواند با تغییر قوانین جنایی و جی وفق پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A single, Yaomou a recidivist, be punished severely according to law.
[ترجمه robert] شخصی به نام Yaomouیک سابقه دار، به شدت مجازات خواهد شد و طبق قانون مجازات خواهد شد
|
[ترجمه گوگل]یک مجرد، یائومو یک تکرار جرم، طبق قانون به شدت مجازات می شود
[ترجمه ترگمان]یک نفر به نام Yaomou به شدت مجازات خواهد شد و طبق قانون مجازات خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Part three is legislative reconsider on special recidivist system.
[ترجمه گوگل]بخش سوم، بررسی مجدد قانون در مورد نظام ویژه تکرار جرم است
[ترجمه ترگمان]بخش سوم در سیستم ویژه recidivist تجدید نظر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Part three: legislative reconsider on special recidivist system.
[ترجمه گوگل]بخش سوم: بازنگری قانونگذاری در نظام ویژه تکرار جرم
[ترجمه ترگمان]بخش سوم: تجدید نظر قانون گذاری در سیستم ویژه recidivist
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A recidivist demonstrates his tattoos while his cellmates give a coarse laugh. The corrective labor colony in Kovrov (240 km from Moscow), 199
[ترجمه گوگل]یک فرد تکراری خالکوبی های خود را نشان می دهد در حالی که هم سلولی هایش خنده ای درشت می کنند مستعمره کار اصلاحی در کووروف (240 کیلومتری مسکو)، 199
[ترجمه ترگمان]A tattoos را نشان می دهد در حالی که cellmates یک خنده خشن به او می دهند کلونی کار اصلاحی در Kovrov (۲۴۰ کیلومتر از مسکو)۱۹۹ راس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Essentially, Article 356 Of Penal Code stipulates special recidivist.
[ترجمه گوگل]اساساً ماده 356 ق م ا به تکرار خاص تصریح کرده است
[ترجمه ترگمان]در اصل، ماده ۳۵۶ قانون جزایی recidivist خاص را تصریح می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Our country's criminal study pays attention to recidivist system all the way, but a deep and systematic research is needed.
[ترجمه گوگل]مطالعه کیفری کشور ما در همه جا به نظام تکرار جرم توجه دارد، اما نیاز به تحقیق عمیق و سیستماتیک دارد
[ترجمه ترگمان]مطالعه جنایی کشورمان در تمام طول مسیر به سیستم recidivist توجه می کند، اما یک تحقیق عمیق و اصولی مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Six prisoners are still at large along with four dangerous recidivists.
[ترجمه گوگل]شش زندانی به همراه چهار عامل خطرناک تکرار جرم همچنان در آزادی هستند
[ترجمه ترگمان]شش زندانی هنوز به همراه چهار زندانی خطرناک فراری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Toxic substances and nutrients were the prime suspects along with the well-known recidivist, sedimentation.
[ترجمه گوگل]مواد سمی و مواد مغذی مظنون اصلی همراه با تکرار معروف، رسوب گذاری بودند
[ترجمه ترگمان]مواد سمی و مواد غذایی اصلی به همراه the معروف، ته نشین شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. With the reasonable analysis of the "three strike-outs" system for the recidivist, the present writer thinks t.
[ترجمه گوگل]نگارنده حاضر با تحلیل معقول نظام «سه اعتصاب» برای تکرارکننده، فکر می‌کند
[ترجمه ترگمان]نویسنده حاضر، با تجزیه و تحلیل منطقی سیستم \"سه ضرب\" برای the، فکر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Part two: research on conditions of the scope of law in the recidivist constitution.
[ترجمه گوگل]بخش دوم: تحقیق در مورد شرایط قلمرو قانون در قانون اساسی تکرار جرم
[ترجمه ترگمان]بخش دوم: تحقیق در مورد شرایط حوزه قانون در قانون اساسی recidivist
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تکرار کننده جرم (اسم)
recidivist

عامل تکرار جرم (اسم)
recidivist

انگلیسی به انگلیسی

• one who regresses repeatedly, one who relapses into a previous condition (esp. into a life of crime)
a recidivist is someone who repeatedly commits crimes although they have already been punished or sent to prison.

پیشنهاد کاربران

معتاد به جرم، دایم الجرم
کسی که عادت کرده به جرم و نمیتونه جلوی خودشو بگیرهو حتی بعد زندان و تنبیه
سابقه دار

بپرس