پیشنهادهای Fanaz Soleymani (٧٣)
جامعه مصرف گرا
بی ارزش، بی کیفیت، مزخرف things that are cheap and of poor quality: The gift store sells both tasteful gifts and cheap schlock.
گرایش یا احساسی که به نظر ضعیف و ناچیز میاد ولی درواقعاثری قوی به همراه داره a tendency or feeling that seems weak, but in fact :has a strong effect ...
متن زیر کاملا گویاست. این phrase بیشتر تاکید روی کلمه because هستش زمانیکه بخواهیم بگیم فلان چیز اتفاق افتادن به این دلیل که . . . اگر if only بیاد ...
حتی فراتر ( از چیزی که در قسمت اول گفته شد ) بعضی از فیلم های اقتباسی نه تنها اصیل و قائم به ذات هستند بلکه فراتر از آن از منبع اصلی خود نیز بسیار ...
اتفاقی برای کسی با چیزی افتادن to happen to or be a result for something or someone: It's unclear exactly what will become of Bill 35 now, but the ...
جنون آمیز در عین حال شگفت آور و متحیر کننده میشه crazy هم معنیش کرد silly in an exciting or amusing way : a wonderfully wacky idea
سیلی از / رگباری از مثلاً : رگبار انتقادات / سیلی از سوالات/ سیل شکایات a lot of criticism, questions, complaints etc that are said at the same tim ...
خصمانه، غیر دوستانه، ( مثلاً وقتی میگیم طرف خیلی یخ برخورد کرد ) an icy remark, look etc shows that you feel annoyed with or unfriendly towards s ...
1. غیر عادی، غریب، عجیب, , eccentric Different from the usual pattern; not quite like most others; odd: مثال: . Roger's sense of humor was a bit ...
1. To place a mark on someone or something to signify their or its state or condition: It's a tedious task, but you'll have to use these stickers to ...
ترجمه آقای ماشاالله زاده و سرداری کاملا درسته یک معنیش خارج از مکانی با یک حس، ایده یا فکر هستش مثلا ما از سالن امتحان برگشتیم با این فکر که از خوب ...
غیر قطعی، نامعین، نامعلوم
یک تجربه یا موقعیت بسیار عجیب، از نوع بدش، که بیشتر شبیه یک کابوس می مونه تا اتفاقی که واقعا رخ داده a very strange experience or situation, usually ...
علاقه بیمارگونه به موضوعات ناخوشایند ( مثلاً یک قاتل سریالی که علاقه داشته در مغز قربانیانش مواد شیمیایی تزریق کنه ) with a strong and unhealthy i ...
زننده، جگرسوز، گوشه دار، نیشدار
سزاوار، و شایسته تحسین و احترام It is to his credit that he's willing to admit he has a problem. اینکه او حاضر است اعتراف کند که مشکلی دارد، شایس ...
FIRMLY FASTENED firmly fastened or tied, and not :likely to fall down محکم بستن یا گره زدن، طوری که احتمال افتادن و بیرون ریختن وجود نداشته باشه ? A ...
soft material that is used to fill something such as a cushion محتویات یا مواد پر کننده ( داخل یک جسم ) مثلاً. موادی که برای پر کردن کوسن مبل استفاد ...
این موضوع مربوط به توانایی های ذهنی خاص یا رویدادهایی است که توسط علم قابل توضیح نیست، مانند توانایی دانستن آنچه در آینده اتفاق می افتد یا ظهور ارواح ...
عمق نمایی، وهم گرایی، نقاشی از مناظر خیالی، نگارش یا توصیف مناظر وهمی، خیالبافی، حقه بازی، معماری: سه بعد نمایی 1. Philosophy. The doctrine that th ...
در نقد ادبی و فلسفه زبان، کرنوتوپ پیکربندی زمان و مکان است آن گونه که در زبان و گفتمان نموده می شود. این اصطلاح را میخائیل باختین، نظریه پرداز ادبی ر ...
بد مونتاژ شده
در متن های هنری به هنرمندانی که از جریان اصلی پیروی نمیکنن و سبک غیر متعارف دارند گفته میشود
به معنی رازآلود و اسرارآمیز به طور مثال A dark secret Apparently, he has a son, but he’s kept that very dark. ظاهراً او پسر اوست اما او آن را کام ...
توسعه دهنده ذهن گسترش دهنده ذهن
( نسبت به چیزی ) از اهمیت کمتری برخوردار بودن
نسب به چیزی از اهمیت کمتری برخوردار بودن تابع چیزی بودن
متباین
سوار کردن ( قطعات )
طنزی که در آن موضوعات جدی با دید طنز نگاه میشود موضاعتی مانند بیماری، وضعیت بد اقتصادی یا اجتماعی که به صورت طنز بیان میشود که با وجود جدی بودنابن ...
ادراک، بینش
از نو خلق شده
بی هوش
یکی از معانی این کلمه اعمال تغییرات روی متن داستان یک نویسند عملی که کارگردان ها برای اقتباس یک اثر ادبی برای فیلم خود انجام می دهند
مبالغه
کلمه کاریکاتور به عنوان یک فعل در جمله به معنی: به تمسخر گرفتن یک شخصیت ترسیم یا توصیف کسی یا چیزی به گونه ای که آنها را احمقانه جلوه دهد. Scienti ...
باعث دلهره و ترساندن کسی شدن to make someone worry or make them sad: Clare was haunted by the fear that her husband was having an affair.
معذب کردن
تماشا/ مشاهده
بازپخش نمایش مجدد فیلم با عکس
هیبت
حس ابهت و حیرت که با دیدن عظمت و شکوه چیزی بهت دست میده I. a feeling of great respect and liking for someone :or something . He felt great awe fo ...
در اختیار داشتن :reside within something/somebody if a power, right etc resides in something or :someone, it belongs to them . Executive power re ...
برآوردن/ به دست آوردن استاندارد های یک زمینه یا یک چیز To ( reach/achieve ) a certain standard or level of quality, safety. . . l
این کلمه در کانتکست های مختلف معانی متفاوت و عمیقی داره یکی از معانیش تغییر عظیم و قابل توجه ظاهری یا شخصیتی یک شخص یا یک چیز که منجر به بهتر شدن ...
ریسکی، در خطر از این نظر که - - - ��� ( موضوعی که ممکنه آخرش به پیروزی یا از دست دادن ختم بشه ) =� مثل پول شرط بندی موضعی که ممکنه به برد یا باخت ...
A hypothetical or supposed world or universe composed of antimatter یک جهان یا جهان فرضی, یا فرضی است که از ضد ماده تشکیل شده است.