تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

جا دادن، سازگار ساختن/شدن، برآورده کردن، لطف کردن، پول قرض دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مکلف کردن، الزام کردن، مدیون کردن، لطف کردن به

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

داد و فریاد ( راه انداختن ) ، با شور صحبت کردن/نوشتن، نوشته/صحبت پرشور، مهمانی رقص پر سروصدا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

سخت مطالعه کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دست‎ پال کردن، ناشیانه انجام دادن، حرکت ناشیانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

با شور و هلهله تشویق کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دلهره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تجرد، آمیزش‎ پرهیزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

خودرو جنازه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

tiptoe round/around sth/sb شانه خالی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

tiptoe round/around sth/sb شانه خالی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ساکت شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آراسته کردن، حواس خود را جمع کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زدن، بیش تاکید کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تقریبن/کمی بیشتر It's a good year or two since we last met. از ملاقات ما کمی بیشتر از یک سال میشود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بعضی معلومات/حقیقت ها/موضوع‎ها

٢